نوشته اصلی توسط
آویژه
سوده جان!
پیگیر نوشته هات بودم و خوشحالم که این همه تغییر دادی تو زندگیت. درود بر تو و من هم امیدوارم هر چه سریعتر شیرینی تلاشت به وصال همیشگی ختم بشه.
چند تکته به نظرم رسید که برات بنویسم:
1- حواست باشه همسرت رو از محبت خفه نکنی. تو و اون الان با یه طناب به هم وصلید. تو کمی طناب رو باید بکشی و اون هم کمی. ردیف کردن یه عالمه عبارت عاشقانه توی یه پیغام یا تکرار چند باره سپاسگزاری، باعث میشه همسرت حس کنه معذبه. همچنانکه ابراز هم کرده. می تونستی توی پیغام فقط بنویسی" چه شب خوبی ساختی برامون ... مخصوصا اون قسمت صخره نوردیش..."
2- هر از گاهی، سیگنال های مبنی بر "خواستن تنی" براش بفرست. مثلا اگر نشسته با پارمیدا بازی می کنه و در دیدرس توئه، در یک فرصت مناسب، عمیق و شیطنت وار نگاش کن و لبخند بزن و سرت رو برگردون. و یا مثلا از پله می خوای بالا بری، کمی ابراز خستگی کن و آروم بازوش رو بگیر و یه تماس کوچیک و بعد هم دستت رو بردار که درگیرش کنی! و یا توی شهربازی اگر فرصتش پیش می آمد، خودت رو ترسیده نشون بده و بپر مثلا پشتش پناه بگیر و تنش رو لمس کن و باز رها کن. موقع خداحافظی، دم در وقتی می خواد بره، با لبخند و آروم و خیلی آهسته بگو " راستی... ممم .." کمی مکث کن تا تو ذهنش علامت سوال سبز شه، بعد بگو " هیچی... باشه بعدا" و اگر هم اصرار کرد و نکرد، شیطنت بازی در بیار و دیگه چیزی نگو.
و یا وقتی دارید با هم می خندید، و می دونی حواسش بهت هست، نگاهت رو سر بده سمت لبش و بعد دوباره برگردون سمت دیگه و یا اگر جایی نشستید دستت رو نزدیک دستش نگه دار ولی لمس نکن. این شعله تو تنش هست، فقط تو باید فتیله اش رو بالا بکشی ;-)
3- حتما به خودت برس. اگر موقع بیرون رفتن آرایش می کنی، یکبار که خواستید برید بیرون، موقع رفتن ازش بپرس "چطورم؟" و یا دقیق تر بپرس" این رنگ رژ، به نظرت جیغ نیست؟"... "می خوام موهام رو شرابی کنم، خوب میشه به نظرت؟.... به نظرت چه رنگی بیشتر بهم میاد؟" .... و یا لباست رو که پوشیدی، انگار که داری با خودت حرف می زنی" قبلا اندازه ام بودا! توی کمرش، الان باز وایمیسه" بعد با خنده و شیطنت بار، نگاش کن و بگو " بنداریم تقصیر کی؟ هاااان؟!" و بعد هم دوباره جلوی آینه مشغول کار خودت شو.
:72: