شخصيت انسانهارا مي تـوان بـا معيارهـاي گـونـاگوني به دسته هاي مختلف تـقسيم بندي كرد. در اينـجا شخصيت انسانها نخست بـا نحوه ارتباطشان با ديگران به دو دسته درونگرا و برونگرا تـقسيم بندي شده است. مـتوجه باشيد كـه هـر دوي ايـن دو نوع شخصيت كاملا طبيـعـي و نـرمـال مي بـاشـد. برونگرايان به سوي جهان عيني متمايل بوده و درونـگرايان به سوي جهان ذهني و غير عيني. شــما با آگـاهـي يـافـتـن از خـصـوصيات شخصيتي هر دو گروه قادر خواهيد بود با شناساييشان رابطه بهـتـري بـا آنـهــا برقرار سازيد:
ويژگيهاي شخصيتي برونگرا
1- علاقه مند به وقايع پيرامون خود.
2- رو راست و معمولا پر حرف.
3- عقيده خود را با عقايد ديگران مقايسه ميكند.
4- اهل عمل و پيشقدمي در كارها.
5- بسهولت دوستان جديدي يافته و يا با يك گروه خود را وفق ميدهد.
6- افكار خود را بيان ميكند.
7- علاقه مند به افراد جديد.
8- بزرگترين وحشت وي آن است كه نكند پس از يك فاجعه هولناك آخرين بازمانده بشـر روي زمين باشد (ترس از قطع ارتباط با دنياي خارج و مردم.) تنهايي براي وي بسيار آزار دهنده ميباشد.
9- از تعامل و ارتباط برقرار كردن با ديگران انرژي ميگيرند.
10- خوش مشرب بوده اما زياد احساساتي نيستند.
11- ريسك پذيرند، سريع تصميم مي گـيـرند، اجتماعي هستند، درك آنها آسان است، شخصيت آنها در خلوت و حضور ديگران يكسان است، معاشرتي هستند.
12- پس از آنكه حرف خود را زدند به گفته خود مي انديشند. علاقه مند به كار گروهي. نقل هر مجلس مي بـاشنـد. موسيقي با صداي بلند و فعاليتهاي هيجان انگيز را بيشتر دوست دارند.
13- رنگهاي روشن را بيشتر دوست دارند. بيشتر از اعمال ديگران خشمگين ميگردند تا خودشان. اطلاعات شخصي خود را بسادگي با ديگران قسمت مي كـنند. رويكرد سريع الوصول را بيشتر ترجيح مي دهـنـد. تنها از روي تجارب زندگي خود درس مي گيرند و نه عبرت گرفتن از ديگران.
14- 57 الي 60 درصد از جمعيت را تشكيل ميدهند.
الــبته خصوصيات فوق هيچ ارتباطي با اعتماد بنفس داشتن فرد برونگرا ندارد يك برونگرا ممكن است اعتماد بنفس پاييني داشته باشد.
ويژگيهاي شخصيتي درونگرا
1- علاقه مند به احساسات و افكار خودشان. نياز به داشتن قلمرو شخصي. كـم حرف، ساكت و متفكر.
2- دوستان زيادي ندارد. در ارتباط برقرار كردن با افراد جديد مشـكل دارد. عـلاقـه مـند به سكوت و تمركز. از ديد و بازديد هاي غير منتظره و ناگهاني بيزار است.
3- كارايي وي در تنهايي بيشتر است. بـزرگترين وحشت وي آن اسـت كـه در يـك جــمع شلوغ قرار گيريد. ترس از آنكه فرديت خود را از دست بدهد. از فـعالـيتهاي انفرادي انرژي ميگيرد.
4- در بيـن انـبـوه مـردم بودن آنها را خسته مي كنـد. بـيشتـر از دسـت كـرده خـودشـان خشمگين ميگردند تا ديگران. معمولا كمرو هستند. دركشان مشكل است. اهـل ايــده و عقايد نو.
5- شـخصيتي مـتمايز در خلوت خود و در حضور ديگران دارند. مشـتـاق و احسـاسـاتـي مي باشند. معمولا احساساتشان را بيان نميكنند. در جـمع نا آشنا ساكت اما در جمع دوستان خود راحت مي بـاشنـد. تـمركزشان قوي است. براي تصميم گيري به زمان نياز دارند. پيش از حرف زدن مي انديشند.
6- از در ميان گذاشتن اطلاعات شخصي خود با ديگران ممانعت ميكند. مايل به رويكــرد آهسته اما دقيق مي بـاشد. بـا مشـاهـده درس مي آموزد (عـبــرت از ديگران) و پس از آموختن روش زندگي، زندگي خود را آغاز ميكند.
7- 25 الي 40 درصد از جمعيت را تشكيل ميدهند.
اين خصوصيات هيچ ارتباطي با كمرويي درونگرايان ندارد ممــكن است آنها خيلي هم با اعتماد بنفس باشند. %65 نوابغ را درونگرايان تشكيل ميدهند.
افراد را از لـحاظ آنكه چگونه اطلاعات كسب ميــكنند به دو گروه حسگر و الهام گر ميتوان تقسيم كرد:
حس گرها
تــمركز بر دنـيـاي فـيــزيكي، با حواس پنجگانه خود زندگي مي كنـنـد، شـواهــد عيني و محسوس را مي بينند، علاقـــمند به آن چه كه هست، واقع بين، عملگرا، درك جزئيات، تنها بديهيات و مشهودات را ميبيند، در زمان حال زندگي ميكند، نياز به دانستن حقايق و شواهـد دارد، سـاده و مــحافظـه كار و سنتگرا، لذات فيزيكي را بيشتر دوست دارد، بـا اعتماد بنفس، جاي جنگل درختان را مي بيند، معمولا بانكدار، پليس، ورزشكار، جراح و خلبانان جزو اين گروه ميباشند. علاقه مند به درك جزئيات.
الهام گرها
تمركز بر جهان معنوي و ذهني، از حس ششم، نداي درون و حدس و گـمـان اسـتـفـاده ميكنند، انتزاعي، علاقــمند به آنچه كه مي تواند وجود داشته باشد، آرمانگرا، خيالباف، علاقه مند به درك مفاهيم و كليات، ماوراء امور را مي نـگرد، از قياس، استعاره و تشبيه استفاده مي كند، بيشتر در گذشته و آينده سير مي كـند، تئوريسين و متفكر، اصـيل و پيچيده، علاقمند بـه چيزهاي جديد و غير متعارف،شكاك. هنرمندان، دانشمند، شاعران و فيلسوفان جزو اين گروه ميباشند. جاي درختان جنگل را ميبيند.
اكـنـون مـي تـوان افـراد را از لــحـاظ شـيوه تصـميـم گـيـريشان بـه دو گروه انـديشـه ورز و احساسي تقسيم بندي كرد:
انديشه ورزان
به واقعيت ارزش مي نهد، در تصميم گيري از منطق استفاده ميـكند، علاقمند به اهداف و ايده ها، متوجه استدلال غلط ديگران مي شود، پيروي از ذهن عقلگرا، صـادق در بيان افكارشان، نسبت به ديگران سختگير، رفتارشان با ديگران عدالت آميز است، معمولا به آنها برچسب سنگدل و بي احساس ميزنند، حرفهاي ديگران را بدل نمي گيرند، عينـي، منتقد، جو رسمي و مبتني بر منطق را ترجيح ميدهنـد، بــي احساس، ارزيابي ديگران برمبناي قوه دركشان ميباشد، مهندسان، دانشمندان و مديران جزو اين گروه ميباشند.
احساسي ها
ارزش نهادن به هارموني، در تصـمـيم گـيري خـود از احسـاسـات فـردي خـود اسـتـفـاده ميكنند، هنگامي كه ديگران احتياج به كمك و پشتيباني دارند متوجه آن مي گـردنــد، با قلب رئوف و احساساتي خود زندگي ميكنند، معـمولا حقيقت را پنهان ميكند تا شخص مقابل خود را آزرده خاطر نكنند، مهربان با ديگران، رحيم و بـخشـنــده نسبت به ديگران، به آنها برچسب احساساتي و ضعيف و سست ميزنند، حرفهاي ديگران را بدل ميگيرنـد، ذهني، همدل و دلسوز، جو دوستانه و گرم را ترجيح مي دهـنـد، نـازك نارنجي، ارزيابي ديـگران بر مبناي اخلاقيات، علاقمند به ديگران و احساساتشان. پـرستـاران، مـعـلـمـان، هنرمندان و كشيشها در اين گروه قرار دارند.
حال مـي توان افراد را از لحاظ آنكه زندگي خود را چگونه ميگذرانند و نحوه نگرش آنها به زندگي به دو گروه انتخابگر وسبكباران تقسيم بندي كرد:
انتخابگران
مصمم، سريع تصميم ميگيرند، زندگي را استوار و قابل كنترل مي كـنـنـد، پروژه ها را به سادگي به اتمام مي رسـانـد، سـازمـان يـافـته و منظم، جدي، قابل پيشبيني، از زمان بنديها و جداول زماني بعنوان راهنما سود مي برد، از امور غير مترقبـه بــيزار مي باشد، سخت كوش، تـمايـل دارد كـارها را هر چه زودتر بـه پـايـان بـرسـانـد، وظيـفـه شـنــاس و مسئوليت پذير است، ميتواند خيلي كوته فكر نيز باشد.
سبكباران
پيش از تصميم گيري ابتدا به شرايط خو گرفته و اطلاعات گرداوري مي كـنـد، زنـدگــي را انعطاف پذير و بدون تنش سپري مي كند، ترجيح ميدهد پــروژه را آغاز كند اما معمولا آن را به اتمام نمي رساند، در هم ريخته و بي نظم، بي خيال، هر كـاري پيـش بيايد انجام ميدهد، با فراغت خاطر كامل كارها را به انجام ميرساند، از اتـفاقات غافلگير كننده و غير منتظره لذت ميبرد، دمدمي مزاج است، پشت گوش انداز، بيش از حد روشنفكر اسـت، بي مسئوليت و وظيفه نشناس، غير قابل پيش بيني، از قـوانـيـن بـيزار و خواهان آزادي است.
- - - Updated - - -
شخصيت انسانهارا مي تـوان بـا معيارهـاي گـونـاگوني به دسته هاي مختلف تـقسيم بندي كرد. در اينـجا شخصيت انسانها نخست بـا نحوه ارتباطشان با ديگران به دو دسته درونگرا و برونگرا تـقسيم بندي شده است. مـتوجه باشيد كـه هـر دوي ايـن دو نوع شخصيت كاملا طبيـعـي و نـرمـال مي بـاشـد. برونگرايان به سوي جهان عيني متمايل بوده و درونـگرايان به سوي جهان ذهني و غير عيني. شــما با آگـاهـي يـافـتـن از خـصـوصيات شخصيتي هر دو گروه قادر خواهيد بود با شناساييشان رابطه بهـتـري بـا آنـهــا برقرار سازيد:
ويژگيهاي شخصيتي برونگرا
1- علاقه مند به وقايع پيرامون خود.
2- رو راست و معمولا پر حرف.
3- عقيده خود را با عقايد ديگران مقايسه ميكند.
4- اهل عمل و پيشقدمي در كارها.
5- بسهولت دوستان جديدي يافته و يا با يك گروه خود را وفق ميدهد.
6- افكار خود را بيان ميكند.
7- علاقه مند به افراد جديد.
8- بزرگترين وحشت وي آن است كه نكند پس از يك فاجعه هولناك آخرين بازمانده بشـر روي زمين باشد (ترس از قطع ارتباط با دنياي خارج و مردم.) تنهايي براي وي بسيار آزار دهنده ميباشد.
9- از تعامل و ارتباط برقرار كردن با ديگران انرژي ميگيرند.
10- خوش مشرب بوده اما زياد احساساتي نيستند.
11- ريسك پذيرند، سريع تصميم مي گـيـرند، اجتماعي هستند، درك آنها آسان است، شخصيت آنها در خلوت و حضور ديگران يكسان است، معاشرتي هستند.
12- پس از آنكه حرف خود را زدند به گفته خود مي انديشند. علاقه مند به كار گروهي. نقل هر مجلس مي بـاشنـد. موسيقي با صداي بلند و فعاليتهاي هيجان انگيز را بيشتر دوست دارند.
13- رنگهاي روشن را بيشتر دوست دارند. بيشتر از اعمال ديگران خشمگين ميگردند تا خودشان. اطلاعات شخصي خود را بسادگي با ديگران قسمت مي كـنند. رويكرد سريع الوصول را بيشتر ترجيح مي دهـنـد. تنها از روي تجارب زندگي خود درس مي گيرند و نه عبرت گرفتن از ديگران.
14- 57 الي 60 درصد از جمعيت را تشكيل ميدهند.
الــبته خصوصيات فوق هيچ ارتباطي با اعتماد بنفس داشتن فرد برونگرا ندارد يك برونگرا ممكن است اعتماد بنفس پاييني داشته باشد.
ويژگيهاي شخصيتي درونگرا
1- علاقه مند به احساسات و افكار خودشان. نياز به داشتن قلمرو شخصي. كـم حرف، ساكت و متفكر.
2- دوستان زيادي ندارد. در ارتباط برقرار كردن با افراد جديد مشـكل دارد. عـلاقـه مـند به سكوت و تمركز. از ديد و بازديد هاي غير منتظره و ناگهاني بيزار است.
3- كارايي وي در تنهايي بيشتر است. بـزرگترين وحشت وي آن اسـت كـه در يـك جــمع شلوغ قرار گيريد. ترس از آنكه فرديت خود را از دست بدهد. از فـعالـيتهاي انفرادي انرژي ميگيرد.
4- در بيـن انـبـوه مـردم بودن آنها را خسته مي كنـد. بـيشتـر از دسـت كـرده خـودشـان خشمگين ميگردند تا ديگران. معمولا كمرو هستند. دركشان مشكل است. اهـل ايــده و عقايد نو.
5- شـخصيتي مـتمايز در خلوت خود و در حضور ديگران دارند. مشـتـاق و احسـاسـاتـي مي باشند. معمولا احساساتشان را بيان نميكنند. در جـمع نا آشنا ساكت اما در جمع دوستان خود راحت مي بـاشنـد. تـمركزشان قوي است. براي تصميم گيري به زمان نياز دارند. پيش از حرف زدن مي انديشند.
6- از در ميان گذاشتن اطلاعات شخصي خود با ديگران ممانعت ميكند. مايل به رويكــرد آهسته اما دقيق مي بـاشد. بـا مشـاهـده درس مي آموزد (عـبــرت از ديگران) و پس از آموختن روش زندگي، زندگي خود را آغاز ميكند.
7- 25 الي 40 درصد از جمعيت را تشكيل ميدهند.
اين خصوصيات هيچ ارتباطي با كمرويي درونگرايان ندارد ممــكن است آنها خيلي هم با اعتماد بنفس باشند. %65 نوابغ را درونگرايان تشكيل ميدهند.
افراد را از لـحاظ آنكه چگونه اطلاعات كسب ميــكنند به دو گروه حسگر و الهام گر ميتوان تقسيم كرد:
حس گرها
تــمركز بر دنـيـاي فـيــزيكي، با حواس پنجگانه خود زندگي مي كنـنـد، شـواهــد عيني و محسوس را مي بينند، علاقـــمند به آن چه كه هست، واقع بين، عملگرا، درك جزئيات، تنها بديهيات و مشهودات را ميبيند، در زمان حال زندگي ميكند، نياز به دانستن حقايق و شواهـد دارد، سـاده و مــحافظـه كار و سنتگرا، لذات فيزيكي را بيشتر دوست دارد، بـا اعتماد بنفس، جاي جنگل درختان را مي بيند، معمولا بانكدار، پليس، ورزشكار، جراح و خلبانان جزو اين گروه ميباشند. علاقه مند به درك جزئيات.
الهام گرها
تمركز بر جهان معنوي و ذهني، از حس ششم، نداي درون و حدس و گـمـان اسـتـفـاده ميكنند، انتزاعي، علاقــمند به آنچه كه مي تواند وجود داشته باشد، آرمانگرا، خيالباف، علاقه مند به درك مفاهيم و كليات، ماوراء امور را مي نـگرد، از قياس، استعاره و تشبيه استفاده مي كند، بيشتر در گذشته و آينده سير مي كـند، تئوريسين و متفكر، اصـيل و پيچيده، علاقمند بـه چيزهاي جديد و غير متعارف،شكاك. هنرمندان، دانشمند، شاعران و فيلسوفان جزو اين گروه ميباشند. جاي درختان جنگل را ميبيند.
اكـنـون مـي تـوان افـراد را از لــحـاظ شـيوه تصـميـم گـيـريشان بـه دو گروه انـديشـه ورز و احساسي تقسيم بندي كرد:
انديشه ورزان
به واقعيت ارزش مي نهد، در تصميم گيري از منطق استفاده ميـكند، علاقمند به اهداف و ايده ها، متوجه استدلال غلط ديگران مي شود، پيروي از ذهن عقلگرا، صـادق در بيان افكارشان، نسبت به ديگران سختگير، رفتارشان با ديگران عدالت آميز است، معمولا به آنها برچسب سنگدل و بي احساس ميزنند، حرفهاي ديگران را بدل نمي گيرند، عينـي، منتقد، جو رسمي و مبتني بر منطق را ترجيح ميدهنـد، بــي احساس، ارزيابي ديگران برمبناي قوه دركشان ميباشد، مهندسان، دانشمندان و مديران جزو اين گروه ميباشند.
احساسي ها
ارزش نهادن به هارموني، در تصـمـيم گـيري خـود از احسـاسـات فـردي خـود اسـتـفـاده ميكنند، هنگامي كه ديگران احتياج به كمك و پشتيباني دارند متوجه آن مي گـردنــد، با قلب رئوف و احساساتي خود زندگي ميكنند، معـمولا حقيقت را پنهان ميكند تا شخص مقابل خود را آزرده خاطر نكنند، مهربان با ديگران، رحيم و بـخشـنــده نسبت به ديگران، به آنها برچسب احساساتي و ضعيف و سست ميزنند، حرفهاي ديگران را بدل ميگيرنـد، ذهني، همدل و دلسوز، جو دوستانه و گرم را ترجيح مي دهـنـد، نـازك نارنجي، ارزيابي ديـگران بر مبناي اخلاقيات، علاقمند به ديگران و احساساتشان. پـرستـاران، مـعـلـمـان، هنرمندان و كشيشها در اين گروه قرار دارند.
حال مـي توان افراد را از لحاظ آنكه زندگي خود را چگونه ميگذرانند و نحوه نگرش آنها به زندگي به دو گروه انتخابگر وسبكباران تقسيم بندي كرد:
انتخابگران
مصمم، سريع تصميم ميگيرند، زندگي را استوار و قابل كنترل مي كـنـنـد، پروژه ها را به سادگي به اتمام مي رسـانـد، سـازمـان يـافـته و منظم، جدي، قابل پيشبيني، از زمان بنديها و جداول زماني بعنوان راهنما سود مي برد، از امور غير مترقبـه بــيزار مي باشد، سخت كوش، تـمايـل دارد كـارها را هر چه زودتر بـه پـايـان بـرسـانـد، وظيـفـه شـنــاس و مسئوليت پذير است، ميتواند خيلي كوته فكر نيز باشد.
سبكباران
پيش از تصميم گيري ابتدا به شرايط خو گرفته و اطلاعات گرداوري مي كـنـد، زنـدگــي را انعطاف پذير و بدون تنش سپري مي كند، ترجيح ميدهد پــروژه را آغاز كند اما معمولا آن را به اتمام نمي رساند، در هم ريخته و بي نظم، بي خيال، هر كـاري پيـش بيايد انجام ميدهد، با فراغت خاطر كامل كارها را به انجام ميرساند، از اتـفاقات غافلگير كننده و غير منتظره لذت ميبرد، دمدمي مزاج است، پشت گوش انداز، بيش از حد روشنفكر اسـت، بي مسئوليت و وظيفه نشناس، غير قابل پيش بيني، از قـوانـيـن بـيزار و خواهان آزادي است.
- - - Updated - - -
شخصيت انسانهارا مي تـوان بـا معيارهـاي گـونـاگوني به دسته هاي مختلف تـقسيم بندي كرد. در اينـجا شخصيت انسانها نخست بـا نحوه ارتباطشان با ديگران به دو دسته درونگرا و برونگرا تـقسيم بندي شده است. مـتوجه باشيد كـه هـر دوي ايـن دو نوع شخصيت كاملا طبيـعـي و نـرمـال مي بـاشـد. برونگرايان به سوي جهان عيني متمايل بوده و درونـگرايان به سوي جهان ذهني و غير عيني. شــما با آگـاهـي يـافـتـن از خـصـوصيات شخصيتي هر دو گروه قادر خواهيد بود با شناساييشان رابطه بهـتـري بـا آنـهــا برقرار سازيد:
ويژگيهاي شخصيتي برونگرا
1- علاقه مند به وقايع پيرامون خود.
2- رو راست و معمولا پر حرف.
3- عقيده خود را با عقايد ديگران مقايسه ميكند.
4- اهل عمل و پيشقدمي در كارها.
5- بسهولت دوستان جديدي يافته و يا با يك گروه خود را وفق ميدهد.
6- افكار خود را بيان ميكند.
7- علاقه مند به افراد جديد.
8- بزرگترين وحشت وي آن است كه نكند پس از يك فاجعه هولناك آخرين بازمانده بشـر روي زمين باشد (ترس از قطع ارتباط با دنياي خارج و مردم.) تنهايي براي وي بسيار آزار دهنده ميباشد.
9- از تعامل و ارتباط برقرار كردن با ديگران انرژي ميگيرند.
10- خوش مشرب بوده اما زياد احساساتي نيستند.
11- ريسك پذيرند، سريع تصميم مي گـيـرند، اجتماعي هستند، درك آنها آسان است، شخصيت آنها در خلوت و حضور ديگران يكسان است، معاشرتي هستند.
12- پس از آنكه حرف خود را زدند به گفته خود مي انديشند. علاقه مند به كار گروهي. نقل هر مجلس مي بـاشنـد. موسيقي با صداي بلند و فعاليتهاي هيجان انگيز را بيشتر دوست دارند.
13- رنگهاي روشن را بيشتر دوست دارند. بيشتر از اعمال ديگران خشمگين ميگردند تا خودشان. اطلاعات شخصي خود را بسادگي با ديگران قسمت مي كـنند. رويكرد سريع الوصول را بيشتر ترجيح مي دهـنـد. تنها از روي تجارب زندگي خود درس مي گيرند و نه عبرت گرفتن از ديگران.
14- 57 الي 60 درصد از جمعيت را تشكيل ميدهند.
الــبته خصوصيات فوق هيچ ارتباطي با اعتماد بنفس داشتن فرد برونگرا ندارد يك برونگرا ممكن است اعتماد بنفس پاييني داشته باشد.
ويژگيهاي شخصيتي درونگرا
1- علاقه مند به احساسات و افكار خودشان. نياز به داشتن قلمرو شخصي. كـم حرف، ساكت و متفكر.
2- دوستان زيادي ندارد. در ارتباط برقرار كردن با افراد جديد مشـكل دارد. عـلاقـه مـند به سكوت و تمركز. از ديد و بازديد هاي غير منتظره و ناگهاني بيزار است.
3- كارايي وي در تنهايي بيشتر است. بـزرگترين وحشت وي آن اسـت كـه در يـك جــمع شلوغ قرار گيريد. ترس از آنكه فرديت خود را از دست بدهد. از فـعالـيتهاي انفرادي انرژي ميگيرد.
4- در بيـن انـبـوه مـردم بودن آنها را خسته مي كنـد. بـيشتـر از دسـت كـرده خـودشـان خشمگين ميگردند تا ديگران. معمولا كمرو هستند. دركشان مشكل است. اهـل ايــده و عقايد نو.
5- شـخصيتي مـتمايز در خلوت خود و در حضور ديگران دارند. مشـتـاق و احسـاسـاتـي مي باشند. معمولا احساساتشان را بيان نميكنند. در جـمع نا آشنا ساكت اما در جمع دوستان خود راحت مي بـاشنـد. تـمركزشان قوي است. براي تصميم گيري به زمان نياز دارند. پيش از حرف زدن مي انديشند.
6- از در ميان گذاشتن اطلاعات شخصي خود با ديگران ممانعت ميكند. مايل به رويكــرد آهسته اما دقيق مي بـاشد. بـا مشـاهـده درس مي آموزد (عـبــرت از ديگران) و پس از آموختن روش زندگي، زندگي خود را آغاز ميكند.
7- 25 الي 40 درصد از جمعيت را تشكيل ميدهند.
اين خصوصيات هيچ ارتباطي با كمرويي درونگرايان ندارد ممــكن است آنها خيلي هم با اعتماد بنفس باشند. %65 نوابغ را درونگرايان تشكيل ميدهند.
افراد را از لـحاظ آنكه چگونه اطلاعات كسب ميــكنند به دو گروه حسگر و الهام گر ميتوان تقسيم كرد:
حس گرها
تــمركز بر دنـيـاي فـيــزيكي، با حواس پنجگانه خود زندگي مي كنـنـد، شـواهــد عيني و محسوس را مي بينند، علاقـــمند به آن چه كه هست، واقع بين، عملگرا، درك جزئيات، تنها بديهيات و مشهودات را ميبيند، در زمان حال زندگي ميكند، نياز به دانستن حقايق و شواهـد دارد، سـاده و مــحافظـه كار و سنتگرا، لذات فيزيكي را بيشتر دوست دارد، بـا اعتماد بنفس، جاي جنگل درختان را مي بيند، معمولا بانكدار، پليس، ورزشكار، جراح و خلبانان جزو اين گروه ميباشند. علاقه مند به درك جزئيات.
الهام گرها
تمركز بر جهان معنوي و ذهني، از حس ششم، نداي درون و حدس و گـمـان اسـتـفـاده ميكنند، انتزاعي، علاقــمند به آنچه كه مي تواند وجود داشته باشد، آرمانگرا، خيالباف، علاقه مند به درك مفاهيم و كليات، ماوراء امور را مي نـگرد، از قياس، استعاره و تشبيه استفاده مي كند، بيشتر در گذشته و آينده سير مي كـند، تئوريسين و متفكر، اصـيل و پيچيده، علاقمند بـه چيزهاي جديد و غير متعارف،شكاك. هنرمندان، دانشمند، شاعران و فيلسوفان جزو اين گروه ميباشند. جاي درختان جنگل را ميبيند.
اكـنـون مـي تـوان افـراد را از لــحـاظ شـيوه تصـميـم گـيـريشان بـه دو گروه انـديشـه ورز و احساسي تقسيم بندي كرد:
انديشه ورزان
به واقعيت ارزش مي نهد، در تصميم گيري از منطق استفاده ميـكند، علاقمند به اهداف و ايده ها، متوجه استدلال غلط ديگران مي شود، پيروي از ذهن عقلگرا، صـادق در بيان افكارشان، نسبت به ديگران سختگير، رفتارشان با ديگران عدالت آميز است، معمولا به آنها برچسب سنگدل و بي احساس ميزنند، حرفهاي ديگران را بدل نمي گيرند، عينـي، منتقد، جو رسمي و مبتني بر منطق را ترجيح ميدهنـد، بــي احساس، ارزيابي ديگران برمبناي قوه دركشان ميباشد، مهندسان، دانشمندان و مديران جزو اين گروه ميباشند.
احساسي ها
ارزش نهادن به هارموني، در تصـمـيم گـيري خـود از احسـاسـات فـردي خـود اسـتـفـاده ميكنند، هنگامي كه ديگران احتياج به كمك و پشتيباني دارند متوجه آن مي گـردنــد، با قلب رئوف و احساساتي خود زندگي ميكنند، معـمولا حقيقت را پنهان ميكند تا شخص مقابل خود را آزرده خاطر نكنند، مهربان با ديگران، رحيم و بـخشـنــده نسبت به ديگران، به آنها برچسب احساساتي و ضعيف و سست ميزنند، حرفهاي ديگران را بدل ميگيرنـد، ذهني، همدل و دلسوز، جو دوستانه و گرم را ترجيح مي دهـنـد، نـازك نارنجي، ارزيابي ديـگران بر مبناي اخلاقيات، علاقمند به ديگران و احساساتشان. پـرستـاران، مـعـلـمـان، هنرمندان و كشيشها در اين گروه قرار دارند.
حال مـي توان افراد را از لحاظ آنكه زندگي خود را چگونه ميگذرانند و نحوه نگرش آنها به زندگي به دو گروه انتخابگر وسبكباران تقسيم بندي كرد:
انتخابگران
مصمم، سريع تصميم ميگيرند، زندگي را استوار و قابل كنترل مي كـنـنـد، پروژه ها را به سادگي به اتمام مي رسـانـد، سـازمـان يـافـته و منظم، جدي، قابل پيشبيني، از زمان بنديها و جداول زماني بعنوان راهنما سود مي برد، از امور غير مترقبـه بــيزار مي باشد، سخت كوش، تـمايـل دارد كـارها را هر چه زودتر بـه پـايـان بـرسـانـد، وظيـفـه شـنــاس و مسئوليت پذير است، ميتواند خيلي كوته فكر نيز باشد.
سبكباران
پيش از تصميم گيري ابتدا به شرايط خو گرفته و اطلاعات گرداوري مي كـنـد، زنـدگــي را انعطاف پذير و بدون تنش سپري مي كند، ترجيح ميدهد پــروژه را آغاز كند اما معمولا آن را به اتمام نمي رساند، در هم ريخته و بي نظم، بي خيال، هر كـاري پيـش بيايد انجام ميدهد، با فراغت خاطر كامل كارها را به انجام ميرساند، از اتـفاقات غافلگير كننده و غير منتظره لذت ميبرد، دمدمي مزاج است، پشت گوش انداز، بيش از حد روشنفكر اسـت، بي مسئوليت و وظيفه نشناس، غير قابل پيش بيني، از قـوانـيـن بـيزار و خواهان آزادي است.
- - - Updated - - -
65 درصد نوابغ، درونگرا هستند
بعضيها ترجيح ميدهند که تنها باشند و تنها کار کنند و بعضي برعکس، ترجيح ميدهند در جمع زندگي کنند و با يکديگر کار کنند و بيشتر با مردم روبهرو شوند. روانشناسان به آن افرادي که جزو دسته اول هستند، درونگرا و به آن دسته از افرادي که در دسته دوم هستند، برونگرا ميگويند. بيشتر ما با افرادي که سبک فکري آنها با سبک فکري ما همسويي دارد، راحتتر و خودمانيتر هستيم. روانشناسان ميگويند نويسندهها، نقاشان و باغبانان معمولاً درونگرا هستند و فروشندهها، خدمه کشتي و هواپيما و پذيرايي هتلها معمولا برونگرا هستند.
افراد درونگرا با امور دروني سر و کار دارند. ميتوان گفت آنها افرادي هستند که به درون توجه ميکنند. درونگرايي، ويژگي افرادي است که تودار هستند و به دروننگري، وظيفهمداري، کنارهگيري از ديگران و گاهي ناآگاهي اجتماعي گرايش دارند. آنها تمايل دارند که به تنهايي کار کنند و برتري آنها ضرورتا استفاده از هوش در مورد اشيا و عقايد، جداي از ديگران است. تيپهاي احساسي، درونگرا هستند و تفکر همراه با قضاوتشان نشان ميدهد. که آرام و جدي باشند و براي کسب موفقيت، به طور دقيق بر امور مربوطه متمرکز شوند. آنها متقاعد شدهاند که عملگرا، نظمپذير، واقعگرا و قابل اطمينان باشند و به حقيقت امر توجه کنند و در محيط بيروني زندگي خود بيشتر با تفکر عمل کنند. اما در محيط زندگي با احساسات عمل کنند افراد برونگرا بيشتر به محيط بيرون گرايش دارند و مردمدار هستند. غالبا داراي حساسيت اجتماعي هستند و از آنچه براي ديگران اتفاق ميافتد، آگاهي دارند. آنها تا جايي که ممکن است دوست دارند با ديگران کار کنند. افراد برونگرا چون دوست دارند به صورت گروهي کار کنند احتمالا وقتي با يکديگر کار ميکنند، بهتر ياد ميگيرند. افراد برونگرا مايلاند برونگرا و مردممدار باشند.
افراد درونگرا و برونگرا به طور متوسط در دو انتهاي مخالف يک خط قرار دارند. افراد درونگرا چون ترجيح ميدهند به تنهايي کار کنند، ممکن است در فعاليتهاي گروهي دچار اضطراب شوند. البته اين به آن معنا نيست که افراد درونگرا به هيچوجه نبايد کار گروهي انجام دهند و يا افراد برونگرا نبايد به تنهايي فعاليت کنند. آنچه مسلم است، اين است که افراد بايد ياد بگيرند که در موقعيتهاي مختلف انعطافپذيري بيشتري داشته باشند.
ازدواج درونگراها و برونگراها
شخصيت، مجموعهاي از خصوصيات سرشتي و اکتسابي ماست. براي مثال، يک فردي را ميبينيد که خيلي منزوي و درونگراست. بعد فرد ديگري را ميبينيد که خيلي شاد و برونگراست. گفته ميشود که اين دو نفر نميتوانند با هم ازدواج کنند. چون هر کدام ساز خودش را ميزند. يک کسي که از نظر ويژگيهاي شخصيتي، حد وسط باشد بسيار مناسب است.
آيا درونگرايان ميتوانند با هم ازدواج کنند؟ شايد بد نباشد! چون هر دو ساکت يک گوشهاي مينشينند و ممکن است خودشان راضي باشند. ولي آدم احساس ميکند که چه خانه ساکت و سردي! برونگرايان چهطورند؟ اينقدر حرف دارند که هيچکدام حاضر به ساکت شدن نيستند. ولي مردم متعادل و عادي چهطور؟ آدمهايي که حد وسط اين دوتا ويژگي هستند.
از ويژگيهاي مهم شخصيتي که تاثير قابل توجه در اين زمينه دارند ميتوان به درونگرايي و برونگرايي اشاره کرد. افراد درونگرا تمايل زيادي به گذراندن اوقات خود به تنهايي دارند، در حالي که براي افراد برونگرا تحمل چنين شرايطي بسيار سخت و آزاردهنده است. افراد درونگرا سرگرميهايي چون مطالعه و تفکر دارند، در حالي که افراد برونگرا در شرايط جمعي و سرگرمکننده لذت ميبرند؛ مثل بازيهاي دسته جمعي.
چنين ويژگيهايي به تعداد زيادي وجود دارند که البته گاه همسان بودن ويژگيهاي طرفين و گاه ناهمساني آنها ميتواند فاکتوري براي ازدواج موفق باشد. براي مثال، ازدواج فرد درونگرا با فرد درونگرا موفقيتآميز خواهد بود اگرزندگي آنها زياد حالت سردي به خود نگيرد و اگر فرد برونگرا با فرد برونگرا ازدواج کند در صورتي که زندگي آنها بيش از حد حالت شلوغي و بينظمي پيدا نکند آنها زندگي خوبي خواهند داشت ولي اگر فرد درونگرا با فرد برونگرا ازدواج کند و آنها به ويژگيهاي شخصيتي يکديگر آشنا باشند، زندگي پر باري خواهند داشت.
ازدواج معکوس
شايد اين پرسش به ذهنتان برسد كه اگر يك دختر درونگرا با يك پسر برونگرا و يا برعكس ازدواج كنند، آيا با هم سازگار خواهند بود؟
دختر و پسري كه قصد تشكيل زندگي مشترك دارند بايد خودشان را به ديگري بشناسانند. اما مشكل ازآنجا آغاز ميشود كه عدهاي از آنان آموزش نديدهاند و نميدانند كه چگونه به اين شناخت برسند. عدهاي ديگر هم فكر ميكنند در آينده بهتر يكديگر را خواهند شناخت، پس لزومي ندارد كه در آغاز زندگي مشترك، برخي مسايل عنوان شود. در صورتي كه زوجهاي جوان از همان روزهاي اول بايد يكديگر را خوب بشناسند، ضمن اينكه طرف مقابل را نيز به طور كامل با ويژگيها و خصوصيات شخصي خود آشنا كنند. از همين رو بهتر است افراد با تفاوتهاي دو شخصيت درونگرا و برونگرا، بهطور نسبي آشنايي داشته باشند.
- - - Updated - - -
65 درصد نوابغ، درونگرا هستند
بعضيها ترجيح ميدهند که تنها باشند و تنها کار کنند و بعضي برعکس، ترجيح ميدهند در جمع زندگي کنند و با يکديگر کار کنند و بيشتر با مردم روبهرو شوند. روانشناسان به آن افرادي که جزو دسته اول هستند، درونگرا و به آن دسته از افرادي که در دسته دوم هستند، برونگرا ميگويند. بيشتر ما با افرادي که سبک فکري آنها با سبک فکري ما همسويي دارد، راحتتر و خودمانيتر هستيم. روانشناسان ميگويند نويسندهها، نقاشان و باغبانان معمولاً درونگرا هستند و فروشندهها، خدمه کشتي و هواپيما و پذيرايي هتلها معمولا برونگرا هستند.
افراد درونگرا با امور دروني سر و کار دارند. ميتوان گفت آنها افرادي هستند که به درون توجه ميکنند. درونگرايي، ويژگي افرادي است که تودار هستند و به دروننگري، وظيفهمداري، کنارهگيري از ديگران و گاهي ناآگاهي اجتماعي گرايش دارند. آنها تمايل دارند که به تنهايي کار کنند و برتري آنها ضرورتا استفاده از هوش در مورد اشيا و عقايد، جداي از ديگران است. تيپهاي احساسي، درونگرا هستند و تفکر همراه با قضاوتشان نشان ميدهد. که آرام و جدي باشند و براي کسب موفقيت، به طور دقيق بر امور مربوطه متمرکز شوند. آنها متقاعد شدهاند که عملگرا، نظمپذير، واقعگرا و قابل اطمينان باشند و به حقيقت امر توجه کنند و در محيط بيروني زندگي خود بيشتر با تفکر عمل کنند. اما در محيط زندگي با احساسات عمل کنند افراد برونگرا بيشتر به محيط بيرون گرايش دارند و مردمدار هستند. غالبا داراي حساسيت اجتماعي هستند و از آنچه براي ديگران اتفاق ميافتد، آگاهي دارند. آنها تا جايي که ممکن است دوست دارند با ديگران کار کنند. افراد برونگرا چون دوست دارند به صورت گروهي کار کنند احتمالا وقتي با يکديگر کار ميکنند، بهتر ياد ميگيرند. افراد برونگرا مايلاند برونگرا و مردممدار باشند.
افراد درونگرا و برونگرا به طور متوسط در دو انتهاي مخالف يک خط قرار دارند. افراد درونگرا چون ترجيح ميدهند به تنهايي کار کنند، ممکن است در فعاليتهاي گروهي دچار اضطراب شوند. البته اين به آن معنا نيست که افراد درونگرا به هيچوجه نبايد کار گروهي انجام دهند و يا افراد برونگرا نبايد به تنهايي فعاليت کنند. آنچه مسلم است، اين است که افراد بايد ياد بگيرند که در موقعيتهاي مختلف انعطافپذيري بيشتري داشته باشند.
ازدواج درونگراها و برونگراها
شخصيت، مجموعهاي از خصوصيات سرشتي و اکتسابي ماست. براي مثال، يک فردي را ميبينيد که خيلي منزوي و درونگراست. بعد فرد ديگري را ميبينيد که خيلي شاد و برونگراست. گفته ميشود که اين دو نفر نميتوانند با هم ازدواج کنند. چون هر کدام ساز خودش را ميزند. يک کسي که از نظر ويژگيهاي شخصيتي، حد وسط باشد بسيار مناسب است.
آيا درونگرايان ميتوانند با هم ازدواج کنند؟ شايد بد نباشد! چون هر دو ساکت يک گوشهاي مينشينند و ممکن است خودشان راضي باشند. ولي آدم احساس ميکند که چه خانه ساکت و سردي! برونگرايان چهطورند؟ اينقدر حرف دارند که هيچکدام حاضر به ساکت شدن نيستند. ولي مردم متعادل و عادي چهطور؟ آدمهايي که حد وسط اين دوتا ويژگي هستند.
از ويژگيهاي مهم شخصيتي که تاثير قابل توجه در اين زمينه دارند ميتوان به درونگرايي و برونگرايي اشاره کرد. افراد درونگرا تمايل زيادي به گذراندن اوقات خود به تنهايي دارند، در حالي که براي افراد برونگرا تحمل چنين شرايطي بسيار سخت و آزاردهنده است. افراد درونگرا سرگرميهايي چون مطالعه و تفکر دارند، در حالي که افراد برونگرا در شرايط جمعي و سرگرمکننده لذت ميبرند؛ مثل بازيهاي دسته جمعي.
چنين ويژگيهايي به تعداد زيادي وجود دارند که البته گاه همسان بودن ويژگيهاي طرفين و گاه ناهمساني آنها ميتواند فاکتوري براي ازدواج موفق باشد. براي مثال، ازدواج فرد درونگرا با فرد درونگرا موفقيتآميز خواهد بود اگرزندگي آنها زياد حالت سردي به خود نگيرد و اگر فرد برونگرا با فرد برونگرا ازدواج کند در صورتي که زندگي آنها بيش از حد حالت شلوغي و بينظمي پيدا نکند آنها زندگي خوبي خواهند داشت ولي اگر فرد درونگرا با فرد برونگرا ازدواج کند و آنها به ويژگيهاي شخصيتي يکديگر آشنا باشند، زندگي پر باري خواهند داشت.
ازدواج معکوس
شايد اين پرسش به ذهنتان برسد كه اگر يك دختر درونگرا با يك پسر برونگرا و يا برعكس ازدواج كنند، آيا با هم سازگار خواهند بود؟
دختر و پسري كه قصد تشكيل زندگي مشترك دارند بايد خودشان را به ديگري بشناسانند. اما مشكل ازآنجا آغاز ميشود كه عدهاي از آنان آموزش نديدهاند و نميدانند كه چگونه به اين شناخت برسند. عدهاي ديگر هم فكر ميكنند در آينده بهتر يكديگر را خواهند شناخت، پس لزومي ندارد كه در آغاز زندگي مشترك، برخي مسايل عنوان شود. در صورتي كه زوجهاي جوان از همان روزهاي اول بايد يكديگر را خوب بشناسند، ضمن اينكه طرف مقابل را نيز به طور كامل با ويژگيها و خصوصيات شخصي خود آشنا كنند. از همين رو بهتر است افراد با تفاوتهاي دو شخصيت درونگرا و برونگرا، بهطور نسبي آشنايي داشته باشند.