-
عزیزم
این آقا اگر خوب بود که از تو حمایت می کرد، تکیه گاهت می شد. کمکت می کرد.
این چه خوبی است که ده روزه هیچ خبری ازش نیست؟
چرا یا باید زنگ بزنی و سرویس بدی تا باشه، یا اگر نباشی اون هم نیست؟
چرا براش مهم نیست که چی شده و مشکل تو چیه؟
چرا اگر براش مهمه کاری نمی کنه؟
همه اینها نشون می ده که اون آقا خیلی هم تو این ارتباط جدی نیست.
رابطه جنسی برای یک زن چیز ساده و کمی نیست.
تو همه آن چه در توان داشتی و برات مهم و ارزشمند بوده بهش دادی
اما اون خیلی راحت کشیده کنار
اگه باز تو بری جلو، اونم هست. اگر نه، نیست.
حتی شاید اگه به ازدواج هم برسه، باشه. ولی نه به قیمت حمایت و عشق و اطمینان واقعی
فقط این که به هر حال شما دختر مجرد و با محبت و مطیع هستی و انشاله کم دردسر، پس قبول می کنه.
البته اگر متوجه مهرطلبی و مشکلات شخصی شما با خودتون شده باشه، ممکنه متوجه مشکلات آتی این رابطه بشه و قبول نکنه.
اما تو چی؟
چرا باید با یک مرد مطلقه که یکسال و نیم از یک دختر سواستفاده می کنه ازدواج کنی.
آیا می تونی در سه خط ( منظورم کمی مفصل) دلیل جدایی از همسر قبلیش را بنویسی؟
اصلا می دونی مشکل چی بوده و چرا جدا شدند؟
-
نزدیک عید روابطمون سرد شده بود موضوع خواستگارم همزمان پیش اومد پیشنهاد ازدواج از طرف منو یک ماه پیشش رد کرد. گفت اخلاقمون بهم نمیخوره میشیم از اون زن و شوهرایی که مدام دعوا دارن. همیشه هم سر زنگ و اس ندادنش بحث داشتم. گفتم پس تماس فیزیکی نباشه گفت هیچ تماسی نباشه .خداحافظی اسمسی کردیم اما طاقت نیاوردم عیدو تبریک گفتم فک کرد برگشتم و شروع کرد مسخره بازی اما بهش گفتم خاستگار دارم .ناراحت و بعدشم عصبانی شدو اولتیماتوم داد فردا بیا خونه پام شکسته اگه نه دیگه تمام.گفتم موقعیت اومدن ندارم. و نمیخوام به خاستگارم خیانت کنم. خلاصه گفت پای عشقت وانسادی و خیانت کردی و.. هرچی گفتم خودت بهمن ماه گفتی کسی خوب اومد برو جواب منطقی ازش نشنیدم یعنی به اینجا که میرسید یادم نیس اما جواب محکمی بهم نداده تا الان!
سر این رفتن و نه گفتن و نرفتن خونه توسط من ازم شاکیه همچنان یجورایی من دوباره مهرماه شروع کردم . عادتشه اس و زنگ نزدن. الانم همونطوره.
روز اول اشنایی گفت اگه یه روز بگی از زندگیم برو بیرون میرم دیگه مزاحمت نمیشم.
گفت ورشکست شدم خونه رو فروختم رفتیم جای کوچیک مستاجری. زنم شاکی شد و رفت. زنش سرد بوده و حتی محبت هم با حساب دو دوتا میکرده. اگه هم این کادو میخریده شاکی میشده که چرا طلا نیست.
روز اول قبل از دیدنم اسمسی گفت زنم مهربون وفادار و اروم بود!
-
مجرد عزیز،
از حرفهایی که زدی کاملا واضج و مشخصه که این آقا به هیچ وجه هدف بلندمدت و قصد ازدواج و غیره با شما نداره.
می خوای دوستان برات توضیح بدن یا خودت هم متوجهی که آلت دستش و وسیله سرگرمی و هروسرانیش هستی؟
جدی اگر متوجه نیستی برات توضیح بدیم.
ولی کاملا مشخصه که فقط در حد رفع نیازهاش و استفاده کردن از تو به این رابطه نگاه می کنه.
اگر یک ساعت دیگه بذاریش کناره دیره. همین الان همین الان همین الان برای همیشه از زندگیت حذفش کن.
-
شیدا
وقتی میخونم تو این سایتها پسرا میان مینویسن که عاشقن و دختره سرده یا محل نمیده یا با یکی دیگه میخواد ازدواج کنه یا اینکه واسه به دست اوردن دل دختره چه کارایی میکنن... اتیش میگیرم.. تو این سن هنوز هیچ کس یک درصد اینکارارو واسه من نکرده... هیچوقت اینطوری کسی منو نخواسته
هی میخوام مثبت باشم بگم رویایی فک نکن از سن تو گذشته ... اما نمیدونم چی درسته.. شاید عشق برای من همین زندگی ساده ازدواج عادی و محبت کم باشه... به من گفت تو وفاداری منو ندیدی
اونم محبت منو ندید ندید بخاطرش چه قدر کوتاه اومدم
میگفت تو فک میکنی فقط تو از کارت وقتت میزنی میایی منو میبینی اما بدون منم اینطورم وسط کارم واسه توپا میشم میام
-
مجرد جان،
همه ما نیاز داریم که دوست داشته بشیم.
همه ما از محبت دیدن لذت می بریم و بهش احتیاج داریم.
ولی مساله اینجاست که این آقا اون گمشده شما نیست.
مردی که زنی را بخواد که بهش نمی گه هر وقت تو بگی من از زندگیت می رم بیرون. تو خودت را برای این مرد بکشی هم فایده نداره.
به هر دلیلی تو را مناسب خودش نمی دونه و عاشقت نیست. تصمیمش اینه که یه روزی بره.
چرا باید وقتت را بذاری برای این مرد؟
وقتی بهش گفتی تماس فیزیکی نباشه، گفته پس دیگه هیچ تماسی نباشه. ولت کرد و رفت.
چند ماه بعد که تماس گرفتی بهت گفت پاشو بیا خونه. یعنی چی؟ یعنی تماس فیزیکی.
ازش خواستگاری کردی، رد کرد.
مرد مطلقه باید کلی با خودش حساب و کتاب کنه تا جرات کنه بره خواستگاری دختر مجرد. این آقا خواستگاری شما را رد کرده.
یعنی نمی خواد. نخواستن مگه چطوری باید مطرح بشه؟
تو به یک مرد و همراه و تکیه گاه و همسفر زندگی احتیاج داری. ولی این آقا اون فرد نیست.
چرا وقتت را و زندگیت را براش حروم می کنی؟
هر روز موندنت تو این رابطه تحقیر و کوچیک شدن هست. باعث میشه عزت نفست و اعتماد به نفست کمتر بشه.
تو رابطه بعدی بیشتر محبت گدایی می کنی و خودت را کوچیک می کنی و ...
این تحقیر شدنهای ناملموس تاثیر خیلی بدی روت می ذاره. نذار این آقا اینطور تحقیرت کنه.
مرد زندگی تو نیست. پس ولش کن.
-
یک هفته بعد از مثلا خداحافظیمون بود که گفت بیا ببینمت پام شکسته من گفتم نمیام گفت متاسفم که منو اینطور شناختی فک کردی واسه سکس میگم بیا .. شده تو نخوای و من بخوام؟ شارلاتان نیست
یه بار گفت ما که زن طلاق دادیم دیگه مث بقیه شور و شوق ارتباط با دختر نداریم چون همه اینکارارو یه بار کردیم
ولی بازم بنظرم خوب بود... یعنی وقتی کنار هم بودیم تو ماشین خیلی خوب بودیم جفتمون
وقتی گفتم تماس فیزیکی نباشه حس کرد دارم تحریمش میکنم و تعیین تکلیف میکنم واسه رابطه... همیشه میگفت تو یه طرفه تصمیم میگیری و قضاوت میکنی
روز ای اول یه بار بهم گفت کاری میکنمم همه بهت حسودی کنن
نمیدونم چرا رابطمون اینطوری شده
-
زنم باهام سرده,محبت نمیکنه......
اینا ترفند خیلی از آدماییه که می خوان به همسرشون خیانت کنن....
باور نکن
اگر مرد نرمالی بود, با تحریک حس دلسوزی شما سعی نمیکرد به رابطه ای که خودش دوست داره برسه.
شما شاید با خودت فکر کردی: وای این مرد تنهاترین مرد دنیاست, پس باید بهش سرویس بدم که شاد بشه, وای این مرد افسرده اس پس کمی سکس و خوشی حقشه, منم که دوستش دارم پس باید از خودم بگذرم......
ببین شارلاتان بودن حتما" نباید چیز عجیب غریبی باشه......همین کارش یجور شارلاتان بازیه , اما چون خیلی ماهرانه و با زبون بازی این کار رو میکنه , متوجه نمیشی.
و بگذار یک واقعیت رو بهت بگم. این عشقای شیرین و فرهاد که توی رویاهای همه ی ما برای مدتی وجود داره , فقط رویاست که با محیط اطرافمون مثل فیلمها,داستانها و دیدن زوجهای عاشق بیشتر تحریک میشه . عشق عقلانی تر و پخته تر از این حرفهاست. درسته توش خوشی هست, حال خوب هست ولی نه اونقدر افراطی که فکر کنیم عشق یعنی مدام ور دل هم بشینیمو و از عشق بگیم و قربون صدقه ی هم بریم. عشق و همسر خیلی خیلی خیلی مهم هستن اما 100 ها جنبه ی دیگر زندگی هم هست که خیلی ارزش دارن.....مثل حال خودت, اهدافت,معنویت درونی,شغل,.............
-
بچه ها بنظرتون بهش بگم بریم پیش مشاوره ؟
شاید مشاور کمکم کنه تو تصمیمگیری و شناخت درست این اقا
خوبیهاش چی؟ ... منو تشویق میکرد دکترا بخونم برم ورزش ... شاید خودشو در حد من نمیدونست و منو مال خودش نمیدونست که گفت اگه بگی برو از ، میرم
من خوشبین محض نیستم فقط دارم جنبه های مثبتشم میبینم
بنظرتون بهش بگم این 2 هفته چرا اس نداده؟
اخه اونم الان میگه تو چرا اس ندادی
بخدا ادم بدی نبود من خیلی دیدمش و حتی تو محله شون هم باهاش رفتم محله ای که از بچگی زندگی کرده همه میشناسنش
اگه میخواست میتونست منو نبره که خودشم لو بره
بچه ها من خیلی دوستش داشتم نه با دلم با عقلم.. سکسو بذارین کنار.. بقیه چیزا ...
چرا پارسال میگفت میام خواستگاری جدی حرفشو میزد
شاید اخلاق من باعث شد فک کنه نباید فعلا بیاد نباید عجله کنه
بنظرتون بگم واسه ازدواج منو میخوای یا نه؟
که تکلیفم روشن بشه؟
دو دلم واسه ترک کردنش....
-
با سلام
لطفا قبل از هر اقدامی علاوه بر گوش دادن به راهنمایی های کاربران اینجا حتما سعی کنید برید پیش مشاوره چون کاربران اینجا به دلیل نداشتن تخصص کافی زیاد نمی تونن به شما کمک کنن مخصوصا که این مسئله خیلی مهمی هستش و میتونه روی زندگی شما تاثیر زیادی بزاره
-
سلام اقای دستجردی ممنون از راهنمایی شما
دوستان اینجا لطف دارن
بالاخره مشورته و مفید
واقعا هر روزم داره میگذره با بلا تکلیفی ... و شاید هرروز که بگذره به ضرر این رابطه باشه.. شایدم بهتر باشه ازش سراغ نگیرم اما دلم طاقت نمیاره
- - - Updated - - -
هنگام دیدن کسی که عاشق او هستید تپش قلب شما زیاد شده و هیجان زده خواهید شد اما هنگامی که کسی را می بینید که آنرا دوست دارید احساس سرور و خوشحالی می کنید.
من فقط در مورد یک نفر این اتفاق واسم افتاد اونم عشق اولم بود که 10 سال عاشقش بودم بدون هیچ هوسی نسبت بهش
در مورد هیچ کس حتی این اقا اینطور نیستم
پس راسته که ادما یه بار عاشق میشن :54: