-
چند حدیث زیبا از پیامبر(ص)
ويژگى خردمند اين است كه در برابر رفتار جاهلانه نادان نسبت به خود بردبارى نشان مى دهد، از كسى كه به او ستم كرده است در مى گذرد، در برابر فرودست خود فروتن است، از فرادست خود در طلب نيكى پيشى مى گيرد، چون بخواهد سخن بگويد مى انديشد، اگر آنچه مى خواهد بگويد خوب بود مى گويد و بهره مند مى شود و اگر بد بود خاموشى مى گزيند و سالم مى ماند، هر گاه با فتنه اى روبه رو شود به خدا پناه مى برد و دست و زبان خود را نگه مى دارد، هر گاه فضيلتى بيند آن را غنيمت مى شمارد، شرم و حيا از او جدا نمى شود و آزمندى از او سر نمى زند؛ اينها ده خصلتند كه خردمند به آنها شناخته مى شود
همانا خرد، زانوبندِ نادانى است،و نفس [امّاره] مانند شرورترين جنبدگان است كه اگر پايش بسته نشود، بيراهه مى رود
خير و خوبى، تماما، با خرد به دست مى آيد و كسى كه خرد ندارد دين ندارد
عالم، هفتاد درجه بر عابد برترى دارد كه فاصله هر درجه از ديگرى به اندازه اى است كه يك اسب هفتاد سال بدود. علت اين برترى آن است كه شيطان در ميان مردم بدعتى مى گذارد و دانشمند به آن پى مى برد و مردم را از آن نهى مى كند، اما عابد سرگرم عبادت خود است و به بدعت نه توجهى دارد و نه آن را مى شناسد
هر كه دانش را براى خدا بياموزد، به هيچ بابى از آن نرسد مگر اين كه بيش از پيش خود را حقيرتر بيند، با مردم افتاده تر شود، ترسش از خدا بيشتر گردد و در دين كوشاتر شود. چنين كسى از علم بهره مند مى شود. پس، بايد آن را بياموزد. اما كسى كه دانش را براى دنيا و منزلت يافتن نزد مردم و موقعيت يافتن نزد سلطان و حاكم فرا گيرد، به هيچ بابى از آن نرسد مگر اين كه خود بزرگ بين تر شود و بر مردم بيشتر بزرگى فروشد و از خدا بيشتر غافل شود و از دين بيشتر فاصله گيرد. چنين كسى از دانش سود نمى برد؛ بنابراين، بايد [از تحصيل دانش ]خوددارى ورزد و عليه خود حجّت و پشيمانى و رسوايى در روز قيامت فراهم نياورد
اهتمام دانايان به فهميدن است و اهتمام نادانان به روايت كردن
المُتَعبِّدُ بِغَيرِ فِقهٍ كالحِمارِ فيالطّاحونِ : كسى كه از روى فهم و شناخت عبادت نكند، مانند خرِ آسياست.
هر كه بگويد : من دانا هستم ، او شخص نادانى است
هر كه عاشق شود و عشق خويش را كتمان كند و پاكدامنى ورزد و با اين حال بميرد، او شهيد است
سَرلوحه خِرَد، بعد از ديندارى، دوستى با مردم و خوبى كردن به هر آدمى، از نيك و بد، است.
جبرئیل علیه السلام در هيچ چيز به اندازه دورى كردن از دشمنى با مردم، به من سفارش نكرد
هركه در رفتار خود با مردم به ايشان ستم نكند و هرگاه با آنان سخن بگويد، دروغ نگويد و چون وعده شان دهد، خلف وعده نكند، انسانيتش كامل و عدالتش آشكار و دوستيش لازم و غيبتش حرام است
-
امام علی ع فرمودند؛
آفرين بر حسادت ! چه عدالت پيشه است ! پيش از همه صاحب خود را مى كشد.
شرح نهج البلاغه(ابن ابی الحدید) ج 1 ، ص 316 - ارشاد القلوب(دیلمی) ج 1 ، ص 129
-
امام علی ع روایت کرده که رسول خدا ص، در شب معراج از خداوند سوال کرد:
خداوندا! اهل دنیا کدام اند و اهل آخرت کدام؟
خداوند فرمود:
اهل دنیا کسی است که زیاد بخندد، زیاد بخوابد، زیاد خشمناک بشود، کمتر راضی باشد، به هر کس بدی کند، از او معذرت نخواهد و هر کس از او معذرت بخواهد، آن را قبول نکند. هنگام اطاعت خداوند کسل است ولی موقع ارتکاب گناه شجاع و جری است.
آرزوهای دور و دراز دارد، در صورتی که مرگش به وی نزدیک تر است. از نفس خود حساب نمی کشد، زیاد حرف می زند، ولی نفعش به مردم کم است. از خدا نمی ترسد، ولی هنگام مشاهده غذا شاد و خندان می شود. بدان که اهل دنیا هنگام رفاه و وسعت رزق، خداوند را شکر نمی کنند، مردم را به چیزهایی دعوت می کنند که خودشان ندارند و بدیهای دیگران را به رخشان می کشند.
حضرت محمد ص عرض کرد:
خداوندا! غیر از این عیبها، آیا در اهل دنیا خوبی هم هست؟
خداوند فرمود:
ای محمد! عیوب اهل دنیا زیاد است. در وجود آنها جهالت و حماقت هست و در مقابل کسی که به آنها تعلیم می دهد، تواضع نمی کنند و در نفس خود خود را عالم می دانند؛ ولی آنها در نزد عرفا جاهل اند.
ای احمد! اما اهل آخرت؛
سیمای آنها نرم و مهربان است، حیایشان زیاد است، کمتر حماقت دارند، نفعشان به مردم زیاد است و مکر و کیدشان کم، مردم از جانب آنها در امان هستند، ولی خود آنها از مردم رنج می برند. سخنانشان سنجیده و حساب شده است.
همیشه از خود حساب می کشند و به نفس خود رنج می دهند و آن را سرزنش می کنند. چشمانشان می خوابد؛ ولی دلهایشان بیدار است. اغلب از خوف خدا گریه می کنند و همیشه به ذکر خداوند مشغول اند.
وقتی که مردم را کاتبان اعمالشان، غافل می نویسند، آنها را ذکرگویان می نویسند. در اول استفاده از نعمت خدا را حمد می گویند و در آخر هم شکر می کنند. همیشه دعای آنها به سوی خداوند صعود می کند و سخنان آنها مسموع می باشد. ملایکه به وسیله دعای آنان در زیر حجابهای ملکوتی شاد و خرم اند.
خداوند دوست دارد همیشه سخنان آنها را بشنود؛ همان طور که پدر از شنیدن صدای فرزندش خوشش می آید. حتی در یک چشم به هم زدن هم از خداوند غافل نیستند. نه به طعام زیاد علاقه دارند و نه به زیاد حرف زدن و نه به زیادی لباس.
همه مردم در نزد آنها مرده هستند، فقط خداوند است که در نزد آنها زنده است و بخشنده ای است که هرگز نمی میرد. به کسانی که از آنها روگردان شوند، کرم می کنند و هر کس بر آنان رو آورد، محبت بیشتر می نمایند. دنیا و آخرت در نزد آنها یکی است .
منبع
-
امام صادق ع فرمودند:
عابدی سه سال پیوسته دعا می کرد تا خداوند به او پسری عنایت کند ولی دعایش مستجاب نمیشد.
روزی عرض کرد:
خدایا! من از تو دورم که سخنم را نمیشنوی یا نزدیکی ولی جوابم را نمیدهی؟!
در خواب به او گفتند:
سه سال است خدا را با زبانی که به فحش و ناسزا آلوده است میخوانی، اگر میخواهی دعایت مستجاب شود فحش و ناسزا را رها کن، از خدا بترس، قلبت را از آلودگی پاک کن و نیت خود را نیکو گردان.
حضرت فرمود:
او به دستورات عمل کرد، آن گاه خداوند دعای او را اجابت کرد و پسری به او داد.
(اصول کافی 325/ج2)
-
قدر و منزلت را جُستم و آن را جز به دانش نيافتم. [پس] دانش بياموزيد ، تا قدر و منزلت شما در هر دو سرا بالا برود. ارجمندى را جُستم و آن را جز به تقوا نيافتم. [پس ] تقوا پيشه كنيد تا ارجمند شويد. توانگرى را جُستم و آن را جز به قناعت نيافتم پس قانع باشيد تا بى نياز و توانگر شويد. آسايش را جُستم و آن را جز در ترك آميزش با مردم، مگر در حدّ گذران
زندگى دنيا نيافتم . پس دنيا و آميزش با مردم را ترك گوييد تا در دو جهان ، آسوده شويد و از عذاب [و رنج] در امان باشيد.
سلامت را جُستم و آن را جز در اطاعت از خدا نيافتم . پس از خدا اطاعت كنيد تا به سلامت مانيد. فروتنى را جُستم و آن را جز در پذيرش حق نيافتم . پس حق را بپذيريد؛ زيرا كه پذيرش حق [آدمى را [از تكبر دور مى سازد. [لذّت [زندگى را جُستم و آن را جز در ترك هوس نيافتم. پس هوس را رها كنيد تا زندگى شما خوش و گوارا شود. ستايش را جُستم و آن را جز در سخاوت نيافتم . پس سخاوتمند باشيد تا ستوده شويد. آسايش و سعادت دنيا و آخرت را جُستم و آن را جز با [تحقّق] اين امورى كه نام بردم ، نيافتم.
امام علی(ع)
-
بدانيد كه يكى از بلاها نادارى است و بدتر از نادارى ، بيمارىِ تن است و سخت تر از بيمارىِ تن ، بيمارىِ دل است . بدانيد كه يكى از نعمتها گشايش در مال است و برتر از گشايش در مال، تندرستى است و برتر از تندرستى ، پرهيزگارىِ دل است
با خردمندان مصاحبت كن و با دانشمندان بنشين و بر هوس چيره آى ، تا فرشتگان مقرّب قرين گردى
از مصاحبت با خردمند نگران مباش هر چند او را كريم و بخشنده نيابى، اما از خرد او بهره مند شو و از اخلاق بدش دورى كن، مصاحبت با آدم كريم و بخشنده را هرگز فرو مگذار، هر چند از خِرد او سودى نگيرى، اما با عقل خود از كَرَم او بهره مند شو و تا توانى از فرومايه نابخرد بگريز
امام علی علیه السلام
-
امام صادق عليه السلام ـ در بيان آنچه لقمان عليه السلام به پسرش گفت ـ : پسرم ! هر چيزى ، نشانه اى دارد كه بدان شناخته مى شود و بر اساس آن ، مورد گواهى قرار مى گيرد ، و همانا دين ، سه نشانه دارد : دانش ، ايمان ، و عمل به آن .
ايمان ، سه نشانه دارد : ايمان به خدا و كتاب هاى او و فرستادگانش .
دانشمند ، سه نشانه دارد : شناخت خدا و شناخت آنچه مى پسندد و شناخت آنچه نمى پسندد .
صالح ، سه نشانه دارد : نماز و روزه و زكات .
متظاهر نيز سه نشانه دارد : با برتر از خود مى ستيزد ، و چيزى را مى گويد كه نمى داند ، و در پىِ چيزى است كه به آن ، دست نمى يابد .
ستمگر ، سه نشانه دارد : به بالاتر از خودش با نافرمانى ، و به پايين تر از خودش با چيرگى ، ستم مى كند و به ستمگران ، يارى مى رساند .
منافق ، سه نشانه دارد : زبانش مخالف دلش ، و دلش مخالف كارش ، و ظاهرش مخالف باطنش است .
گنهكار ، سه نشانه دارد : خيانت مى ورزد ، دروغ مى گويد ، و با سخن خودش نيز مخالفت مى كند .
رياكار ، سه نشانه دارد : هنگامى كه تنها باشد ، تنبلى مى كند و هنگامى كه نزد مردم باشد ، چابك است و در هر كارى ، خود را در مَعرض ستايش ديگران قرار مى دهد .
حسود ، سه نشانه دارد : هر گاه غايب باشد ، غيبت مى كند و هر گاه حاضر باشد ، چاپلوسى مى كند ، و به خاطر گرفتارى ، سركوفت مى زند .
اسرافكار ، سه نشانه دارد : چيزى را مى خرد كه لازم ندارد ، و چيزى را مى پوشد كه لازم ندارد ، و چيزى را مى خورد كه لازم ندارد .
تنبل ، سه نشانه دارد : تا آن جا سستى مى كند كه كوتاهى مى شود ، و تا آن جا كوتاهى مى كند كه ضايع مى سازد ، و تا آن جا ضايع مى سازد كه گناه مى كند .
غافل ، سه نشانه دارد : اشتباه و سرگرمى و فراموشى
-
در سخنى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است ـ : مناجات عارفان ، بر سه اصل مى چرخد : بيم ، اميد و دوستى .
بيم، خود، زاده دانش است و اميد ، زاده يقين و دوستى ، زاده شناخت .
نشانِ بيم ، گريز است و نشانِ اميد ، جستجوست و نشانِ دوستى ، مقدّم داشتن محبوب بر جز اوست .
پس چون دانش در سينه پديدار شد ، شخصْ بيمناك مى شود و چون بيم درست گردد ، شخصْ گريزان مى گردد و چون بگريزد ، نجات مى يابد ... و چون دلش استوار گردد ، اميد مى بندد و چون شيرينى اميد را دريابد ، به جستجو برمى آيد و چون توفيق جستجويش دهند ، مى يابد . هرگاه روشنى شناخت بر دل بتابد ، نسيم دوستى مى وزد و چون نسيم دوستى بوزد ، شخص در سايه سار محبوب ، انس مى گيرد و محبوب را بر جز او رجحان مى نهد و با فرمان هايش همگام مى شود و از نافرمانى هايش دورى مى گزيند و چون كنار بساط انس با محبوب ، استقامت ورزد و فرمان هايش را به جاى آورد و از نافرمانى او بپرهيزد ، به روح مناجات ، دست مى يابد
-
چند حدیث از امام صادق (عليه سلام )در مورد دعا
إنّما هِيَ المِدحَةُ ، ثُمَّ الإقرارُ بِالذَّنبِ ، ثُمَّ المَسألَةُ .
[در دعا] ابتدا بايد خدا را ستود ، سپس به گناه اعتراف نمود و آن گاه حاجت خواست
اذا اقشَعَرَّ جِلدُكَ و دَمَعَتْ عَيناكَ و وَجِلَ قلبُكَ فَدُونَكَ دُونَكَ فقد قُصِدَ قَصدُكَ .
هر زمان كه بدنت به لرزه درآمد و چشمانت گريان شد و دلت تپيدن گرفت، آن لحظه را [براى دعا كردن ]غنيمت شمار كه به خواسته ات عنايت شده است
في قَولِهِ : «فَلْيَستَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي» . ـ : يَعلَمُونَ أنِّي أقدِرُ عَلَى أنْ اُعطِيَهُم ما يَسألُونِّي .
درباره آيه: «پس ، دعوت مرا اجابت كنند و به من ايمان آورند» ـ فرمود : يعنى بدانند كه من مى توانم آنچه را از من مى خواهند به آنان بدهم
هرگاه بنده با نيّتى راست و درست، و دلى با اخلاص ، خداوند تبارك و تعالى را بخواند و به عهد خداوند عزّ و جلّ نيز وفا كند، دعايش مستجاب مى شود. اما اگر خداوند عزّ و جلّ را بدون نيّت و اخلاص بخواند، دعايش اجابت نشود . مگر نه اين كه خداوند متعال مى فرمايد : «به عهد من وفا كنيد، به عهد شما وفا مى كنم» ؟ پس كسى كه وفا كند، وفا بيند
خداوند عزّ و جلّ دعايى را كه از دلى غافل و بى توجه سرزند، اجابت نمى كند . پس ، هرگاه دعا كردى، با دلت [به خدا] روى آر، و يقين بدان كه در اين صورت دعايت مستجاب مى شود
مردى وارد مسجد شد و دو ركعت نماز خواند و سپس از خداوند عزّ و جلّ درخواست كرد . رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : اين بنده از پروردگارش زود خواهش كرد . مرد ديگرى آمد و دو ركعت نماز خواند و سپس خداوند عزّ و جلّ را ثنا گفت و بر پيامبر و خاندانش درود فرستاد . در اين هنگام رسول خدا صلى الله عليه و آله [به او ]فرمود : [اكنون] بخواه ، كه به تو داده مى شود.
هركه درست وضو بگيرد و دو ركعت نماز بگزارد و ركوع و سجود آنها را به طور كامل به جا آورد ، سپس سلام گويد و خداوند عزّ و جلّ و رسول خدا را مدح كند و آن گاه حاجتش را بخواهد هر آينه آن را در جاى خود جسته است و هر كه خير را در جايگاهش بجويد ناكام برنگردد
-
امام باقر عليه السلام يا امام صادق عليه السلام : خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد : همانا يكى از بندگانم از من [توفيق انجام ]طاعتى را مى طلبد تا بدان سبب او را دوست بدارم، اما من از او دريغ مى كنم تا مبادا بر اثر عمل خود دچار عُجْب شود.