آسمانی عزیز این چه جمع بندی بود ؟
من مردم و این کارو شدیدا نهی کردم
تحت هیچ شرایطی اجازه ندید همسرتون کسی رو ضیغه کنه ( حتی از کلمه صیغه هم متنفرم اما اجبارا استفاده میکنم ازش )
نمایش نسخه قابل چاپ
آسمانی عزیز این چه جمع بندی بود ؟
من مردم و این کارو شدیدا نهی کردم
تحت هیچ شرایطی اجازه ندید همسرتون کسی رو ضیغه کنه ( حتی از کلمه صیغه هم متنفرم اما اجبارا استفاده میکنم ازش )
به حق چیزهای ندیده و نشنیده!!!!!!
توی این تالار چیا که ندیدیم و نشنیدیم:hororr:
خواهر عزیز تاپیکت به مزاق بعضی آقایون خیییییلی خوش اومده انگاری.این مردا آب گیرشون نمیاد و الا همه شناگرای قابلین :301:
به هر حال صلاح مملکت خویش خسروان داند، به اندازه کافی دوستان راهنماییت کردن.
روژان جان
به جای احساسی برخورد کردن با قضیه منطقی باش و خوب به همه جوانب فکر کن:
1- احتمال اینکه همسرت بعد از صیغه به این خانم بیشتر از شما علاقمند بشه
2- به اینکه هر بار مدت صیغه رو تمدید کنند یا حتی این خانم رو عقد دائم کنه
3- این خانم تصمیم به بچه دار شدن بگیره
4- به وقتایی فکر کن که شوهرت پیش همسر صیغه ای اش است و شما خونه تنها هستی. اون لحظات چه حسی داری و به چی فکر می کنی؟
5- به این فکر کن که روزی بچه دار بشی و شوهرت هنوز زن صیغه ای اش و داشته باشه. در صورتیکه بچه ات از تو راجع بع این روابط بپرسه چه جوابی می دی؟
6- شوهر شما باید عدالت رو برقرار کنه. در این صورت درآمدش بین 2 خانواده به طور مساوی تقسیم می شه و درواقع خرجی خونه شما نصف می شه
7- به خاطر رعایت عدالت در صورتیکه بخوای با همسرت بری سفر به مشکل برمی خوری(مثلا بعدش باید یه هفته پیش زن دومش باشه تا جبران شه) و همینطور به این قضیه فکر کن که اونا با هم بخوان برن سفر و شما برای مدتی تنها بمونی
8- به این فکر کن که این خانم بعد از اینکه صیغه شوهرت شد، برای محکم کردن جایش بخواهد شوهرت رو هر چه بیشتر به سمت خودش بکشه و روز به روز شوهرت ازت دورتر بشی
9- و ......
در صورتیکه هر یک از مسائل بالا اتفاق بیفته و شما اذیت بشی و رنج بکشی، تنها و تنهامقصر این قضیه شما هستی و بس.چون مراقب زندگیت نبودی و با دست خودت نابودش کردی
لطفا انقدر احساسی با قضیه برخورد نکن. من اسم این کاری که شما می کنی و شوهرت و با دیگری تقسیم می کنی، عشق نمی گذارم و حماقت می گذارم. در صورتیکه شما دچار بیماری ای چیزی بودی یا مثلا قادر به بچه دار شدن نبودی، این کارت قابل تحسین بود و می شد به پای عشقت به همسرت گذاشت(هرچند که خودم به شخصه مخالفم و معتقدم 2 نفر که تصمیم می گیرند با هم باشند، در همه خوشی ها و ناخوشی ها باید در کنار هم باشند) اما الان 100 درصد داری اشتباه می کنی
خود دانی
سلام روژان جان
عزيزم وقتي اين همه آدم بهت ميگن كارت اشتباهه چرا همش كار خودتو تاييد ميكني و تو خودت اولشم گفتي همسرم گفته من زن دوم ميخوام همسر دوم يعني همه چيزايي كه با تو داره با اونم داشته باشه. محبت احترام .علاقه. توجه. عشق و سكس. اگر خدايي با هيچكدوم از اينا مشكلي نداري خب چرا اومدي مطرحش كردي ؟ مگه راضي نيستي؟ مگه خودتم از خانومه خوشت نيومده؟
يه مسئله ديگه ؟ ولي الان مياي و ميگي فقط صحبت كنه نه روابط انچناني!!
حرفات تناقض داره؟
هيچ مردي نيست كه با زني حرف بزنه ولي روابط نخواد و هيچ زني نيست كه مزه شو چشيدهباشه و نخواد با كسي خصوصا جوون تراز خودش رابطه داشته باشه!
لازم به ذكره اگر رابطه ش باهات خوبه چون هنوز صيغه نشده بزاربشه ببين چطور زبون دراره و شوهرت تو رودبايسي بزاره و ترحمشو جلب كنه؟
فقط به اين سوالام جواب بده
1- با سكس و حاملگيش مشكلي نداري؟
2- اگر شوهرت زماني بهش وابسته شد مشكلي نداري؟ به اين قضيه فكر كردي؟ فكر كردي كه با تجربه س و ميتونه گولش بزنه؟
3- سوال بعدي اين چطور عشقيه كه شوهرت به تو قانع نيست؟ همون طور كه ميگي براش كم نزاشتي؟
چون زندگي و شوهرمو دوس دارم. چون نميخوام مشكلي برام پيش بياد. چون به اندازه كافي مشكل دارم.حرفتو نميفهمم.ببخشيد
راستي به اين فكر كردي كه خونوادت بفهمن چطورباهات برخورد ميكنن.
اگرم به يقين رسيدي كه كارات درسته اين تايپيو ببندو برو با دوس دختر شوهرتو و شوهرت خوش باش.
آسمونی عزیز ازت ممنونم اتفاقا شما جز معدود کسایی بودین که درست منو راهنمایی کردید.من درباره همه حرفای شما با شوهرم حرف زدم و اون این اطمینان به من داد که هیچ کدوم این مشکلات پیش نیاد.به هر حال مرسی ازت گلم
- - - Updated - - -
میدونم حق با شماست، شاید من بچگانه تصمیم گرفتم.دیگه راست و درستشو نمیدونم
هدف عزیز
من خانم هستم و مخالفم . دلایل من رو در صفحه دوم می تونی ببینی.
ولی اگه نظرات رو بخونی متوجه میشی. حدود 95% خانم ها مخالف این کار هستن و حدود 95% آقایون موافق که تو علم آمار به این صورت میشه گفت همه .
در نهایت اینکه کسی که راه رو انتخاب کرده باشه میره . این خانم هم این راه رو انتخاب کرده. چون در مقابل نظر آقایون هیچی نمیگه و در مقابل نظر خانم ها هم فقط میگه چرا منو درک نمی کنید؟؟؟؟ اون فقط نیاز داره گروهی خانم این کارش رو تایید کنن و حتی شاید به این روح بزرگ آفرین بگن !!!!
یعنی این راه انتخاب شده است. فقط امیدوارم آسیب جدی ای به زندگیش وارد نشه .
یک جمله در کل این تاپیک عالیه
که این خانم نباید اون قدر حرمت ها رو بین خودش و همسرش از بین ببره که همسرش همچین تقاضایی کنه .
یعنی الان تموم شد ؟!
همسرت گفت عزیزم اتفاق نمیافته و شما قبول کردید ؟
این تاپیک حتی ارزش اینو نداره که وقتم رو براش بزارم و چیزی بنویسم
از همین الان پیش بینی می کنم یک سال دیگه در همین انجمن این تاپیک رو میزنی : تورو خدا کمک کنید ، همسرم میخواد منو طلاق بده چون میگه وقتشو ندارم بهت برسم
متاسفم ! جز تعصب و غرور بیجا و توهین تو حرفای اکثر دوستان چیزی نبود
ولی به هر حال من غبطه می خورم به همسر شما
موفق باشید
عزیزم مشخصه اصلا حرفای منو درست نخوندی. بهت گفتم تو زندگی همیشه دو دو تا چهار تا نمیشه . بهت گفتم پای دل وسطه ، بهت گفتم پای احساس وسطه
اونم نه یک نفر ، بلکه سه نفر
ببین عزیزم احساس که بیاد وسط ، عقل و منطق میره کنار. اینو تو هزاران تاپیک تو همین تالار می تونی ببینی
همسرت ، تو ، اون خانم خب معلومه که الان احساسی ندارید که بخواید با اون قضاوت کنید.
تو این بازی خیلی چیزا عوض میشه که ممکنه صداقت پشت همه چیز پنهان بشه .
دختر خوب ، خب معلومه که همسرت الان نمیاد بگه آره من این طوری میشم و این مشکلات پیش میاد و .....
چون اونم نمیخواد این مشکلات پیش بیاد . اما .... اما .... اما .... این بازی خیلی چیزارو عوض می کنه
هنوزم دیر نشده
اگه دلت راضی نیست ، اگه ترسیدی ، به همسرت بگو
شک نکن اگه دوست داشته باشه که داره اونم بی خیال میشه
به خدااااااااااااااااا به ریسکش نمی ارزه دختر
سلام روژان جان
دوست عزیز، شاید عدم حساس بودن شما به اون خانم دلیلش این باشه حس میکنی از لحاظ جوونی و زیبایی و تحصیلات و سایر جنبه ها ازش سرتر هستی و بهمین دلیل هم فکر میکنی جایگاهت برای شوهرت بالاتر از اون هست ..... اگر شوهرت خواهان زنی به مراتب زیباتر و سرتر از خودت می شد هم همین حسو داشتی....؟؟؟ بازم با اون خانم دوست می شدی و شوهرت رو باهاش قسمت می کردی......
یا شاید نوع تفکر خیلی خاصت باعث باشه ایرادی در این قضیه نمیبینی ..... اما عزیزم همونطور که در همین تاپیک و کل تاپیکهای این تالار دیدی هیچ زنی تفکر شما رو نداره..... اون خانم هم که صیغه شوهرت شده هم مثه همه زنهای دیگس....چون خودش وارد زندگیت شده الان باهات دوسته ..... مطمئن باش و شک نکن اگر شوهرت ماله اون بود و اون همسر اولش بود هرگز به تو اینطور دوستانه اجازه ورود به زندگیش رو نمیداد.....هییییچ تضمینی وجود نداره این رابطه شما همیشه دوستانه بمونه...... و یه روز اون تلاش نکنه شوهرت رو برای خودش انحصاری کنه..... با خودت صادق باش .... ببین اگر واقعا این اتفاق بیفته هم باز نظرت اینه که اشکالی نداره .....
ضمنا اجتماع هم چون اینو رد می کنه.... شخصیت خودت زیر سوال میره..... کما اینکه همینجا اگر به برداشتهای دوستان چه خانم و چه آقا نگاه کنی اولین تصور این هست که شما برای شوهرت کافی نیستی .....هیچکس اینکار شما رو عشق و علاقه فراوان شما به شوهرت تلقی نمیکنه....
آقای کامروا که به شدت از اینکار حمایت میکنه محور تمام استدلالهاش بر میگرده به اینکه یک زن برای یک مرد کافی نیست..... نتیجه اینکه اونم فکر میکنه شما چون نمیتونستی جوابگوی نیاز شوهرت باشی خوب کاری کردی بهش اجازه دادی....
حالا هرچی میخوای بگو من براش کم نمیذارم...!!!!!!!! کارت یه چیزه دیگه رو نشون میده....
توی همین تالار تاپیکی رو دیدم از خانمی که از مردهای تالار پرسیده بود آیا مردی میتونه همزمان دو زن رو دوست داشته باشه و عاشق هر دوشون باشه..... جالبه همه مردهای تالار اینو رد کرده بودن....
بنابراین اگر اومدی ببینی کارت درسته یا کسی مثه تو فکر میکنه یا نه...... پاسخ نه هست....