-
عزیزم از ته قلبم بهت تبریک میگم هم به خاطر عشق پاکتون هم به خاطر هدیه بی نظیری که خدا بهتون داده . قربون خدا برم که هیچ کارش بی حکمت نیست حتی اون زنی که جلو پای شوهرت قرار گرفت سنگی بوده که سر شوهرت بهش بخوره و بیدار بشه و از عشق واقعیش غافل نباشه . به خاطر بیداری و برگشت شوهرت و صبر و گذشت شما خداوند بهتون هدیه داده . منم چند وقت پیش مثل شما ناخواسته باردار شدم و خیلی ناراحت بودم و امادگیش رو نداشتم و میگفتم بچه ناخواسته بوده ولی عزیزی بهم گفت دیگه هیچوقت اینو نگو این هدیه رو خدا بهت داده . پس نمیتونه بد باشه و حتما یه چیزه فوق العاده ست . حتی یادم نیست کی بود که این حرف رو به من زد ولی دقیقا اونجوریه .حتی به خاطر اون بچه از بیماری مزمنی که سالها اذیتم میکرد خلاص شدم . :72: خدایا شکرت هم به خاطر داده هات و هم به خاطر نداده هات .
-
بانو ملیسا پس با اجازه اطلاع میدم تایپیک به نتیجه رسیده بیان قفلش کنن
-
سلام به همدردیهای دوست داشتنی:72:
امروز خیلی خوبم خوب نه عالیم:43:
شوهرم منو حسابی سوپرایز کرده ناهار با داداشم اینا رفتیم رستوران واای کلی غذا سفارش داده بود داداشم ازم میپرسه مناسبت این ناهار چیه من گفتم واسه ایام شعبانیه و تولد صاحب الزمانه ولی شوهرم گفت دروغ نگو راستشو بگو هر چی با ایما و اشاره خواستم بهش بگم نگو زشته هیچ فایده ای نداشت مستقیم به داداشم گفت دوباره دایی شدی از خجالت نمیتونستم آب دهنم رو قورت بدم داداشم بلند شد تو رستوران بغلم کرد شانس اوردیم زیاد شلوغ نبود نمیدونم همون چند تایی که تو رستوران بودند پیش خودشون چی فکر میکردند!.زنداداشم نیشکونم گرفت گفت مگه قرار نبود دوتایی تو یک زمان باردار بشیم شوهرم میشنوه میگه ملیسا بیتقصیره اخ ترکیدیم انقدر خندیدیم بیچاره پسرم مات و مبهوت میگفت به چی میخندین داداشم گفته به ریش بابات پسرم میگه ریش بابا که خنده نداره اخ که چقدر خوش گذشت.داداشم به شوهرم با حالتی خاص میگه هر کی ندونه فکر میکنه خواهرم نازا بوده که اینچنین جشنی گرفتی بعدش یقشو میگیره میگه از گل نازکتر به خواهرم گفتی خودم کچلت میکنم.خلاصه خیلی خوش گذشت.بعدش اومدیم خونه داداشم شوهرم و پسرم هر دوتاشون بهم کادو دادند.قرار شد از این به بعد شوهرم ٱشپزی کنه به گفته خودش،چه شود!فقط همینو کم داشتیم!الان خونه داداشمم شام اینجاییم زنداداشم هی بهم چش غره میره ولی تا داداشمو میبینه میگه ملیسا خیلی دوست دارم :43: خدایییش زنداداش دوست داشتنی دارم:43:
همه چی خوبه مهمتر از همه وقتی اطرافیانم رو خوشحال میبینم خوبتر هم میشم مخصوصا شوهرم رو:302:اشک شوقه
با اجازه من دیگه ازین تالار برم اولا بخاطر اینکه تحمل دیدن مشکلات دوستان رو ندارم ثانیا نمیخوام با دیدن بعضی عنوانها خاطرات تلخ گذشتم برام یادآوری بشه:72:
ترمه خواهر گلم اگر واقعا تصمیم داری با شوهرت زندگی کنی پس هیچ وقت ناامید نشو بجنگ خیلی سخته ولی وقتی موفق بشی این پیروزی خیلی برات شیرین و لذت بخشه.هیچ وقت خودتو سرزنش نکن.دوباره این تاپیک و تاپیک قبلیم رو مطالعه کن.انشاالله موفق باشید:43:
از یکایک شما عزیزان که کمکم کردید متشکرم:72:
آقا پارسا خیلی ممنونم برادر:72::72:
-
خدا را هزار مرتبه شکر که این تاپیک به خیر و خوبی و با خبرهای خوب به نتیجه رسید .
ملیسای عزیز بهت تبریک میگم و بخاطر خانواده خوبی که داری همیشه شاکر خدا باش و از خدا بخواه در برابر هر مسئله ای که پیش میاد خودش راه تدبیر درست را بهت نشان دهد
موفق باشی