آسمانی می توانی مستقیما پیش آن مشاور بروی ؟
نمایش نسخه قابل چاپ
آسمانی می توانی مستقیما پیش آن مشاور بروی ؟
مشاور تلفنی بود نوپو جان . متاسفانه آیدیشو نپرسیدم. ولی با گفتن ساعت صحبت فکر می کنم بتونم پیداش کنم
به نظرت پیش اون برم خوبه ؟
نظرت در مورد حرفاش چیه ؟
- - - Updated - - -
راستی من در مورد فردا به اون قراره اینو بگم
من فقط با حضور یه مشاور می تونم تصمیم بگیرم.
اگر فکر می کنه ارزش صبر کردن دارم ، می تونه صبر کنه و همراهیم کنه تا به شک هام غلبه کنم.
نتیجه مشاوره ممکنه مثبت باشه ، ممکنه منفی باشه
این رو هم در نظر بگیره که ممکنه اون کیس رو به خاطر این موضوع از دست بده و جواب من هم منفی باشه
میخوام بیشترین بار مسئولیت رو برگردونم به خودش
چرا من باید به همه چیز فکر کنم
حتی احتمال این موضوع رو هم من در نظر می گیرم همش
به این فکر کنه که چقدر باید ریسک کنه و آیا ارزش اینو دارم یا نه
اما بدون مشاور نمی تونم تصمیم بگیرم
شروع زندگی با شک و تردید نمیشه
به نظر من می توانی روی حرف هایش فکر کنی. این تشخیص را هم که داده یک مشاور دیگر هم قبلا داده بود. وقتی دو نفر یک نظر دارند باید بیشتر فکر کنی. به نظر من به مشاوره ادامه دهی بهتر است. پی گیری کن حتما.
اسمانی جونم منم تا حد زیادی با اقای Estaf موافقم. نوشته بودی خواستگارت توی بقیه کاراش اینطوری عجول نیست که الان واسه جواب تو هست. احتمال داره اعصابش خورد شده باشه بعد یه سال دیگه می خواد بفهمه باید چه کار کنه. اگه اون واقعا عیبی نداره شاید واقعا ترس چیزیه که مانع تو میشه.اگه میتونی یه مشاوره یا روانشناس یه جلسه برو واسه خودت که بتونه تحلیل کنه این احساساتتو. موفق باشی.
مینوش جون مشاوری که امروز باهاش حرف زدم گفت مسلما یه چیزایی وجود داره که تو رو حساس کرده .
گفت تو موارد رو احساس کردی . و احساست بهت درست گفته که یه چیزایی هست
اما چون نتونستی واضح ببینیشون و براشون دلیل قانع کننده پیدا کنی به وجودشون شک داری
گفت مسلما یه چیزایی هست . اما اینکه اینها ایجاد مشکل می کنن یا نه با مشاور تعیین میشه
اما علائم هشدار دهنده هستن. پس باید بررسی بشن.
خانم آسمانی،شمایکسال با او آشنابودیدولی به نظرم توی این یکسال یه مقدارسربه هوایی کردی وزیاد دقت نکردی تا چندماه پیش که قضیه جدی شد.به نظرم شما یه مقدارعزت نفست پایین هست عذاب وجدانت،تردید زیاددرتصمیم گیری وکمال طلبیت نشانه هاشه البته خودکمال طلبی هم متقابلاباعث کاهش عزت نفست شده ۸سال ازیه انسان دیگه بت ساختی و... .همین عزت نفس پایین باعث میشه برای هرتصمیمی نیازمند این باشی بقیه دل تودلت بزارن چه برای جواب مثبت چه منفی،اگه ۲۰نفر بگن جواب مثبت بده۰فقط یه نفرمنعت کنه ذهنت درگیرحرف اون یه نفرمیشه و...براحتی میشه با این اخلاقت آیندت روپیش بینی کرد اگه بگی آره باید درهرشرایطی یکی بیاد وبهت دلگرمی بده ؛خواستگاری،جهیزیه،قبل وبعد عروسی آخرسرهم بحثت باشوهرت بالامیگیره اگه بگی نه دیگران هم بعدش نامسئولانه به شکت میندازن،اونوقت خودت هم میشی خدا هم بنده هم خودتومجازات میکنی هم قربانی میشی اگه خواستگارخوب پیداشه فکرمیکنی کاسه ای زیرنیم کاسه ست وخودتولایق نمیدونی چون عذاب وجدا ن امانت نمیده...اینو صادقانه میگم من به عنوان یه مرداگه بخوام ازدواج کنم حتی اگه یکسال هم با دختری آشناباشم بهش این حق رومیدم هرجوری دوس داره منو امتحان کنه وبهش مجال میدم روند اعتمادگیری رو خودش طی کنه هرچندتامشاوره بخادمیرم مطمئن باش هرکی دنبال انصاف ومنطق باشه این حق ومجال روبه طرفش میده مگه مشاورمیخاد آمپول بزنه که میترسه یامیگه چرا تاحالا فکرنکردی وهمش درمنگنه قرارت میده،بغیرازپدرت همه خانوادت نامسئولانه توروبه شک میندازن چراقبلش دل به دلت نمیذارن بهشون بگو شماضمانش رومیکنید اونوقت ببین چی پاسخت رومیدن اولین ومهمترین کار اینه ترست روبترکانی قانعش کن ببرش مشاوره اگه امتناع کرد نشانه خوبی برای او نیست.اگه اومد ببین مشاورچی میگه درنهایت به خودت بستگی داره که ته ته قلبت ندای درونیت چی میگه مقدس ترین وخیرخواه ترین حرفو بهت میگه.معیار فردانیست که خواستگاری خوبتریابدتربرات بیاد ازکجامعلوم فردا یاهفته دیگه قیامت نباشه؟معیارامروزه اگه بهش جواب مثبت دادی آیا با اوبودن "رضایت قلبی"داری آیا "اطمینان نسبی "به او داری .آیا ازخودت مطمئنی که پختگی وشجاعت زندگی مشترک روداری؟بسم الله شروع کن .................................................. .................................................. .................................................. .............................فقط هرجوابی میخوای بدهی ترست روحل کن.اگه بعدازمشاوره وجمع بندی نهایی بازشک اومدسراغت پا پس بکش چون اصلاشایدخودت به اون بنده خدا لطمه بزنی وشک نشانه عدم آمادگی خودت باشه.شایدهم مشاور یه جمله نجات بخش گفت و همه تردیدها عقلاوقلبا حل شد.فقط اینو اضافه کنم گاهی حقیقت صفرویک خارج از ذهن نیست خودمون میسازیمش یه جایی باید دویدیه جادست به عصا یه جا یه جا عقب رفت و یه جاپروازویه جاقدم زدالان کجاوایسادی وچه توانایی درونت هست
متعجبم به یه مشاوره تلفنی اینقدر اطمینان پیدا میکنید و کاملا مشخصه چقدر احساس مثبت نسبت به خودتون پیدا کردین
ولی چندیدن نفر که کاملا در جریان زندگیتون هستن چیزی که میگن فقط برای شما باعث استرس و احساس بدی میشه
متاسفانه اگر برای مشکلتون به افراد متخصص مراجعه نکنین توی زندگی احساسیتون بسیار دچار مشکل میشین و هرگز حتی تا 20سال اینده نمیتونید تصمیم درستی بگیرید
برای خدتون میگم به افرادی مثل مشاوره تلفنی اعتماد نکنید یا فقط دنبال تایید نگردین که بهتون بگن طرفتون مشکل داره که شما احساس بدی دارین
شاید واقعا طرفتون بسیار مشکل اساسی داشته باشه ولی کاملا مشخصه حتی اگر شازده با اسب سفید توی زندگی شما بیاد شما از نعل اسب طرفتون شده ایرادی پیدا میکنید تا ردش کنید
از حرفام ناراحت نشید ولی حتما یک روانشناس مجرب پیدا کنید و مراجعه کنید و مشاوره ازدواج و مشاوره تلفنی بدرد شما نمیخوره
نظرات شما واقعا برای من محترمه
اما نمی دونم از کجا اینو میگین که شازده با اسب سفید هم بیاد من ازش ایراد می گیرم ؟
من مگه بیشتر از یه نفرو تو این سایت معرفی کردم و در موردش مشاوره خواستم ؟
من نمیگم اون آقا مشکل داره
خیلی هم قبولش دارم و براش احترام ویژه ای قائلم.
اما باید اخلاقامون با هم جور دربیاد یا نه ؟؟؟؟؟؟؟
مشاور تلفنی چه فرقی با مشاور حضوری داره ؟ وقتی مرکز مشاوره معتبره
دوستان اینجا میگن یه مشکلی ممکنه باشه
این سومین مشاوری بود که میگه ممکنه شخصیت بدبین یا وسواس فکری داشته باشه
کیا دارن به من فشار وارد می کنن که قبول کنم؟
1. خانواده م : به تجربه بهم ثابت شده که حتی زحمت تحقیق کردنم نمی کشن. همین که کاری داشته باشه و معتاد نباشه و نماز بخونه یعنی همه چیز تمومه .
2. خودش : که یکبار نمی ترسه . اصلا من مشکل دارم. اون نباید بترسه و فکر کنه که ممکنه انتخاب من خوب نباشه. چرا من هرچقدر بدم اون یه بار نمی ترسه ؟ جز اینه که چشماشو بسته ؟ و ممکنه زمانی باز کنه و ببینه که من اونی نیستم که تو خیالاتشه
چرا اصلا من باید پیشنهاد مشاوره بدم؟ مگه مرد نیست ؟ مگه دو روز دیگه تو زندگی من نباید مشکلاتمو با کمک اون حل کنم ؟ چرا وقتی می بینه این همه شک دارم کمکم نمی کنه ؟؟ چرا یه راهکار مثل مشاوره پیش پام نمیذاره ؟
چرا همش من باید بگم چیکار کنیم ؟ چرا حتی زمان اتمام رابطه ش رو با اون دختر و اینکه چه علتی براش بیاره رو من باید بگم ؟؟؟
حرفای شما خیلی خوبه . چون من بیشتر فکر می کنم و می بینم چقدر بار من سنگین بوده و خودم نمی دونستم/
حرفاتون خیلی برام عجیبه
پیدا کردن بهانه برای قطع رابطه قبلی اقا رو شما باید براش پیدا کنید؟؟؟
بله کاملا با این حرفا مشخصه اقا مشکل اساسی دارن
ببخشید اگر چیزی گفتم باعث ناراحتیتون شد
امیدوارم تصمیم درست رو بگیرید و زندگی شادی داشته باشید
سلام به دوستان
من امروز با این ایشون صحبت کردم
یک سری از صحبت ها در مورد مسائلی بود که در گذشته داشتیم . اون گفت که در گذشته خیلی اشتباه داشته و نتونسته اطمینانی رو که در قلبش به من داشته در رفتار هم بهم نشون بده . با این وجود قسم خورد که اگر اطمینانی نداشت بهم ، این همه به پام صبر نمی کرد.
در مورد زودرنج بودنش بحث شد. گفت فقط در مورد تو و این ماجرا این طور هستم. اما قول میدم که این بار مقاومتم رو بالا ببرم و طوری از کانال منطقی وارد بشم که خودت هم تعجب کنی .
در کل پیشنهاد ایشون این بود که ماجرای اون دختر رو کلا کنار بذارن و از من خواهش کردن که دیگه بهش فکر نکنم. در مورد خودمون مثل دو نفری که تازه با هم اشنا شدن به یه مشاور مراجعه کنیم. نظر هردومون نظری باشه که مشاور میده .
من بهش گفتم که این کار ریسک بزرگیه . چون در صورتی که مشاور بگه نه ، جواب من هم نه خواهد بود . اون وقت اون هم اون کیس رو از دست داده . هم زمان رو از دست داده. هم بار دیگه اذیت میشه به خاطر جواب منفی من. هم ضرر مالی می کنه .
اون گفت از دست دادن اون کیس دیگه براش مهم نیست و در واقع به خاطر فشار احساسی به اون طرف رفته و حتی اگر من جوابم همین حالا هم منفی باشه به سمت اون برنمیگرده .
زمان هم گفت دیگه هیچ عجله ای ندارم که تو زود به نتیجه برسی. حتی اگر سه چهار سال هم طول بکشه صبر می کنم و اصلا هم اصرار ندارم که بعد از این مدت جوابت مثبت باشه .
در مورد اذیتش هم گفت که تو تا به حال هزاران بار به من جواب منفی دادی. دفعه اول شنیدن این جواب خیلی سخت بود. اما دیگه آهن آب دیده شدم و صبورانه تر و منطقی تر برخورد می کنم
در مورد بعد مالی هم گفت که اصلا فکر نکن و "فدای یه تار موت"
بعد به من گفت که نظرت چیه که بریم پیش مشاور و از ابتدا آغاز کنیم. من گفتم فکر می کنم و تا فردا نظرم رو میگم.
نظرتون رو بدونم ممنون میشم.
- - - Updated - - -
من نمی دونم چرا وقتی پیشش هستم هیچ مشکلی ندارم و تا حدی احساس آرامش هم می کنم. اما همینکه برمیگردم یکباره یه حس وحشتناک انگار به من میگه : بی خیال شو. یه حسی منو می ترسونه .
- - - Updated - - -
راستی ازش پرسیدم چرا رو انتخاب من این همه اصرار داره ؟
گفت چون قلب پاکی داری ، فوق العاده مهربونی ، قدرت درکت خیلی بالاست و صداقت داری
اینا برای انتخاب یه آقا کافیه ؟
من نمیخوام چشم بسته منو انتخاب کنه .