نمایش نسخه قابل چاپ
من صد در صد مخالف پیشنهاد بی شرمانه و ضد اخلاقی اون آقا و شیوه ای که این خانوم در برابرش رفتار میکنند هستم. این بدترین تصمیمیه که ایشون ممکنه بگیرند اما مشکل من این نیست. ما نظر خودمونو میدیم و ایشون میتونن بپذیرند یا نپذیرند.نقل قول:
نوشته اصلی توسط sunlife
مشکل من با رفتار پر از شماتت و سرزنش شماست که با چسبوندن انگ زنای محصنه و آوردن حدیث و آیه سعی میکنین رنگ و لعاب دینی بهش بدین. سالهاست این شکل رفتار جواب نمیده و به بن بست رسیده ، باور کنین.
خانم و یا آقای samanis
لزومی نمی بینم که منظورم رو برای شما توضیح بدم و نیازی هم به ظاهرسازی و مذهبی نمایی ندارم...خانم صاحب تاپیک خودشون متوجه منظور من شدند....شما هم لطفا بحث رو به بیراهه نکشونید:300:
سلام من در مورد مشكل مالي كه براتون پيش اومده فقط ميتونم باهاتون همدردي كنم و راهكاري بلد نيستم ولي در مورد ارتباط ياآقاي م به نظرم بد نيومد اين تاپيك رو تاآخر و نظر دوستان و در اين مورد بخونيد شايد تاحدودي شبيه رابطه شما و آقاي م باشه.اميدوارم مشكلتون زودتر حل بشه.
http://www.hamdardi.net/thread-1346.html
سلام عزیزم
جواب سوال هات رو خوندم
بازم می گم صبر کن . فکر نکن بعد ازدواج با م همه چیز راحت تر میشه . یک سری مشکلات دیگه اضافه میشه به این سرعت عمل نکن. ت هنوز شوهرت رو دوست داری . پس فعلا قسط هات رو بده و کنار پدر و مادرت زندگی کن . نیازی به خونه هم نداری وسایلت رو بیار خونه بابات و پول اون آقا رو فعلا بهش برگردون نزار دینی رو گردنت باشه تا مجبور به تصمیمات عجولانه باشی .
خوشحال شدم که چک ها فقط مربوط به شوهرتونه . قصد های بانک هم خوبیش اینه که دم در خونه اومدن و آبرو ریزی نداره . کم کم پرداختشون کن . ا
طلاق جان . صبور باش و توکلت به خدا باشه . گفتم حداقل یک سال صبر کن . ببین وضعیت چه جوریه اگه شوهرت اصلا پیداش نشد که طلاق حقته . و تازه بعد از طلاق بازم صبر کن شاید موقعیت های دیگه ای هم برای ازدواج باشه که مجبور نباشی زن دوم شی .
به طلبکار ها م بگوکه از شوهرت خبری نداری و اون ها حق ندارند دم به دقیقه دم خونه باباتون باشند .
درسته پدر و مادرت پیرند اما همون ها فعلا بهترین تکیه گاهت هستند .
در مورد آقا م هم بگم بعد ازدواج خیلی از مرد ها اون عشق قبل ازدواج رو ندارند از کجا معلوم بعد منتی بر سر شما نباشه . از کجا معلوم بچه هاش به جونش نیوفتند که تو داری از خرجی ما میزنی به اون می دی . و ان هم همین حمایت هاش هم قطع کنه . اگه فقط نیاز به تکیه گاه داری فعلا بهمون پدر پیرت تکیه کن به دختر نازت تکیه کن و صبور باش . عجله نکن .
از همه دوستان تالار و راهنماییهای ارزندشون ممنون منتظر راهنمایی های بعدی تون هستم
[size=x-large]
واقعا نمیدونم مشکل من خیلی بی ارزشه که مدیر همدردی راهنمایی ام نمیکنند یا اینکه مشکلم خیلی بزرگه و مدیر راه حلی ندارن [color=#FF0000][/size]
ﻋﺰﻳﺰﻡ ﻧﺎﺭاﺣﺘﻴﺖ ﺭﻭ ﺩﺭﻙ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺩﺭ ﺷﺮاﻳﻄ ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺨﺘﻲ ﻫﺴﺘﻲ ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﻣﺎﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﻴﺎﻳﻢ اﻳﻨﺠﺎ و ﻧﻆﺮ ﻣﻲ ﺩﻫﻴﻢ ﻧﺘﻮﻧﻴﻢ ﺩﺭﺳﺖ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺩﺭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺷﻤﺎ ﻗﺮاﺭ ﺩﻫﻴﻢ
ﺑﻪ ﻧﻆﺮﻡ ﺑﻬﺘﺮﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ اﻳﻦ ﺷﺮاﻳﻄ ﻓﻌﻼ ﺭاﺑﻂﺘﺖ ﺭﻭ ﺑﺎ اﻗﺎﻱ م ﻗﻂﻊ ﻛﻨﻲ ﺗﺎ ﺑتﻮﻧﻴﻦ اﺑﺘﺪا ﺗﻤﺎﻡ ﺭاﻩ ﻫﻠ ي ﺩﻳﮕﻪ اﻱ ﻛﻪ اﻣﻜﺎﻧﺶ ﻫﺴﺖ ﺭﻭ اﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻱ
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﺎ ﺁﻗﺎﻱ م ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻴﻠﻲ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺩاﺭﻩ ﻛﻪ ﺗﺎ ﻭاﺭﺩﺵ ﻧﺷﻲ ﻣﺘﻮﺟﻪ اﺵ ﻧﻣﻴﺸﻮﻱ, ﺷﻤﺎ ﻓﻌﻼ ﻓﻘﻄ ﺩاﺭﻳﺪ ﻣﺤﺒﺖ اﻳﻦ ﺁﻗﺎ و ﺣﻤﺎﻳﺖ ﺯﺑﻮﻧﻴﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﻣﻴﺒﻴﻨﻴﺪ
ﺁﺧﻪ ﺣﻘﻮﻕ ﻛﺎﺭﻣﻨﺪﻱ اﻧﻘﺪﺭ ﻛﻔﺎﻳﺖ ﻧﻤﻴﺪﻩ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺁﻗﺎ ﺑﺘﻮﻧﻦ 2 ﺗﺎ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺭﻭ ﺗﺎﻣﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪ. ﺑﻪ ﻧﻆﺮﻡ اﻗﺎﻱ م ﺷﺪﻳﺪا ﺩاﺭﻥ اﺣﺴﺎﺳﻲ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻣﻴﮕﻴﺮﻧﺪ.
اﻣﺎ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻓﻘﻄ اﺣﺴﺎﺳﻲ ﻧﺪاﺭﻱ,
2 ﺭﻭﺯ ﺩﻳﮕﻪ ﺩﺧﺘﺮﺕ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﻴﺸﻪ و ﺑﺎﻳﺪ ﺟﻮاﺑﮕﻮﻱ ﺩﺧﺘﺮﺕ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻲ ﻛﻪ ﭼﺮا ﺑﺎ ﻳﻚ ﻣﺮﺩ ﻣﺘﻌﻫﻞ و ﺑﭽﻪ ﺩاﺭ اﺯﺩﻭاﺝ ﻛﺮﺩﻱ
اﻗﺎﻱ م ﻛﻪ اﻻﻥ اﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﮕﺬﺷﺘﻪ و ﺩاﺭﻩ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻣﻴﻜﻨﻪ. ,ﭼﻂﻮﺭ اﺯﺵ ﺗﻮﻗﻊ ﺩاﺭﻱ ﻓﺮﺩا ﺭﻭﺯﻱ اﺯ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﻤﺎ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻛﻨﻪ?
اﺯﺕ ﺧﻮاﻫﺶ ﻣﻴﻜﻨﻢ اﺣﺴﺎﺳﻲ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻧﮕﻴﺮﻱ
ﺣﺮﻑ ﻫﺎﻱ ﺁﻗﺎﻱ م ﻓﻘﻄ و ﻓﻘﻄ ﺩﺭ ﺣﺪ ﺣﺮﻓﻪ, ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻋﻤﻞ ﺑﺮﺳﻪ ﺧﻴﻠﻲ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩاﺭﻩ
ﻧﻆﺮ ﻣﻦ ﻫﻢ اﻳﻦ ﻫﺴﺘﺶ ﻛﻪ ﻓﻌﻼ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺪﺭﺕ ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺒﺭﻱ اﺣﺴﺎﺳﻲ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻧﮕﻴﺮ و ﺑﻪ ﻓﻜﺮ اﻭﻥ ﻃﻔﻞ ﻣﻌﺼﻮﻣﺖ ﺑﺎﺵ
ﺷﺎﻳﺪ ﻫﻤﻴﻦ ﺻﺤﺒﺖ ﻛﺮﺩﻥ ﻳﻚ ﺯﻥ ﻣﺘﻌﻫﻞ ﺑﺎ ﻳﻚ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺑﺮﻛﺖ ﺭا ﺑﻴﺸﺘﺮ اﺯ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺷﻤﺎ ﻣﻴﺒﺮد