من ديدم وميشناسم ومطمئنم دختراي خوب زيادن اما ميبينم پسرايي كه به ظاهر وحالايي بودن دختر بيشتر توجه ميكنن تا نجابتش(منظورم وقتيه كه تصميم به ازدواج ميگيرن وقدم محكمتري برميدارن)
نمایش نسخه قابل چاپ
من ديدم وميشناسم ومطمئنم دختراي خوب زيادن اما ميبينم پسرايي كه به ظاهر وحالايي بودن دختر بيشتر توجه ميكنن تا نجابتش(منظورم وقتيه كه تصميم به ازدواج ميگيرن وقدم محكمتري برميدارن)
اگه با اون مشاور كه گفتم تماس بگيريد حتما فكرتون عوض ميشه
داووش من زنگ بزن نیستم!...............
اون مشاور سپاه که میگفت همجنسگرایی راست م میگفت خوب...فقط من ازاین ترس دارم همینجوری برم جلو چی میخواد بشه:(خانواده مم اصن در اون حدی نیست که منو درک کنه..
این وسواس فکری این زوری خندیدن و این زوری خودتو طوره دیگه نشون دادن و همش خواب یه دوست پسر دیدن داره عذابم میده!!
من از حرفاتون سر در نياوردم
سلام 400kg عزیز:72:
شما حتی اینجا هم مشکلتون رو واضح و مفصل مطرح نمی کنید.
اینجوری چه انتظاری دارید؟
بیشتر از شرایط خونوادگی و تحصیلی و غیره بگید.
بگید دقیقا چه تغییراتی رو مایلید در زندگیتون بدید؟
چه اهدافی دارید؟
و سعی کنید اینجا عکس نگذارید، ممکنه باعث شناسایی شما بشه!
درود...آخه ای فرق داره!...وقتی یکی ذاتا اینطوریه روانپزشک میخواد چیکار کنه!؟..روانشناس میگه برو یا یه دختری یا خانمی عقد کن!..روانشناس های مملکت مارو نیگاه!...فک میکنه من فقط ب خاطر رابطه جنسی هم جنس گرام!...دوست داشتم بزنم زیره گوشش اما از این عرضه ها ندارم.نقل قول:
یا برید پیش یک روانشناس یا با مشکلاتتون کنار بیاید. شما مثل کسی هستید که دستش شکسته، پیش دکتر نمی ره و از درد می ناله.
سلام از ماست ک برماست..نقل قول:
سلام 400kg عزیز:72:
تو این 5تا صفحه همه رو گفتم!!نقل قول:
شما حتی اینجا هم مشکلتون رو واضح و مفصل مطرح نمی کنید.
من با خانواده مشکلی ندارم..خانواده هم بامن مشکلی نداره..ولی من خانواده مو خوب میشناسم ولی خانواده منو خوب نمیشناسه ..که چه جوونوری م و چی کارا کردم..نقل قول:
بیشتر از شرایط خونوادگی و تحصیلی و غیره بگید.
شرایط تحصیلی..والا سال دوم دبیرستا(سال 87) قصد ترک تحصیل داشتم..ولی نشد ..دوم رو خیلی درسا افتادم و برامم اصلا مهم نبود...سوم دیگه نرفتم مدرسه و ترک تحصیل حساب شد..سال بعدش خواستم برم دیپلم بگیرم حداقل .گفتن مشمولی نیمشه..رفتم شبانه اونا هم گفتن مشمولی نمیشه.........سال 90 رفتم خدمت..تو روز سوم آموزشی کمیسیون پزشکی شدم بره افسردگی...برگشتم امیدی ب معافی نداشتم از هر کی هم پرسیدم گفتن افسردگی رو هر طوری شده اینا با دارو درمان میکنن بعد دوباره میفرستن خدمت..راست هم میگفت..خلاصه روانشناس 3پاه یه مدت بست ب قرص خردم فرجی نشد...تا اینکه از دستم خسته شد و سره دلسوزی معاف م کرد.http://upcity.ir/images/27252320300195146337_thumb.jpg+http://upcity.ir/images/48872854899162433577_thumb.jpg..البته همه ی اینا دقیقا 11ماه و 20روز طول کشید..11ماه دوویدم و چه ویزیت های هنگفتی که ازم نگرفتن!!.همش هم ب خاطر لج بازی..
خلاصه این که یه سری درد ها دارم و وسواس های فکری ک دوست ندارم کسی بدونه....
فرقی نداره دوست گرامی، این همه اشکالات مادرزاد روانی (یا جسمی) هستند که قابل کنترل یا درمان هستند. اون روانشناسی که به شما گفته برو عقد کن آدم بی سوادی بوده ولی ما در کشور روانشناس و روانپزشک های خیلی خیلی خوب و باسواد و آگاهی داریم که قطعا می تونند به شما کمک کنند.
شما یادتون نره مشکلاتتون چند تاست، مشکل وسواس و افسردگی شما تا حد بسیار بسیار زیادی قابل کنترل و مدیریته اگه خودتون با خودتون لج نکنید و برید کمک حرفه ای بگیرید. دیگه من نمی دونم به چه زبانی باید به شما توضیح داد.
خوب آقا وقتی روانشناس میگه موهای دستتو شیو نکن..من نمیتونم ب حرف ش گوش کنم و عمل کنم که....چون من برعکس اینو دوست دارم..چه 1روانشناس بیاد چه 11تا همینه..نقل قول:
مشکل وسواس و افسردگی شما تا حد بسیار بسیار زیادی قابل کنترل و مدیریته اگه خودتون با خودتون لج نکنید و برید کمک حرفه ای بگیرید
چون هر روانشناسی به شما نمی گه موهای دستت رو شیو نکن. یک روانشناس وقتی ببینه با صحبت چیزی روی شما جواب نمی ده شما رو ارجاع میده به یک روانپزشک که با دارو بهتون کمک کنه وسواستون رو کنترل کنید. متاسفانه با شما نمیشه کاری کرد، این در مغزتون فرو رفته که کسی نمی تونه بهتون کمک کنه و تا وقتی خودتون حاضر نباشید کسی کاری از دستش بر نمیاد.