علی رغم عشق به همسر از دست فحاشی و بددهنی او خسته شدم

خوب خدا را صد هزار مرتبه شکر که توانستیم بخوبی شما را راهنمایی کنیم فقط خواهشا این جمله بانو she را آویزه گوشتان کنید


مواظب باشين! راه شما ممکنه کمي زمانبر باشه. براي خودتون زمان بذارين. مثلاً يکسال تلاش.

پس لطفا دست از تلاش برندارید هرووقت هم احساس کردی یکم داره انرژیت کم میشه و ناراحتی بیا سایت همدردی یکم حرف دلتو بزن تا آرام بشی و بچه ها به شما انرژی مثبت بدن.
راستی کارایی که بهت اعتماد بنفس میده را انجام بده چند وقت پیش یه نظر از جناب همدردی دیدم خیلی زیبا بود:

نقل قول:

---

فهرستهايي تهيه کنيد از فعاليت هاي سازنده خود، فهرستي تهيه کنيد .
از توانايي هايي که داريد و به کار گرفته ايد، فهرستي تهيه کنيد که شما به آنها بينش داريد و جز افکار ارزنده شما هستند.
و بابت هر کدام از آنها روزي چند بار از خود تشکر کنيد و قربون خودتون برويد و خود را نوازش کنيد.
شعرهاي قشنگ وعاشقانه براي خودتون بخونيد.
سعي کنيد عاشق خودتون بشويد. عاشق سينه چاکي که جز مثبت در معشوق نمي بيند
.( خودتون معشوقي مي شويد که ذهتون را به خود اختصاص مي دهد).
فراموش نکنيد برخورد ما با ديگران ، تحت تاثير برخورد و رابطه ما با خودمان هست.
ما نمي توانيم کسي را دوست داشته باشيم، در حاليکه خودمون را به رسميت نمي شناسيم
و به خودمان عشق نمي ورزيم. لذا ريشه تغيير رابطه ما با ديگران وقتي هست
که با خودمان همگوني ، هماهنگي و همساني داشته باشيم . و خودمان را به صورت يکپارچه و مثبت ارزيابي کنيم.
به جاي اينکه انرژيت را روي بهبود ارتباطاتت با ديگران متراکم کني، روي رابطه حسنه با خودت متراکم کن
. ( نه به زبان، که با احساس و باورت و رفتارت)

---

:104::104:

خداروشکر:203:
خیلی خوشحال شدم که زندگیتون داره بهتر میشه. انگار خواهر خودم به نتیجه رسیده.
فقط سعی کن این کارها استمرار داشته باشه.

دوستان لطفا به تاپیک منم سر بزنید. تیپ شخصیتی شوهر منم مثل شوهر مارال عزیزه. با این تفاوت که خانواده خیلی زهرآگینی داره. در ضمن من تمام توصیه هام به مارال جون رو اول خودم انجام دادم. اما شوهرم هیچ وقت راضی نیست. ممنون میشم راهنمایی کنید.
مارال جان میبخشی اینجا از خودم نوشتم.

سلام مارال عزیز
نوشته هاتو خوندم و بهت تبریک میگم برای صبر و استقامتت.
منم درک میکنم چون همین مشکلاتو دارم البته به علاوه اینکه جدیدا شوهرم میل به مشروب خوردن هم پیدا کردن.
خیلی صبر می خواد تحمل می خواد.انشالا خدا کمکمون کنه. من تاپیکاتو دنبال می کنم تا انشالا شاهد بهتر شدن روند زندگیتون باشم:43:

سلام سلام سلام به همه عزیزانم

ممنونم از اینکه به یادم هستید و کمکم میکنید

khaleghezey ، زن امیدوار، بانو she و maryam_sh عزیز

باور کنید کلی انرژی + میگیرم از نوشته هاتون

اما متاسفانه دیروز تمام اموخته هام رو فراموش کردم. تا مرز عصبانیت منو پیش برد. یادم رفت نباید بحث کنم. یادم رفت باید محبت کرد. حقیقتش واقعا سخته. وقتی شوهر غیرمنطقیت به عزیزترین کسانت فحش میده و تو نمیتونی هیچی بگی. باهاش بحث کردم ناخواسته از پدرم و مادرم دفاع کردم و نتیجه این شد چند تا فحش دیگه نثارشون کرد و دل من بیشتر شکست
زندگی با این افراد واقعا سخته وقتی شروع به داد و بیداد کرده بود ضربان قلبم به شدت بالا رفته بود. بی اختیار دندون قروچه میکردم و کلا هرچی درباره مهارت ها خونده بودم پریده بود. اما خیلی زود متوجه اشتباهم شدم و برعکس سایر دعواها این باردعوامون یک ساعت بیشتر طول نکشید. بعدش که آروم شده بود بهش گفتم با فحش دادن به پدر و مادر و برادرهای من چیزی از اون ها کم نباشه ولی محبت من نسبت به تو کم میشه میگه تو عصبانیم میکنی ... در حالیکه دلیل دعوای ما این بود " عصری از خواب بیدار شد خیلی عجله داشت بره سر قرار مهم کاری من از خواب پریدم و دو بار پشت سر هم صداش کردم نمدونستم خونه است یا نه ... بعدش پرسید چی میگی گفتم هیچی ... فکر کرد دارم مسخره بازی درمیارم در حالیکه اون عجله داره میخوام وقتشو بگیرم شروع کرد به داد و بیداد که هیچ وقت نفمیدی کی وقت شوخیه و ... هرچی هم من گفتم مگه اروم میشد اینقدر بحث کرد که اون طرف مقابلش زنگ زد و گفت نیومدی من نمیتونم منتظرت باشم . بیشتر عصبانی شد و شروع کرد به فحش پدر و مادرم و برادرهام. بعد یک ساعت که آروم شد انگار نه انگار آدم یک ساعت قبله. شروع کرد به محبت ، رفتیم پیاده روی، برگشتیم شام پخت و نذاشت من کاری بکنم گفت خسته ایی ...


گیج شدم فقط میدونم از این وضع خسته ام. از زندگی این چنینی بیزارم. دوست دارم یک شب بخوابم و دیگه بیدار نشم . تو خواب پرواز کنم سبک سبک سبک ...

تشکر و لایک بخاطر اینکه از دفعات قبلی خیلی بهتر بودید.

هر مردی یه سری نقاط مثبت داره و یکسری نقاط منفی داره.طول میکشه بانو لطفا صبور باشید بانو به ایشون وقت بدید تا رفتارش اصلاح بشه البته بیشتر روی خودتان کار کنید.
نقطه ضعف ایشون عصبانیتشونه یه چنتا مطلب امروز پیدا کردم برای شما میزارم فکر کنم بد نباشه مطالعه کنید.


عصبانیت شوهر


من یه بار داشتم سخنرانی دکتر کیهان نیا ( روان شناس ) رو تماشا میکردم - ایشون داشتن در مورد
همین موضوع صحبت میکردن چکیده ای از این مطالب و براتون میگم .
مردها در هنگام عصبانیت خیلی از لحاظ فکری ضعیف میشن و قدرت تجزیه و تحلیل مطالب رو ندارن
- در چنین مواقعی همیچ کدوم از دلایل و برهان های خانم از دیدگاه مرد قابل قبول نیست .
راهکار دکتر این بود که بهترین شیوه برای ایجاد آرامش و خاموش کردن
فضای جنجالی بحث و مشاجره این هست
که خانم حتی اگه درصدی هم مقصر نیست اشتباه رو گردن بگیره - و عذر خواهی از آقا کنه .
از نظر خیلی از خانمها این یعنی تحقیر و گردن گرفتن اشتباه نکرده .
که کاملا درسته و دکتر برای این موضوع راه کاری هم ارائه دادن .
بعد از چند روز که فضا آروم تر شد و مرد ذهنش آزادتر بود و آرامش برای تحلیل و فکر کردن رو موضوع رو داشت .
خانم باید با کمال آرامش از مرد درخواست کنه که در مورد موضوع صحبت کنن...
وقتی ذهن مرد ازاد باشه راحت تر میتونه فکر کنه ..در چنین مواقعی درسته که اول خانم
بابت اشتباه نکرده عذرخواهی کرده و تحقیر شده - ولی این طوری مرد
آرامش فکر کردن رو موضوع و تحلیل کردن اون رو داره و تو این موقع این مرده که بابت اشتباهش عذرخواهی میکنه .



هم احساسي کردن : فراموش نکنيد تا آتشي خاموش نشده است
، منطقي نيست که در ميان آتش شروع به بازسازي کنيم و براي اينکه آتشي ( مانند احساسات) را خاموش کنيم
، ابتدا بايد «هم احساسي» کنيم، گوش دادن را بلد باشيم( نه فقط منفعلانه بشنويم)
، شروع به قضاوت نکنيم، کلام او را قطع نکنيم و شروع به راهنمايي و توصيه نکنيم
. بايد مسائل را از ديد او بشنويم.


و در ادامه :


اعتبار سازي

وقتي همسر شما از دست برادر شما ناراحته،‌ و شما براي آرام كردنش مي گوييد: " نه عزيز دلم،‌
مي فهمم چي مي گي ولي اون واقعا منظوري نداشت و خيلي تو رو دوست داره! " عملا بي اعتبارسازي كرده ايد!
به همين راحتي در كمال احترام و البته عاشقانه!!!
هر چند قصد شما واقعا بي اعتبارسازي نبوده،‌ و دوست داشتيد همدردي كنيد
و دلدار او باشيد، اما احساسات او را اشتباه و كم اهميت و غير واقعي بر شمرده ايد!!! دقت كرديد؟؟
اما مي توانستيد طور ديگري باشيد و اعتبار سازي كنيد مثلا بگوييد:
عزيزم، مي فهمم چي مي گي و دقيقا درك مي كنم چقدر آزرده شدي... در مورد احساست بيشتر برام بگو!
گاهي من هم از اين نوع رفتارها،‌ حتي در محيط كار هم آزرده هستم...
ورق بر مي گردد! شما اعتبار سازي كرديد! باز هم به همين سادگي! در كمال احترام و عاشقانه!!!
به عبارتي شما وقتي اعتبار سازي مي كنيد كه با تمام وجود نگراني همسرتان رو مي شنويد، و به آن احترام مي گذاريد!
دقت كنيد! توجه كنيد! براي اعتبار سازي،‌ شما لازم نيست با همسرتون موافقت كنيد،‌ كارش رو تاييد كنيد،‌ شما فقط با دقت مي شنويد و به احساس، تجربيات،‌ عواطفي كه آن لحظه تجربه كرده،‌ احترام مي گذاريد!

اعتبارسازي، به معني دادن حق به كسي نيست! اعتبار سازي صرفا اينه من مي فهمم چقدر احساس تو از اين بابت بده
و من به اين احساس تو احترام مي گذارم! نه اينكه حق با تو هست و برادرم نمي فهمه! يا هر چيز ديگه اي...


چون اينكه حق با چه كسي است به شما كه بيرون از آن فضا هستيد،‌ ارتباطي نداره و نمي تونيد قضاوت كنيد!
اما مي توانيد همدلي كنيد! نه همدردي!
شما نمي تونيد همدردي كنيد چون نه مي تونيد جاي ايشون باشيد... نه جاي برادرتون!
پس مي تونيد همدلي كنيد به همراه اعتبار سازي! يعني به احساسات و تجربيات ايشون از اتفاق، احترام بگذاريد!


پ.ن:رفتار جبرانی که ایشون انجام دادن نشان از اینه که خودشان هم تمایل دارن تا تغییر ایجاد کنند در رفتارهای اشتباهی که انجام میدهند.لطفا یکمقدار به ایشون زمان بیشتری بدهید.

شما بانوان محترم از نظر داشتن انعطاف در رفتار در برابر ما مردا بسیار نرمتر و با انعطاف تر هستید اصولا ما مردا در برابر تغییر کردن از خودمان انعطاف کمتری نشان میدهیم و مقاومت بیشتری دارم
(با اصولا خیلی کیف کردم یاد ساختمان پزشکان افتادم):311::58:

سلام مارال عزیز. کم کم موضوع خانواده ات رو از صحبت هاتون خارج کن. از ذهن خودت و همسرت خارج کن. این کار شدنیه. به محض این که اهمیت اون ها در نظر شما دو تا کم بشه، اون ها از مرکزیت دعوا و مجادله کنار میرن.

نگو چرا به اون ها فحش دادی. هیچی راجع به اون ها نگو! وقتی همسرت اسم اون ها رو میاره نشنو!!!

ببین میخوام بهت بگم به روش نیار که داره به خانوادت فحش میده. به روش نیار که از این موضوع ناراحت میشی.

موضوع خانوادت رو کلن از صورت جلسه هاتون خارج کن!! کم کم... حذفشون کن! چطوری ؟ :

همون طور که آقای خاله قزی میگه : به شوهرت اعتبار بده. راجع به خودتون دو تا حرف بزن.

------------------------------------------------------------

بهش بگو وقتی عصبانی هستی لطفن به من نزدیک نشو و با من حرف نزن! تا بعدن خودت و من پشیمون و ناراحت نباشیم! نه حالا با این جمله بندی...

ببین وقتی عصبانی هست دو تا راه داری :

1. آرومش کنی!

مثلاً یه لیوان آب بدی دستش.

بوسش کنی.

بگی تلفن زنگ زده کارت داره!

بهش اعتبار بدی! دستش رو بگیری...

2. صبر کنی تا خودش خود به خود آروم بشه!

بری یه جای دیگه! مثلاً بری دستشویی! بری حموم! ازش دور بشی.

مثلاً وقتی دیدی ناراحته چرا اصلاً صداش کردی؟؟

---------------------------------------------------------------

ببین دو تا جبهه برای مبارزه کردن داری :

1. با شوهرت در مواقع عادی درست رفتار کنی.

2. با مردی که عصبانیه و شبیه شوهر آرومت نیست، درست رفتار کنی.

--------------------------------------------------------------

سلام khaleghezey و she عزیز و همه دوستانی که با نظراتشون راهنماییم میکنن

هیچ امیدی به ادامه این زندگی لعنتی ندارم. دیروز عصر بعد از اینکه کلی پابه پاش پیاده از این سر شهر تا اون سر شهر رفتم وقتی برگشتیم خونه بدون اینکه از چیزی ناراحت باشه سر کنترل تلوزیون دعوا راه انداخت و باز بدترین و رکیک ترین فحش های دنیا رو نثار پدر و مادرم کرد. منم اینقدر زدم توی سرم که الان دارم از سردرد میمیرم. بنظر خودم فقط طلاق راه حل این مشکله. تصمیم گرفتم وسایل هامو جمع کنم و برم ولی گفتم باز اوضاع خرابتر میشه . اینقدر ازش متنفرم که حد و حصر نداره
میگه تو جواب پس میدی ، هر چی میگم جواب پس میدی، میگه مامانت یادت میده جواب پس بدی. منم بهش گفتم آره 4 سال هر چی تحقیرم کردی لال بودم این شد عزت و احترامم، بعد از این رفتار من همینه .
نمیدونم چرا خدا سکوت کرده ، برای حل مشکل زندگی من یا باید یکی مون بمیره یا اینکه طلاق بگیریم.
میگه خواسته های من از تو کوچیکه ولی چون تو ابله هستی نمی تونی براورده شون کنی
منم گفتم خونه که پادگان نیست، موضوعات دعواها رو داشته باشید ... چرا کبریت رو سرجاش نذاشتی ... چرا ظرف از دستت افتاد شکست... چرا کنترل تلوزیون رو بردی اتاق خواب ( دعوای دیشب) چرا دمپایی های دستشویی جفت نیست ... چرا ... چرا ...

سرم داره میترکه . اگه وضعیت اینطوری ادامه پیدا کنه خودمو با قرص خلاص میکنم. چون شوهرم آدم بشو نیست. هرچه من تلاش میکنم، سکوت میکنم هارتر میشه . هر چی وقتی آرومه بهش میگه با اینکارها هم من رو از بین میبری هم خودت رو ... انگار تو گوش خر یاسین خوندم

جالبه دیروز اصلا اسمی از خانواده من نبود. سر اینکه کنترل تلوزیون کجاست شروع کرد به داد و بیداد و بعدش بدترین فحش و رکیک ترین نسبت ها رو به بابا و مامان مظلوم من داد. دیشب نفرینش کردم ...

خدایااااااااااااااااااااا اااااااااااااااا دیگه تحملم تموم شده

درود بانو مارال گرامی

خداوکیلی یکچیزی را کلی بهت بگم لطفا به هیچ عنوان روی رفتارها و صحبت های شوهرت توجه نکن خودتو بزن به کر بودن بیخیال مثل مجسمه که نه میبینه و نه میشنوه :72: فکر کنم شوهرت میدونه نقطه ضعفت اینه داره اذیتت میکنه خودنو بزن به اون راه هرچی میخواد بگه مگه از عزت و احترام پدر و مادرت کم میشه؟مگه از عشق و علاقه ای که نسبت بهشون داری چیز یکم میشه ؟

پس لطفا اهمیت نده اصلا و ابدا :104: بنظر من توهین هایی که میکنه به خودت و خانوادت بخاطر خلاء هایی که داره بخاطر اینه که خودشو کوچیک فرض میکنه در برابر شما و خانوادت.کلا قبلا هم نوشتم ما مردا اینجور یهستیم حالا بستگی به فرهنگ خانوادگی داره این شدت برای یکی بیشتر برای یکی حتی تا فحش و ناسزا رکیک هم میرسه.بنظرم یه کاری کن نمیخواد خیلی بهش اعتماد بنفس بدی اول روحیه خودتو حفظ کن و تقویت کن خودتو.
اين را بدانيد تا خودتان نخواهيد ديگران نمي توانند شما را آزار دهند :104:

کارایی که دوست داری را انجام بده کارایی که بهت اعتماد بنفس میده و انرژی مثبت.فعلا روی خودت فقط تمرکز کن فکر کنم زودتر به نتیجه برسیم.اصلا ازش انتظار نداشته باش.

پ.ن:خداوکیلی آستانه تحمل شما بانوان خیلی بالاست:72:

khaleghezey عزیز
اگه هدفش آزار و اذیت منه، پس چرا وقتی آرومه تمام محبت دنیا رو نثارم میکنه، این دوگانگی رفتار منو آزار میده. نمیدونم باهاش چه رفتاری داشته باشم. شوخی میکنم یه جور ، جدی هستم یه جور

حالا سوال من برای رفتار امروز :

1- آیا ظهری از اداره برم خونه یا برم خونه پدرم ؟
2- تو خونه چه رفتاری باهاش داشته باشم ؟ تحویلش بگیرم یا نه ؟
3- اگه رفتارم مثل سابق و مهربون باشه باهاش پس چطوری پی به اشتباهاتش ببره ؟

خواهش میکنم زودتر جواب بدید چون تو خونه اینترنت ندارم

بانو مارال اتفاقا مردا همینجوری هستند.وقتی خوبید مهربون و شادن ولی بعضی وقتی نه اینکه مریض باشن کلا دوست دارن سر به سر همسراشون بزارن که این بستگی داره به عکس العما شما بانوان خودتوب زنی به اون راه مرد هم ادامه نمیده ولی بخوای عکس العمل نشان بدی مردا بخاطر نشان دادن قدرتشان بحث را کش میدن تا به نتیجه دلخواهشان برسند.کل معادله همینه :58:

دقیقا همینطوریه.شوهر شما هم تقریبا مثل منه ولی یکم با شدت بیشتر خود من بعضی وقتا سربه سر خانومم میزارم ولی با شدت خیلی کم چون واقعا جون خودم خیلی لذت داره آدم همسرشو یکم اذیت کنه و سربه سرش بزاره :227: ولی یکم نه بیشتر


اگه هدفش آزار و اذیت منه، پس چرا وقتی آرومه تمام محبت دنیا رو نثارم میکنه، این دوگانگی رفتار منو آزار میده. نمیدونم باهاش چه رفتاری داشته باشم. شوخی میکنم یه جور ، جدی هستم یه جور.

بزار یه مطلبی برات بزارم جالبه در مورد جواب سومت:




من يه بار داشتم سخنراني دکتر کيهان نيا ( روان شناس ) رو تماشا ميکردم - ايشون داشتن در مورد
همين موضوع صحبت ميکردن چکيده اي از اين مطالب و براتون ميگم .
مردها در هنگام عصبانيت خيلي از لحاظ فکري ضعيف ميشن و قدرت تجزيه و تحليل مطالب رو ندارن
- در چنين مواقعي هميچ کدوم از دلايل و برهان هاي خانم از ديدگاه مرد قابل قبول نيست .
راهکار دکتر اين بود که بهترين شيوه براي ايجاد آرامش و خاموش کردن
فضاي جنجالي بحث و مشاجره اين هست
که خانم حتي اگه درصدي هم مقصر نيست اشتباه رو گردن بگيره - و عذر خواهي از آقا کنه .
از نظر خيلي از خانمها اين يعني تحقير و گردن گرفتن اشتباه نکرده .
که کاملا درسته و دکتر براي اين موضوع راه کاري هم ارائه دادن .
بعد از چند روز که فضا آروم تر شد و مرد ذهنش آزادتر بود و آرامش براي تحليل و فکر کردن رو موضوع رو داشت .
خانم بايد با کمال آرامش از مرد درخواست کنه که در مورد موضوع صحبت کنن...
وقتي ذهن مرد ازاد باشه راحت تر ميتونه فکر کنه ..در چنين مواقعي درسته که اول خانم
بابت اشتباه نکرده عذرخواهي کرده و تحقير شده - ولي اين طوري مرد
آرامش فکر کردن رو موضوع و تحليل کردن اون رو داره و تو اين موقع اين مرده که بابت اشتباهش عذرخواهي ميکنه .

جواب شماره 1و2. کجا بانو جایی نریا بجاش یه کاری انجام بده کلا بیخال رفتارای غلطش شو وقتی ناراحتی ازش از محبتت کم کن ولی بجاش وقتی مهربونه تا میتوانی بهش محبت کن و حرفای عاشقانه بنز اعتماد بنفسش را بالا ببر که وقتی ازش دلخور یکاملا حس بشه.کارای منزل را انجام بده بدون کم و کاست ولی از محبت کردنت یکمقدار کم کن

******************************

چگونه آموزش هاي گذشته، مردان را براي عشق نامناسب مي سازد.

والدين توقع بيشتري از نوازد پسر خود دارند.به طوري كه در آينده احساس مسئوليت بيشتري از او انتظار دارند و توقع دارند پسرشان ريسك بيشتري بكند.
- والدين، از نوزادان پسر خود خواستار استقلال بيشتري هستند. به هنگام ترس و يا زخمي شدن، آزادي و راحتي كمتري به دخترانشان در مقايسه با پسرانشان مي دهند و از همان
سنين كودكي آزادي بيشتري براي پسرها تا دخترها قائلند.
- والدين، فرزندان پسر خود را تشويق مي كنند كه احساسات خود را كنترل نموده، برعكس دختران خود را تشويق مي نمايند احساساتشان را بيان كنند. به پسرها چنين آموزش
داده مي شود كه چنان چه احساسات و عواطفي قوي در خود بپرورانند داراي صفت مردانه نيستند.در آن ها نه تنها داشتن احساسات و عواطفي نظير غم و ناراحتي، نقطه ضعف
محسوب مي شود، بلكه حتي احساساتي نظير عشق، احتياج ونياز مبرم به هر گونه حساسيتي نيز قابل قبول نيست.

دكتر برني زيلبرگد نويسنده ي كتاب
آنان از همان ابتدا ياد مي گيرند تنها تعدادكمي از احساساتشان قابل پذيرش و مجاز مي باشد.تهاجمي بودن، رقابت طلبي، خشم و... به اضافه ي احساساتي كه در كنترل بودن را »
تداعي مي كند پذيرفتني است. همين كه بزرگتر مي شويم، احساس جنسي نيز به اين ليست اضافه مي شود. عدم اعتماد به نفس، ترس، آسيب پذيري، ملايمت، مهرباني، عشق،
ب خوانده Ĥ شور، حرارت و حساسيت تنها براي دختران و زنان مجاز شمرده مي شود. پسري كه هر يك از اين خصوصيات وويژگي ها را از خود بروز دهد، بچه ننه، لوس و يا دختر م
«؟ مي شود و چه انگيزه اي از اين تخريب كننده تر مي تواند باشد
امروزه بسياري از والدين سعي در پرهيز از الگوسازي فرزندان خود بر اساس جنسيت خود دارند، اما اغلب مردان بزرگ، مرداني كه نامزد و يا همسران ما هستند، قرباني اين شرطي
شدن در دوران كودكي خود هستند


جدا این موضوع کلیه و یاد این جمله بسیار زیبا از یکی از قدیمی های سایت همدردی که اسمش در خاطرم نیست می افتم

اگه خانواده را تیم فوتبال مجسم کنیم زنها حکم مربی این تیم را دارند :72: من واقعا به این جمله اعتقاد دارم شدید.زن مثل مربی میمونه توی خانواده ما مردا واقعا میگم محبت کردن و دوست داشتن و ابرازشان را واقعا