سلام علی آقا.یه سوال دارم که دوست دارم خوب روش فکر کنید بعد جواب بدین و خواهشا صادقانه باشه.چرا نمیخواین طلاقش بدین؟از بابت اموالتون هست؟دوسش دارین؟اگه دوسش دارین چرا؟
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام علی آقا.یه سوال دارم که دوست دارم خوب روش فکر کنید بعد جواب بدین و خواهشا صادقانه باشه.چرا نمیخواین طلاقش بدین؟از بابت اموالتون هست؟دوسش دارین؟اگه دوسش دارین چرا؟
دوست گرامی دوستان توصیه کرده بودند که با خانمتان به صورت جدی صحبت کنید و خواسته هاتون رو بگید و دلیل ر فتارش رو بپرسید و بیاید اینجا بگید .
شما دائم در حال مرثیه سرایی هستید.
به حداقل راهکارا که دوستان می دن توجه ندارید.
شما از خانمتون می ترسید؟ که باهاش حرف بزنید؟
یا مهارت صحبت با ایشون رو ندارید؟
سلام
متاسفانه 3 روز پیش خود ک--ش--ی ناموفق داشتم -جونم مثل سگ هست هر کاری کردم اما بازم به زندگی مسخره برگردشتم ! دو روز هم تو بیمارستان بودم -- خودش هم فهمید چه کار کردم
متاسفانه تو برنامه whats up مچشو گرفتم حالا نمیدونم درست قضاوت کردم یا نه --خودش چیزی نفرستاده بود فقط --طرف-- براش فرستاده بود ---
به حد جنون رسیده بودم نزدیک بود بکشمش // بعد از بیمارستان مثل موش شده بود تا دیشب دوباره شروع کرد
1--خودم هم موندم چه کار کنم --زدم به سیم اخر --برای طلاق هم فکرشو کردم اما این خانوم به این راحتی طلاق نمیگیره تا یک تیکه بزرگ نکنه --از نظر دوست داشتن هم راستیاتش دوسش دارم --وقتی دیونه بازی در میاره ازش بدم میاد اما وقتی نیست دلم براش تنگ میشه
اما رفتارش خیلی مصنوعی هست
2-ترسی از حرف زدم با خانومم ندارم اما هر حرفی هم میزنم و همه را براش توضیح میدم و حتی بحث طلاق را پیش گرفتم اما یک روز خوبه بعدش همون اش و همون کاسه !
3-متاسفانه مهارت صبحت باهاش ندارم و حنام براش رنگی نداره !
دوستان یک حرفی بزنن دلم پوسید
برادر عزیز،
یکی از مشکلات خانمهای این تالار این هست که آقایون حاضر نمی شن برن مشاوره حضوری.
شما که این مشکل را ندارید. چرا نمی رید مشاوره حضوری تا کمک حرفه ای و بهتری بگیرید؟
من مطالبی که نوشته بودید خوندم.یه سوالهایی به ذهنم رسیده.یکی اینکه تو پست اولتون نوشتید خانمتون و خانوادش بچه میخوان اما شما با این شرایط خانمتون بچه نمیخواید.درسته؟پس فکر نمیکنم با طرز فکر خانمتون به فکر طلاق و جدایی از شما باشه.هرچند که این رفتارهایی ازش تعریف کردید واقعا برا زندگی مشترک مخربه.
2--اینکه شما خودتون رو برای ما یه مرده خیلی ساده و مطیع معرفی کردید.پس چرا از همون اول با مهریه مخالفت کردید و خانمتون مهریه نداره؟حس نمیکنید اینکار جواب پس انداز کردنه اون و ترس از آیندشه؟
3-شما گفته بودید تا ساعت 3سره کاره و بعدم خونه فقط تی وی میبینه و اصلا دوستی نداره.پس این دوست که مچشو تو واتس اپ گرفتید از کجا پیدا شد؟
حتما توی یه دعوا هر دو طرف مقصرن یه کم از ایرادات خودتون هم بگید.ضمن اینکه شما میتونید حضوری برید پیش مشاور حتی شده تنها برید.
همیشه امید داشته باشید
1-برای مشاوره خانومم که حاضر نمیشه بیاد --خودم هم که میرفتم اخریها فقط وقت تلف کردن بود و راه کاری پیش پام نمیگذاشت --اما حالا دوباره برای این هفته وقت گرفتم
2-چون خودشون نمیخواستن جهیزیه بدهند خودشون هم قبول کردن مهریه نداشته باشه -- فکر کنم اگه مهریه داشت تا حالا اجرا گذاشته بود و من تو زندان بودم--
من فقط برای اینکه این ازدواج صورت بگیره مجبور شدم این کارو بکنم که خانوادم راضی شدن --
خانومم برای تهیه جهیزیه --همش بحث نداشتن پول کافی را میگفت --منم با کنسل کردن مهریه تونستم این ازدواج را انجام بدم
3-یکس از مشتری های سره کارش بود که اونم شانسی کنار گوشیش نشسته بودم دیدم که پیام داد
4-واقعا مردی هم که دیگه زیادی ساده و مطیع باشه دیگه به درد نمیخوره
5-من اتفاق اخر که برای خودم درست کردم واقعا احمقی کردم --دیدم اطرافیام --مخصوصا خانوما همچین هم براش مهم نبود --وقتی که داشتیم از بیمارستان برمیگشتیم بازم شروع بحث کردن میکرد و قهر کرد
فکرکنم بیست سی درصد بلاهایی که شوهرم سر من ابرد رو سر خانومتون بیارین مشکل حل شه شوهرمن فوق تخصص بدست ابردن دل دخترها رو داره پست های من تو تاپیکم رو بدقت بخونید فکرکنم بدردتون بخوره
کار از احتمال گذشته خودش هم میگه
والا من تو زندگی خودم مشکل دارم موندم چیکارکنم اینکه بخوام به شما بگم چیکار کنین شاید خنده دار باشه
ولی منظورم این نبود که اذیتش کنید جوری باهاش رفتار کنید که بفهمه اگه اون به شما بی توجهی کنه شما هم بهش بی توجهی میکنید و ممکنه شما رو ازدست بده بلخره اون از یه چیزی ناراضیه که حوصله زندگی کردن نداره سعی کنید متوجه شید دردش چیه چون اینجوری که من متوجه شدم حوصله زندگی کردن نداره