نوشته اصلی توسط
آرام دل
(شب آرومی رو برات آرزو دارم خوب بخوابی خاطرات با تو را فراموش نخواهم کرد زمانی خیلی
دوستت داشتم اما حالا میخوام فراموشت کنم تو هم به من فکر نکن به زودی به این جدایی
عادت میکنی.شب بخیر)
چرا این sms ها رو به من میده چرا با احساساتم بازی میکنه
هدفش چیه!! میخواد عذابم بده :54:
ازذبس داغون بودم چند تاذقرصو یه سره خوردم الانم منگم
من اگر عدذرخواهی میکنم چون هم خودشو دوست دارم هم نمیخوام پسرمو ارزم بگیره
اره زود عصبانی میشم زود هم پشیمون چون وقتی عصبی بودمم هی پیله ام میکرد و تهدیدم میکرد
مدتی که آروم بودم خیلی مواقع از موضوعی ناراحت شدم اما خودمو کنترل کردم
اما فروش خونه من و دخالت خانوادش این وسط داره زندگیمو نابود میکنه
من حتی داشتم با قضیه زیاد کار کردن با تبلتش کنار میومدم
مدتی بود حتی صدامون بالا نرفت فروش خونه لعنتیم باعث شد و تحریکات خانوادش
منم میگم که هر دومون مقصر بودیم
اما من تصمیمم واسه رفاه و آسایش زندگیمون بود، جور دیگه برداشت کردند و انتظار دارند
بازم میگم واسه گشتن مقصر خیلی دیر شده
من چه جوری دلشو به رحم بیارم
فکر کنم تا ءلآن به خانوادش نگفته چون اگه میگفت حتما باهام تماس میگرفتند
اصلا نمیدونم کجاست:((
هنوز جواب SMS شو ندادم:((
پسرم میگه بابا چرا نیومد به دروغ گفتم رفته مأموریت
گریه میکنه و میگه تو رو به خدا بابا اومد اگه حرفت زد تو دعوا نکن گوشتو داشته باش تا حرفاشو نشنوی :47:
خحتی عقل پسر هشت ساله ام رو نداریم
هی میگه بابا کجاتو زد میاد بغلم و گریه میکنه و منو میبوسه:(((
باشه دیگه التماسشو نمیکنم من بابت رفتاذم عذرخواهی کردم اما اون نه
توقع ندارذم عذربخواد فقط اژ خر شیطون بیاد پایین
ببخشید ذهنم آشفتست و منگم درهم برهم نوشتم