خشم 12 ساله ی من!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط meinoush

صابر جان کار درستیه که اول چک کنی ببینی که از نظر جسمی مشکلی نباشه. حتی اگه متخصص مغزواعصاب نیاز ببینه می تونه بهت بگه که ام ار ای بدی. ازمایش خون هم که می دی. بعدش خیالت راحته که مشکل جسمی نداری. حالا می مونه اعصاب خوردیمون. جز مهمترین کارایی که باید بکنی و منم نمی کنم اینه که روی نظم و ساعت معین از خواب بیدار شی و بری بخوابی. به نظرم 8 ساعت خوابو بذار واسه خودت. اگه ورزش هم بکنی صبح ها که خوبه. البته اگه وقت می کنی. این نظم که فعالیت هامون بدیم به فکر به هم ریخته امونم می تونه تا حدی نظم بده.
بعدش بشین ببین واقعا چیه که خیلی خیلی رو اعصابته. مثلا یکی دوست داره پول داشته باشه و مستقل باشه از نظر مالی. یکی یه برنامه هایی واسه ادامه تحصیلش داره. یکی دوست داره یه کار هنری بکنه و یادبگیره که خیلی ساله می خواسته و وقت نمی کرده. یکی دلش می خواد تحصیلات تکمیلی داشته باشه. یکی می خواد بره سفر. اصلا یکی دلش می خواد کلی کتاب بخونه وقت نکرده. یکی یه تعداد کار ناتموم داره که تموم نکرده و ... منظورم اینه که به غیر از خود خونواده هامون قطعا چیزای دیگه ای و از جای دیگه ای هم ناراحتیم. اگه بتونیم این اصل ناراحتیمونو پیدا کنیم بعدش باید استین بالا بزنیمو اروم اروم رفعش کنیم.
راستی می تونی بری از عطاری از این چایی های گیاهی هم بخری که واسه ارام بودن یا شاد بودن مفیده. معمولا یکی دوتا دونه تیبگشو بیشتر نمی شه در روز خورد چون بیشترش ضرر می شه. یعنی کلا دو تا دونه یا نهایتا سه تا دونه تی بگ از چای گیاهی هارو نباید بیشتر بخوری.
گل گاوزبون هم خوبه.
موفق باشی.

---

سلام مینوش جان.وقت بخیر.ممنون از راهنماییتون
ببین من خودم مایلم در بعضی مواردی که گفتید " ببین واقعا چیه که خیلی خیلی رو اعصابته"
انجام بدم.اما سر هر کدوم کارا که منو به وجد میاره ،هنوز استارت نزده خانواده ام مانع میشن!!!!هر چی که فکر کنیدا.حرف حرف مادرمه.احساس میکنم شدم یه برده!حتی لباس پوشیدن.حتی سر شغل و... منم کلافه شدم
شاید صابر هم وضعیتش همینه

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

آقا صابر یعنی مشکلتون اینه که گفتم؟
آقا جان لااقل آزمایشو برید.:324:فوقش 4تا قطره خون ازتون کم میشه و یه ام آر آی هم تشریف میبرید:311:
یه کوچولو لج بازیدا ناراحت نشیدا!!!!:72::72::72:امیدوارم دکتر sci زودتر بیان

سلام اومدم تشکر کنم از آقا صابر و آقای sci
منم از مطالبتون استفاده کردم :72::72::72::72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سپیده سحر

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط saber-g1

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sci

چند تا کار هم باید انجام بدی:
۱. تنظیم دقیق ساعت خواب از همین امشب ( مدت خواب شما هشت ساعت تمام)
۲. دویدن به مدت ۱۵ دقیقه هر روز با شمردن گامها
۳. گوش دادن به موسیقی بدون کلام هر روز به مدت ۲۰ دقیقه ( دو نوبت ۱۰ دقیقه ای)
۴. نوشتن تمام غصه های صابر در یک ورق کاغذ سفید با خط خوب
۵. میل کردن صبحانه، نهار و شام سر ساعت به تنهایی ( ۳ روز اول رو حتما نوبت شام و نهار تنها باش با عذر خواهی از خانواده در اتاقت میل کن)
۶. صرف کردن یک نوبت نهار یا شام با دوستان دو نوبت طی هفته اینده
۷. دوش گرفتن با اب ولرم، هر روز صبح بعد از بیدار شدن قبل از صبحانه
۸. ورزش کردن صبحگاهی قبل از صبحانه
۹. سعی کن هر دو شب یک بار، یک فیلم سینمایی رو ببینی و نقد مربوط به اون رو بخونی
۱۰. خوندن نماز و نیایش در محل مناسبی از اتاق خودت

فعلا همین! منتظرم تا نتیجه رو طی دو روز اینده موقتا بگی. بعدا تمرینات شما کمی بیشتر می شه

---

سلام بر دکتر عزیز
طبق دستورات شما چند روزی است که بر طبق برنامه می خوابم
و روزی 15 دقیقه پیاده روی سری (دو استقامتی) انجام می دم حدود 1500 گام می شه
و گوش کردن به موسیقی بی کلام البته بیشتر از 20 دقیقه می شه
صبحانه نهار و شام هم سر ساعت مشخص می خورم
دیروز توی دانشگاه با یکی از بچه ها نهار خوردم (قبوله؟)
هر صبح دوش هم می گیرم و چند دقیقه نرمش هم انجام می دم.
فیلم سینمایی هم دو روز قبل دیدم (کلاه قرمزی و بچه ننه) :311:
نماز و دعا هم که انجام می دادم و می دم.
دکتر جان ممنون برام وقت میذارید.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

جا داره از دوست خوبم مجیدجان تشکر کنم
و یه مسئله ایی رو توضیح بدم آقا مجید محل سکونتشون توی یه شهر دیگه است برای همین مقدور نیست نهار یا شام با هم باشیم و گرنه آقا مجید یکی از بچه های نیک روزگاره و ارادت خاصی داریم نسبت به ایشون.:72:شما لطف داری.ما بیشتر
و از خانم سپیده سحر تشکر می کنم.من که هیچ کاری نکردم.همش خودتون و دوستان و Sci کمک کردن
رویای صداقت عزیز ممنون از پیگیری و توجه شما:72:

---

واااای خدایا.:310:اینقدر خوشحالم که حد نداره:227:
آقا صابر احساس میکنم نسبت به قبل پویا و سرزنده تر شدید:104::
الهی شکرت
خدایا ممنونم:323:

---

سلام
امروز صبح برای آزمایش رفتم و بعد از ظهر هم پیش مشاور باید برم.
دکتر جان چرا نگاهی به ما نمی کنی...:43:
از همه دوستان تشکر ویژه دارم:43: بخصوص **sevil**، سپیده سحر،meinoush و فرشته مهربان عزیز:72:
مجید جان از شما هم ممنونم.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

از دیروز که تصمیم گرفتم برم دکتر و آزمایش و...
احساس می کنم حالم خیلی بهتره
آیا همچنان احتیاجه برم؟
دکتر جان فرشته مهربان لطفا راهنمایی کنید.
با توجه به اینکه حالم خیلی بهتره همچنان نیاز هست برم مشاوره و بقیه روند رو ادامه بدم؟
ممنون

سلام

حال خوب شما به خاطر تصمیم به انجام توصیه های پزشک هست . بله لازم هست بری . اینه که میگم میخواهی در بری از هر فرصتی دنبال این هستی که کسی بهت بگه لازم نیست .

صابر جان یادم رفت توی پست قبلیم بنویسم. میخک هم خوبه توی این چای گیاهی ها. مثلا یه دمنوش مخلوطی بگیری که میخک هم داشته باشه.

دکتر و چک کردن اینکه ادم از نظر جسمی مشکلی نداشته باشه که مهمه.
ازمایش خون کامل بدی که هر 6 ماه خوبه ادم بره بده. حتی بی اینکه مشکلی داشته باشه ادم. دکتر عمومی هم می تونه برات ازمایش خون کامل بنویسه. حتی انگار توی خود ازمایشگاه ها (مثلا ازمایشگاه مرکزی) یه دکتر هست که می تونه بنویسه ازمایش کامل خون واست.

پزشک مغزو اعصاب اگه خواستی بری از روی معاینه اولیه هم می تونه بهت بگه که مشکلی داری یا نه. مثلا یه چیزی کف پا می کشه عکس العملتو می بینه. توی چشمتو نگاه می کنه با یه وسیله ای. اینا خیلی اسونه و اصلا هم ترس نداره. بعدش اگه نیاز ببینه ممکنه بهت بگه ام ار ای. اما احتمالا نمی گه.

در هر حال اگه خدای نکرده دیدی گفت مشکلی هست پیش یکی دو تا دکتر دیگه هم برو جدا و بدون اینکه بگی اون دکتر قبلیه چه نظری داده جواب اونا رو هم بگیر. بعید می دونم مشکل جسمی داشته باشی ولی انگاری این روزا دکترا هم عشق پول دراوردن شدن مثله بقیه عموم! واسه همینم اگه تشخیص عجیب داد سریع قبول نکن با چند تا پزشک دیگه هم باید مشورت کنی.

ممنونم meinoush عزیز
رفتم مشاوره
آخه پس چرا بجای آروم شدن الان بدترم
چرا عصبانیم
آخه من چمه؟؟؟؟؟؟
اصلا آروم نشدم الان یه حس گناه باهامه
خیلی عصبانیم... خیلی خیلی پشیمونم با خودم عهد بسته بودم دیگه با کسی صحبت نکنم چرا عهد شکستم؟
چرا هیچ کسی درکم نمی کنه
عصبانیم خیلی... حسابی از خودم ناراحتم همه می گفتین بری آروم می شه پس چرا دلم می خواد گریه کنم؟

یک ساعت ربع حرف زدیم
برا فردا هم یه وقت دیگه پیش یه دکتر دیگه بهم داد فردا هم باید برم برا هفته دیگه هم باید برم
واقعا نمی دونم چرا...
می گه خیلی دیر آمد...
الان فقط یه عذاب وجدان باهامهhttp://www.postsmile.net/img/20/2024.gifhttp://www.postsmile.net/img/20/2023.gif

بنده خدا آدم خیلی خوبی بود حرفای قشنگ زدم اما من بدتر شدم
فردا پیش روان پزشک برام وقت گرفت

دلم می خواد فقط داد بزنم اینقدر داد بزنم دیگه صدام در نیاد...

حال بدت به خیلی چیزا می تونه ربط داشته باشه. می تونه مثلا به خاطر این باشه که یه موضوعی رو گفتی که تا به حال پیش کسی نگفته بودی. یا ممکنه حس گناهت واسه این باشه که راجع به یکی از اعضای خانواده ات پیش یه غریبه به اسم مشاور حرف زدی و یا ممکنه مشاوره چیزی گفته که نوشتی هیچکس درکت نمی کنه. یا ممکنه با اینکه دلت می خواسته درست و کامل توضیح بدی مشکلاتتو ولی در عمل دیدی که نمیتونی به اون حدی که باید توضیح بدی و الان از دست خودت عصبانی هستی. یا ممکنه حتی مشاوره به قولی زده باشه تو خال و دقیقا اون مشکل اصلی اصلیتو بهت گفته باشه (که بعید می دونم!) و این باعث شده عصبانی باشی (براساس اون تاپیکی که درباره افت مشاوره هست توی این سایت اینو می گم) یا ممکنه حرفی زدی و نتیجه ای نگرفتی و به خودت می گی من چرا باز خام شدم؟! چرا بیخودی حرف زدم و کار عبث کردم؟! یا هزار تا دلیل دیگه ای که الان یادم نمیاد.
اها می تونه به خاطر پول بی زبونی باشه که دست مشاور دادی و هیچی گیرت نیومده!
اگه بهت گفته خیلی دیر اومدی که مشاوره به نظر من اصلا هم حرفای قشنگ نزده! هرچی خواسته بارت کرده و حالام ناراحتی دیگه. طبیعیه. ضمنا بیخود می گه دیر اومدی. هیچوقت دیر نیست واسه کسی که می ره مشاوره. نهایتا اگه درسشو خوب خونده بود این مشاوره می تونست بهت بگه بهتر بود زودتر میومدی!

کل چیزی که می تونم بهت بگم اینه که واقعا واقعا هیچی هیجی هیچی مهم نیست! نه گفتن نه نگفتن نه سکوت نه فریاد نه هیچی واقعا مهم نیست. اصلا خودتو به خاطر هیچی سرزنش نکن. هرکاری که می خوای بکن! اگه می تونی و جون و اعصابشو داری که امیدوارم بتونی یه برنامه بلند مدت واسه زندگی ات بریز و بعدش براساس اون برنامه های کوچیک کوچیک کوتاه مدت داشته باش. بعدشم طبق برنامه ات عمل کن. دیگه به غیر از این هر کاری که دلت می خواد بکن!! می خوای بخند می خوای بداخلاقی کن و هرچی می خوای بگو یا نگو. طبق برنامه ات عمل کنی دیگه چند سال دیگه دستت خالی نمیمونه.

موفق باشی.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط saber-g1

ممنونم meinoush عزیز
رفتم مشاوره
آخه پس چرا بجای آروم شدن الان بدترم
چرا عصبانیم
آخه من چمه؟؟؟؟؟؟
اصلا آروم نشدم الان یه حس گناه باهامه
خیلی عصبانیم... خیلی خیلی پشیمونم با خودم عهد بسته بودم دیگه با کسی صحبت نکنم چرا عهد شکستم؟
چرا هیچ کسی درکم نمی کنه
عصبانیم خیلی... حسابی از خودم ناراحتم همه می گفتین بری آروم می شه پس چرا دلم می خواد گریه کنم؟

یک ساعت ربع حرف زدیم
برا فردا هم یه وقت دیگه پیش یه دکتر دیگه بهم داد فردا هم باید برم برا هفته دیگه هم باید برم
واقعا نمی دونم چرا...
می گه خیلی دیر آمد...
الان فقط یه عذاب وجدان باهامهhttp://www.postsmile.net/img/20/2024.gifhttp://www.postsmile.net/img/20/2023.gif

بنده خدا آدم خیلی خوبی بود حرفای قشنگ زدم اما من بدتر شدم
فردا پیش روان پزشک برام وقت گرفت

دلم می خواد فقط داد بزنم اینقدر داد بزنم دیگه صدام در نیاد...

---

:72:لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم:72:
یکم آزامش بابا.این ذکر و چند بار بخونید.
ما که موضوع ناراحتی شما رو نمیدونیم.الان مشاور فهمیده(اگه کامل گفته باشید البته)مگه نمیخواید از وضع قبلتون در بیایید؟بقیه کارو مشاور انجام میده که اول اول باید بهش اعتماد کنید:72:

من خیلی نمک نشناسم
خیلی راهنماییم کرد امشب
ازش ممنونم
فقط این ناراحتی من برای اینکه دوست نداشتم این حرف ها رو به کسی بگم و امشب گفتم
دنیای خودمو خراب کردم.
خیلی کمک کردن منو اما این حس بد بیشتر داره عذابم می ده.
گفتن داری افسردگی شدید می گیری و باید به خودت کمک کنی
الان هم حالم خوب نیست.
فقط خواستم از دوستانی که وقت گذاشتن تشکر کنم.

فرشته مهربان لطفا تاپیک را قفل کنید
سپاس.