نوشته اصلی توسط
دختر 7
شوهر خواهر من وقتی واسه خواهرم اومد خواستگاری خریدشون دیدنی بود چون از یه استان دیگه بودن و کلا اختلاف فرهنگی بیداد می کرد
اولا که مهریه خواهرم رو مادر شوهرش تایین کرد 124 تا سکه فقط وفقط
بعدش اینکه اشتباهی تو قباله دست نویس نوشته بودن 125 سکه که خود شوهر خواهرم خط زد کردش 124 تا سکه !
واسه خرید هم قرار بود که کسی باهاشون نره و خودشون دوتایی برن که مامانش خودشو زد به سر درد که منم ببرید می خوام برم دکتر و اونم باهاشون رفت و واسه خرید حلقه واسه خواهرم حلقه ارزون انتخاب می کرد و واسه پسرش تو چشم خود مون می گفت حلقه گرون بردار پسرش هم می گفت هر چی مامانم بگه
واسه لباس عقد هم می گفت مامان 200 تومنه اگه اجازه بدی بخرم براش
شب هم سر سفره که مهمونی پشت عقد بود اعلان کرد که فقط و فقط چون مامانم این لباس رو پسندید برای خوهرت خریدم !!! اینم
بعدش هم گفتن که خانواده ما رسم نداریم پسر خونه جدا بگیره و همه با هم باید تو یه خونه زندگی کنیم و خواهرم چون شوهرشو می خواست همه رو گفت چشم !
بهت بگم مادر شوهر خواهرم و خواهر ش به زبون واقعی یه عفریته اند شماره داییم رو برداشته بودن و زنگ زده بودن و سر فحش و توهین رو به خوانواده ما کشیده بود که می خوان پسر منو ازم بگیرن 1!!
این ها رو بهت گفتم تا به این جا برسه
الان شوهر خواهرم فقط سالی یک بار می ره بهشون سر بزنه اگه هم رفتن و کوچکترین بی احترامی ازشون ببینه دوباره تا چند وقت باهاشون سرو سنگینه
خانواده اش حق کوچکترین بی احترامی رو ندارن
الان تو شهر خودمون واسه خواهرم خونه گرفته و دارن به خوبی و خوشی زندگیشون رو می کنن !
نمی دونم چه سیاستی خواهرم به خرج داده کسی که تو خانواده ما از همه ساده لوح تر بود و راحت می شد سرش کلاه گذاشت الان اینقدر شوهرش به حرفشه .
نمی گم کارشو ن درسته ها بلاخره اون مادر ه و البته شوهر خواهرم انعطاف پذیر بود و خودش با چشم هاش دید که مادرش چی کار کرد