-
سلام تمنای عزیز
خوبی خانومی؟
یک واقیعتی رو بهت بگم...؟!
اولش اسم کاربریت رو ندیدم.و متنت رو خوندم.وقتی به اخر اولین پستت رسیدم با خودم گفتم معلومه از این عروسهای یکی دو ماهه هستش !!
خواهر خوبم..
زندگی رو کردید میدون جنگ؟!
با خودت فکر نمیکنی مدتها ی کاری رو(حالا خدمت...محبت..وظیفه...هرچی که میشه اسمش رو گذاشت) رو براش انجام دادی و حالا یکباره میخواهی تغییر روش بدی؟!
اونم با این تندی و سفتی و رفتار لجوجانه؟!
خیلی وقتها شوخیها و رفتارهای زیرک زنانه، یک مرد رو به راحتی اروم میکنه و شما رو به خواسته ات میرسونه.
وقتی غر میزنه چرا فلان کار رو نکردی ...با خنده برو جلوش بگو وای ! شدی مثل این مردای غرغرو...!!و مثلا براش یه شکلک دربیار.هم ناراحتیت رو نشون میدی و هم نمیذاری کار به دعوا و بحث بکشه
تعادل در رفتارت داشته باش.نه انقدر محبت کن که بشه وظیفه و نه یکباره انقدر کم بذار که زمینه دعوا و درگیریتون فراهم بشه.
مثلا وقتی میگه چرا برای من غذا نمیکشی با لحنی لوس( همونوطور که میدونی همسرت خوشش میاد) مثل یه بچه گربه براش خودتو لوس کن و بگو دوست دارم امروز تو برام غذا بکشی.
بعدشم بگو...به به ! چقدر میچسبه غذایی رو که همسر ادم براش میکشه.
وقتی میبینی همسرت مثل بچه داره دنبال بهونه میگرده شما با سیاست باش.بگو آخ ! اصلا یادم نبود دوست نداری هویچ بریزیم تو مرغ.یا مثلا بگو دنبال کشف یه طعم جدید بودم.به نظرت خوب نشده؟
ضمن اینکه الان که همسرت توی خونه است حتما حتما برای خودت یک سرگرمی داشته باش تا کمتر بهمدیگه گیر بدین.
یک نکته ای رو هم با عرض معذرت به دوستای خوب و اعضا زحمتکش بگم:
درسته که قصد شما ایجاد محیطی مفرح ! همراه با نکات روانشناسیه ولی دوستای خوب لطفا اصل موضوع تاپیک رو رها نکنید و انقدر روی هویچ توی مرغ زوم نکنید.الان چند تا از پستهای تاپیک تمنا به شوخی و مزاح در مورد این مسئله هویچ رفته.
میدونید که ظرفیت هر تاپیک هم محدوده .
تمنا جان
بهتره قبل از اینکه برید خرید کنید و ....برای همسرت ذهنیت ایجاد نکنی که وقتی رفتیم و خرید کردی و برگشتیم تو باید در شست و شو کمکم کنی.
مثل این میمونه داری میذاریش تو منگنه و این یعنی خراب کردن روابط بین شما.
بذار کار رو از روی میل و علاقه خودش انجام بده.موقیعت شناسیت ضعیفه.
تمنا جان
واقعا یکساعت شستن مرغ و گوشت و ...شما رو انقدر از پا درمیاره؟
اون میخواد کمکت کنه.مثلا با خردین غذا از بیرون.اما تو کمکش رو نمیپذیری.و برای همکاری و هم فکری لازمه که کمکش رو بپذیری.یکی دوبار غذای بیرون خوردن هیچکس رو از پا درنمیاره !
موفق باشی
-
به نظر من خیلی رک وصریح بهش بگووانقدم بهش سرویس نده .یعنی چی که واسه هرچیزی بخوای با لحن بچه گونه وشکلک دراوردن وهزارجوراطوار حقتو بگیری مگه شما کارگری تواون خونه.
-
مریم جون سلام عزیزم ، چقدر خوشحال شدم پستت رو دیدم ، چند وقتی بود به تالار نمیومدی یا من نمیدیدم . توی خیلی تاپیک ها کمبودت حس میشد عزیزم . :43:
مرسی از راهنمایی های خودت . مریم جون من گاهی اوقات نمیتونم انقدر خوب باشم ، البته اگثر اوقات تمام سعیم رو میکنم ، ولی چرا بعضی وقت ها نمیشه ؟
یکی دیگه اینکه من شاید بتونم وضعیت رو توی اون لحظه کنترل کنم ، فقط موقتی با یک لوس کردن و اینا حل میشه ولی دلم میخواد کلا این مشکل حل شه . میشه ؟
-
tamanaye man من هم در این قسمت پستی گذاشتم تا از مشاوره کارشناسان و بقیه اعضا بهرمند شوم. در تاپیک که ایجاد کردم اگر اشتباه نکنم خانم mahnaz نوشته بود حرفای شما عین حرف های شوهر من هست و شک کردم که شوهرم اینها رو نوشته باشه
من هم با خوندن مشکل شما شک کردم که خانمم این نوشته هارو نوشته باشد
به عنوان یک خواننده تا مشکلتون را خواندم خنده بر لبم امد.انگار زندگی همه ما شبیه هم هست.بهانه گیری های شوهر شما دقیقا مثل بهانه گیری ها من :glee:
بابا چرا همه چیز رو جدی می گیرید خوب کمی بیشتر میوه براش می بردید اون بنده خداهم درسش رو میخوند به موقع براتون جبران میکرد.من درحدی نیستم که بخوام مشاوره بدم به کسی اما این مشکلات مشکلی نیست که بخواد باعث شه شماها از هم دور شید و بسطش دهید.