نمایش نسخه قابل چاپ
این شاید احتمالش حدود 0 هست. :305:نقل قول:
نوشته اصلی توسط saharjavid
این حرف به این معنی نیست که من به شما به دلیل نماز خوندنت احترام میزارم، به این معنی هست که هر کاری خواستی بکنی به خودت مربوط هست.نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک1389
اگر برات اینقدر مهمه، دیگه مشکلت چیه؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک1389
فرانک جان
این مهم نیست کسی تو را سخت گیر بداندیا نه . این مهمه که تو هر راهی را درزندگیت انتخاب می کنی دررابطه باهاش تعارض و تردید نداشته باشی . یک دله باشی . و درست قدم برداری .
حرف من این بود که پیشا پیش دغدغه نداشته باش و احتمالاتی که براش مرثیه سرایی می کنی نداشته باش .
حرف من در مقابل بیان دغدغه هات که کاملاً احساسی بود و به ظواهر بر میگشت بود . از ازدواج کرده بودنش و ظاهر مردونه داشتنش تا ترس از اینکه مبادا طوری باشه که تو نتوانی در کنارش جوانی نکرده را داشته باشی و .....
گفتم پیشاپیش اینها را به ذهن راه نده . و اگر می بینی دغدغه ات هست و می ترسی مبادا جوانی نتونی بکنی با توجه به پاسخ هایی که در مقابل سئوالم که پرسیدم جوانی کردن از نظر تو در محدوده دین مداری چی هست و پاسخ دادی که دوست داری به خودت برسی آرایش کنی . و ... قرو فر داشته باشی و .... و ناراحت و نگران که نکنه فردی باشه که نتونی اینها را در کنارش داشته باشی و شکسته باشه و .... و دقیقاً این جمله که من جوانی نکردم و .... بدان تعارض داری . با دغدغه هات فهمیدم گره هایی در درون داری ، چون این ترسها و این جمله بیانگر حسرت و رنجی بود که ترس داشتی ادامه پیدا کند یعنی با کسی ازدواج کنی که باز هم نتونی به اینها بپردازی . دیدم یه گیرهایی داری در درون و اساسشم هم سرکوب احساس و غرائز هست نه کنترل محتوایی آنها ...... اینه که اگر همسرت کسی باشه که اهمیتی به این چیزها ندهد تو رنج خواهی برد . جدا نمیشی اما رنج می بری چون همه اینها را به امید روزی برای او نادیده گرفته بودی در جاهایی و وقتایی که می تونستی داشته باشی دیدم اینا را به پای برای خدا و برای همسر آینده میزاری و این اشتباه هست. دیدم یه جاهایی فهمت از دین و گناه نکردن به اشتباه رفته واز طرفی باعث سرکوب شده و از طرف دیگر تعصبی و به قول بعضی که خودت می گی سخت گیر بودن بهت میگویند و افراطی بودن جلوه کرده ای یا در تصور بعضی دیگر خیلی زاهد و وارسته بودن و به ظواهر دنیوی طبیعی بی توجه بودن ، و خواستم متوجه این تعارضها شوی والا همون اول گفته بودم که بررسی کن با معیارهات بسنج بعد تصمیم بگیر . که بررسی اولیه داشته ای و بیان کرده ای که با معیارهای فاز 1 تو نمیخونه و خیلی واضح هست که حتی نشون دادی تصمیمت هم معلوم هست و نیاز به مشورت و پرسیدن هم نداری و درست هم هست که با معیارهایی که تحت هیچ شرایطی کنار نمیگذاری و فاز اول پذیرش هست همخوانی نداشته باشه و حتی اجازه ورود به فازهای بعدی معیارها را ندهد فرد را معطل نگذاری . و تصمیمت را اعلام کنی .
امیدوارم حرفهام روشن و واضح بوده باشه .
.
پست قبلیم اشکال داشت پاک شد!!؟؟
اونجا از دوستانی که همراهیم کرده بودن تشکر کردم و گفته بودم جواب منفی میدم، همین
از شما هم ممنونم فرشته
خدانگهدار دوستان:72:
اميدوارم بهترين تصميم رو گرفته باشي دوست عزيزم تونستي به منم سربزن بهتر بتونم تصميم بگيرم
فرانک احساس کردم از نوشته هام ناراحت شدی. خواستم از دلت در بیارم. ضمن اینکه می خواستم بگم امیدوارم همیشه حس خوشبختی درونت زنده باشه .
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک1389
بررسی شد ، پستی از شما حذف نشده . شاید قبل از ارسال کامل صفحه را بستی یا اختلالی پیش اومده ارسال نشده . از این موارد پیش اومده . می توانی طی پست دیگری ارسال کنی .
موفق باشی عزیز
.