انتظار داشتی با این حرفایی که زدی رابطتون بهتر شه آخه مثلا یه قسمت گفتی این نشونه ضعفته. ببین خودت داری این رابطه رو خراب میکنی
نمایش نسخه قابل چاپ
انتظار داشتی با این حرفایی که زدی رابطتون بهتر شه آخه مثلا یه قسمت گفتی این نشونه ضعفته. ببین خودت داری این رابطه رو خراب میکنی
منظورم این بود با این قهر و گوشی خاموش کردن مشکلی حل نمیشه و بدترم میشه، اگه واقعا میخواد روابط بهتر شه مستقیم ناراحتی و خواسته هاشو بگه و حرفای منم بشنوه و روش فک کنه. شما بگید چی بگم و چی باید میگفتم که هم رابطه خوب شه و هم ناراحت نشه و هم منم زیر بار حرفای بی منطقش نرم و برچسب گناهکاریمو تایید نکنم که سو استفاده کنه
مظلوم عزیز ، وقتی خط به خط تایپیک هاتو می خونم یاد شرایط خودم می افتم ، دقیقآ اخلاقش این جوری بود و بعد هر حرفی گوشیشو خاموش می کرد ، آخرین بار هم وقتی کوچکترین مخالفتی با مادرش کردم به شدت ناراحت شد و واسه همیشه تموم کرد ،البته من عقد موقت بودم ، اون روزا مثل اسفند رو آتیش جزو ولز می کردم و می سوختم ، الانم پشیمونم میگم کاش حرفشو گوش می کردم ،از وضعیت الانم که بهتر بود ، همه بهم می گفتن ولش کن شرایط بهتر گیرت میاد !!!الان واسه اونایی که قبلآ نامزد نداشتن شرایط خوب نیست چه برسه به اینکه یکی قبلآ نامزدیش هم به هم خورده باشه ، خلاصه من مشاور هم رفتم گفت یکسری از آدما سلطه گر هستن و باید باهاشون ساخت !!!من کاری ندارم ، اما اون وام خودشو می خواد بگیره تو بهش گیر میدی !!!!!!!! در صورتی که اون به من گفت بهت اجازه نمیدم بعد عقد وام بگیری چون ممکنه نتونی پرداخت کنی بیفته گردن من !!!!!اون توی ریزترین شرایط زندگی من دخالت می کرد و حق هم میداد ! یادمه ی بار در مورد مسائل مالی باهاش صحبت کردم بهم گفت با آخرت باشه راجع به مسائل مالی با من حرف میزنی و بعد باهام قهر کرد ، خلاصه قهراش ی هفته طول می کشید و منم جز و ولز می کردم و آخرش با گریه ازش خواهش میکردم تموم کنه !به نظرم شرایط شما بهتره ، خلاصه اگر می خوای با این آدم زندگی کنی :
!) کاری به کار مسائل مالی نداشته باش ، خودتو بکش کنار و خانمی تو بکن و عرصه رو بده دستش و بهش بگو بهت اعتماد دارم و حتی در مورد مسائل خودت هم باهاش مشورت کن
2) ازش تعربف و تمجید کن ، بهش بگو تو تنها تکیه گاهم هستی
نزار روزگارت مثل الان من باشه ، مرد سلطه گر بهتر از قصه مردایی که تو این تالار داریم می شنویم
کاش منم می تونستم شرایط رو به عقب برگردونم
کاش فرشته مهربان و بهار زندگی و بقیه دوستای با تجربه یه سری هم به تاپیکم بزنن و یه نظر و راهنمایی بدن. خیلی ناراحتم، فک میکردم روز مرد بهونه خوبی باشه واسه کوتاه اومدنش و تموم کردن این کاراش و خوب شدنش باهام. ولی هنوز گوشیشم روشن نیست که مسج تبریکم رو ببینه. اون به این مناسبتا خیلی اهمیت میداد، حتی به پدرمم تبریک نگفته و فکرم نمیکنم بگه. توروخدا بگید چه کار کنم که همه اتفاقای بد رو فراموش کنه و بهم فرصت بده که یه اصلاحاتی رو رفتارم بدم، با اینکه رفتارای بد اون میدونم بهتر شدنی نیست.
کاش خدا به مردایی که مردونگی رو توی سلطه به زناشون می دونن یاد بده که زندگی تفاهمه ، کاش ی بار هم اونا تو شرایط ما گیر بیفتن و ببینن که زندگی از پشت دریچه "دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد " چقد خاموشه
مظلوم جان ی دسته گل و شیرینی بگیر و به بهانه روز پدر برو منزلشون ، همسرته ، حقته ، برو و ببینش ، ایشالا همه چی حل میشه
دلنشین جان مشکل من اینه که بهم نمیگه اومده شهرمون یا نه که بدونم خونست یا نه وگرنه میرفتم. آخه چند ماهه که واسه کارش یه شهر دیگست و چند وقت به چند وقت میاد. بهم گفته این هفته نمیاد البته خیلی بعیده که نیومده باشه. نمیدونم چرا انقد سنگدل شده. دلم واسش یذره شده. نه توضیحمو قبول داره نه معذرتمو...
مثلا به جای اینکه بگی گوشیتو خاموش میکنی این نشونه ضعفته بهش بگو عزیزم میدونم ممکنه از دستم ناراحت شده باشی و من اشتباه کرده باشم ولی لطفا حتی اگه مقصرم باشم دوست دارم تو یه موقعیت مناسب با آرامش با هم صحبت کنیم که خدای نکرده سوتفاهم بینمون پیش نیاد این یه نمونه از. حالتیه که تو باید مهارت صحبت با شوهرتو پیدا کنی نه اینکه بهش توهین کنی با این کارت اون واسه کارش مصرتر میشه و بیشتر لجبازی میکنه
یاد روزهای خودم می افتم با این تایپیک حالم خیلی بد میشه !
عزیزم تو می خوای جبران کنی ولی روشت کاملا اشتباهه
- - - Updated - - -
1- با زنگ زدن های مداوم تو این شرایط فقط اوضاع رو وخیم تر می کنی پس به هیچ عنوان این کارو تکرار نکن که هی ببینی موبایلش خاموشه و در درجه اول اعصاب خودت به هم بریزه ..
2- صبرت رو زیاد کن
3 - فعلا تو شرایط کنونی بهتره انتقاد نکنی تا اوضاع آرومتر شه
4- اگر هر تماسی برقرار شد به جای گله شکایت فقط محبت کن و با زبون گرم و با محبت اونو جذب خودت کن
5- روز پدر با گل و شیرینی به منزل پدرش برو و به هیچ عنوان از قهرتون چیزی نگو وبعد از یه ساعت برگرد خونه
همسرت رو فراری نده اینقددر گله نکن می دونم حق داری اما راهش این نیست که در پیش گرفتی
- - - Updated - - -
عزیزم به راهنمایی ها توجه کن دقت کن عمل کن . روخونی نکن
زندگی موفق عزیز، روز اول باهاش خیلی محبت آمیز حرف زدم که همون موقع تقریبا خوب بود ولی فرداش دفه اول جوابمو نداد و بعدش خودش خواست حرفارو پیش بکشیم.
دلم خیلی گرفته خیلی. حالم خیلی بده. کسی رو ندارم نه واسم کاری کنه نه راهی نشون بده که زودتر از این کابوس خلاص شم. نمیدونم دست به دامن کی شم؟ نه خونواده ای داره نه دوستی نه فامیلی نه واسطی که دلشون بحال این زندگی بسوزه و نیتشون خیر باشه تا بخان مشکل حل شه. با کلی ذوق براش دیروز کادو خریدم که دیگه روز پدر میاد حتما پیشم. ولی حتی اسمس تبریکمم بهش نرسیده و نخوند. فقط حرف دلمو به مامانم میگم و اون بنده خدام که نمیتونه کاری کنه. دلمم واسه بابا مامانم میسوزه. چرا باید اونام بخاطر انتخاب اشتباهم و بی تجربگیم ناراحت باشن. حتی به بابام یه تبریک خشک و خالی هم نفرستاد، در صورتی که پارسال درحالی که یه هفته از خواستگاری میگذشت برا بابام هدیه آورد و پدرم کلی خوشحال بود بابت احترامش.
اون که پدر نداره ولی صبح زنگ زدم مامانش و میلاد رو تبریک گفتم و خواستم به برادرش هم از طرفم تبریک بگه. برادر بزرگی که نه سر عقد اومد و نه حتی تو این مدت یکبارم باهام رودررو شده که ببینم چه شکلیه و همش ازم فرار کرده.
همش خاطراتش میاد جلو چشام، تقریبا هر جمعه باهم میرفتیم بیرون، جایی تفریحی نمونده تو استانمون باهم نرفته باشیم. با خونوادم امروز رفتم بیرون ، هر زن و شوهری رو میدیدم دلم پر خون میشد و یادش بودم و تو تمام مدت چشام اشک بود. از کارو زندگیم افتادم کامل. حالمم داره روز بروز بدتر میشه. فقط میخام زودتر ازین وضعیت خلاص شم و یه تغییری ایجاد بشه