ممنون ازتون
در رابطه با روابط جنسی بیشتر ایشون پیش قدم میشدن و تا حالا اصلاااا جواب نه نشنیدن و باهاشون همکاری کردم. من تو خونه لباسای باز می پوشم ولی از نظر ایشون تکراری بوده ولی هیچ وقت هیچی نگفته چون میگه مرد غرور داره.
بهم میگه غر زدی و انقدری که محبت کردم محبت ندیدم. در صورتی که من ذاتا و کلا آدم مهربونی هستم. اجازه درد دل کردن و بازگو کردن مسائل روزانه ام رو بهم نمیداد میگفت علاقه ای ندارم بشنوم.
در مورد تحقیر کردن هم تو یکسال اخیر هم فحاشی می کرد و هم بی محلی و اصلا درکم نمی کرد.
نظر دوستاش براش مهم هست و کلا تمام مبنای زندکیش اونها هستن که متأسفانه به خاطر شرایط کاریش اکثرشون خانوم هستن!! و من اصلا نباید مشکل داشته باشم. البته من حساس نبودم ولی به نظرم کارم اشتباه بوده و می بایست حساس می بودم. احساس می کنم خاله زنک شده به خاطر همین روابطش.
محیط خونه سرشار از انرژی منفیه و در حدی هست که حتی یک لیوان آب از گلوم پایین نمیره و من هر روز وزنم رو داره میاد پایین.
من بیشتر کارهای ایشون رو به مادرم و خواهرم میگم . شاید اشتباه باشه ولی واقعا در حال انفجارم.
بهم گفت یا مثل بچه آدم یه چیزی بهت میدم و بعدش طلاقت میدم یا وکیل میگیرم و هیچی هم گیرت نمیاد.
من عمرا برای طلاق اقدامی نمی کنم ولی واقعا دوست ندارم تو این خونه بمونم ظرفیتم پر شده.
باور کنید طلاق برای من راه نجات نیست و من اصلا آدمی نیستم که بگم آخ جون طلاق میگیرم و بعدش آزادیه و رفیق بازی و بی بند و باری. طلاق برای من مرگه. پشت تلفن انقدر باهام بد صحبت می کنه که اصلا نمی تونم بهش زنگ بزنم. وقتی فهمیدم بهم خیانت کرده حتی یکبار هم عذر خواهی نکرد و همش میخواد منو مقصر جلوه بده. من اصلا نمیذارم خانوادم باهاش بد صحبت کنن چون برعکس اون دلم نمیخواد پلهای پشت سرم رو خراب کنم. با خانوادش هم بد صحبت نکردیم تا حالا. اگه من طلاق رو قبول نکنم به نظرتون تو دادگاه میتونه به زور طلاقم بده؟
در مورد ایراد دیگه که بهم میگیره اینه که میگه من روابط و زندگی رو بی در و پیکر میخوام ولی تو در چهار چوب میخوای. به خدا زندگی و روابط بی در و پیکر نمیشه. خدایا نمیشههههه