نمایش نسخه قابل چاپ
منم دقیقا مشکل این خانم رو دارم.
ولی یک مسئله ای هست و اونم اینکه وقتی خودم رو مشغول کاری میکنم دیگه اینقدر در عذاب نیستم که چرا بهم اس نمیده یا حتی بدتر چرا جواب اسمو نمیده!!
ولی خودمونیم. اینقدر مرد اینجور و مرد اونجور میکنید شماها مگه مردای دیگه اینطورین؟ من تو روابط قبلی که داشتم اصن این مشکل رو نداشتم. بستگی به اون مرد داره. بعضی ها اینجورین. بالاخره هر کسی یک سری صفات مثبت داره یک سری صفات منفی. من این رو جزو صفات منفی یک مرد میدونم که باعث دلسردی و پیچیدگی شدید رابطه میشه
سنتونو ندیدم توی پست هاتون. نمی دونم گفتین یا نه. خوب شاید کم سن و سال هستین. هنوز یه مقدار وقت می بره که بتونین یاد بگیرین چطور با هم رفتار کنین.
نوشتین که نامزدتون کسی بوده که شما پسندیدین. و نوشتین ظاهرش عادیه. پس حتما به غیر از خوش تیپی خوبی های دیگه ای دارن ایشون که بین خواستگاراتون ایشونو پسندیدین. می تونین بگین خوبی هاشونو. الان فقط گفتین که جواب اس ام اس نمی دن. کادو برای سورپرایز نمی خرن. و دوست ندارن برین محل کارشون.
در مورد تلفن و اس ام اس ادما مختلفن. من خودم دخترم ولی واقعا حال و حوصله ی تلفن و اس ام اس های بی دلیل ندارم. هر کسی یه جوره و این مورد اصلا دلیل به اینکه دوستون نداره نمی شه. البته می تونین کم کم بهش اموزش بدین که یه مقدار اون رفتارایی رو داشته باشه که شما می خواین. یعنی یه کم شما خودتونو بهش نزدیک کنین یه کمی اون.
در مورد کادو. مثلا تولدتونو یادش هست؟
یا مثلا شده مشکلی براتون پیش بیاد توی این مدت نامزدیتون؟ اگه بوده مشکل ایشون کنارتون بودن و سعی به کمک یا همدردی داشتن؟ یا برعکسش شما شده کنار ایشون بوده باشین و حضورتون بهشون دلگرمی بده؟
چرا می گین می خوان شما رو قایم کنن؟ خانواده اشون که می دونن. محل کارشون همه مذهبی هستن؟
به غیر از اینکه جواب اس ام اساتونو نمی دن به اندازه ی دلخواه شما و کادوی بدون مناسبت برای سورپرایز براتون نمی خرن دیگه چه دلایلی هست که فکر کنین بهتون بی توجه هستن؟ به غیر از اینا چه نکات مثبتی دارن؟
صرف اینکه اس ام اس زیاد نمی دن. کادوی بی مناسبت برای غافلگیری نمی خرن و اینکه زیاد خوششون نمیاد که شما به محل کارشون برین دلیل نمیشه که ایشون شما رو دوست ندارن. البته این موردی هست که دوستمون مطرح کردن و بهتره بررسیش کنین. اما شما خیلی در مورد خودتون و نامزدتون نگفتین که بشه گفت واقعا دوستون ندارن یا دوستون دارن یا حتی شمادوسشون دارین یا ندارین. خود شما به غیر از اینکه هی بهشون اس ام اس می دین هر دقیقه دیگه چه کار کردین براش که اون فکر کنه دوسش دارین؟ وقتی خسته است درکش کردین؟ وقتی همه ی روز با ادمای مختلف کله زده واسه یه ذره پول و بعد از اینکه برگشته اومده پیش شما که ببینه شما رو و کنار شما بشینه که خستگیش درره درکش کردین؟ یا بهش گلایه کردین که چرا در طول روز یاد شما نبوده؟ وقتی خسته ی خسته است و فقط حضور گرم شما رو می خواد فقط می خواد که یکی که دوسش داره بفهمدش چه کار کردین؟ من خودم خیلی وقتا ترجیح می دم یکی که درکم می کنه و می فهمه منو فقط کنارم بشینه. فقط همین. یه حضور گرم وقتی ادم خسته و درمونده است از هزار نا اس ام اس و حرف عاشقونه و چه کار کردی نکردی بهتره.
شاید وقت شناس نیستین. وقتای مختلف ابراز علاقه های مختلف می خواد. یه روز که اون کار نمیکنه نمی دونم جمعه ها با هم می رین بیرون اخلاقش چطوریه؟ بازم حس بی توجهی دارین؟
خودتون الان کار می کنین یا درس می خونین یا هیچکدوم و وقت ازاد زیاد دارین؟
پست روژان پست 24 هم احتمالا برات مفید باشه.
اگه می تونین بد نیست مشاوره هم برین که مهارت ها رو بهتون اموزش بدن. اگه هم نمی شه هزینه اش بالاست همین مقالات این سایتو شروع کنین به خوندن.
موفق باشید.
راستی اینا نظرات من بود و ممکنه اشتباه کرده باشم.
واقعا اینجوریه دوست عزیز؟
آخه من هیچ گونه مشکلی ندارم. همه چیم اوکیه. اندام لاغر و خوبی دارم. قد نرمالی دارم. بینیم رو عمل کردم. چشمای درشتی دارم. پوست سفید و خوبی دارم. همه چیم خداروشکر در حد عالیه. تیپم هم در حد عرفه. گاهی هم فشن. من به هیچ وجه خداروشکر مشکلی ندارم.
دلیلشش این نمیتونه باشه.
رفتارمم همهیشه متین و باوقار هست. در همه حال و در همه جا .
توی خیابون و فامیل و هیجای دیگه منو قایم نمیکنه جز سرکارش. اینم بگم که قبلا همکار خانم داشت .الان میگه ندارم ولی من مطمءن نیستم. دلیلش میتونه این باشه؟
من فكر ميكنم همين كه ما خانوم ها يا حتي اقايون ميام تو اين سايت كه مشاوره بگيريم هم نشون دهنده ي اينه كه تمام فكرو ذهنمون شده همسرمون
مثلا خود من از صبح تا ظهر فقط تو اين سايت ميپلكم چرا؟
چون فقط به اين فكر ميكنم كه چكار كنم كه شوهرم دوسم داشته باشه يا بيشتر جذبم بشه
خيلي دلم ميخواد بتونم كلا بيخيال شوهرم بشم
مثل دوران مجرديم برم تو سايت هاي ديگه چه ميدونم مدل ارايش لباس سرچ كنم
ولي واقعا چرا اينجوريه
چه جوري ميشه رها شد
هردو 24 سالمونهنقل قول:
سنتونو ندیدم توی پست هاتون. نمی دونم گفتین یا نه. خوب شاید کم سن و سال هستین. هنوز یه مقدار وقت می بره که بتونین یاد بگیرین چطور با هم رفتار کنین.
نوشتین که نامزدتون کسی بوده که شما پسندیدین. و نوشتین ظاهرش عادیه. پس حتما به غیر از خوش تیپی خوبی های دیگه ای دارن ایشون که بین خواستگاراتون ایشونو پسندیدین. می تونین بگین خوبی هاشونو. الان فقط گفتین که جواب اس ام اس نمی دن. کادو برای سورپرایز نمی خرن. و دوست ندارن برین محل کارشون.
خوب شاید دلیل انتخابم این بود که من تا به حال با هیچ پسری ارتباط عاطفی نداشتم. با نامزدم یه مدت آشنا شدم و منم دختر خیلی احساساتی هستم و شدیدا وابسته میشم . نمیتونستم کسی رو که فقط یک جلسه توی مراسم خواستگاری میان به خونمون با کسی که خودم بهش وابستگی عاطفی و علاقه ی شدید دارم قیاس کنم. خوب شاید از لحاظ تحصیلات یا وضعیت مادی خیلی بالاتر از نامزدم بودن چندتاشون ، اما من چون نمیشناختمشون و هیچ احساسی نسبت بهشون نداشتم رد کردم.
من خودشو خیلی دوست داشتمو دارم. دیشب با هم دعوا کردیم اما من همین الان همش به فکرشم که نکنه بیرون رفت سردش بشه یا لباس گرم نپوشید و از این فکرا...
من دوست داشتن و احساسات خودم رو به وضعیت مادی و تحصیلات بالا عوض نمیکنم. نامزد منم همه چیش در حد عادی و نرماله . لیسانسه. یه شغل با در آمد خیلی معمولی هم داره.
ما هیچ مشکلی با هم نداریم . هیچی.... در مورد همه چیز با هم توافق نظر داریم. من یادم نمیاد تا به حال مشکلی برام پیش اومده باشه که بگم همدردی کرده یا نه. برای اونم تاحالا مشکلی پیش نیومده خداروشکر. شایدم من حضور ذهن ندارمنقل قول:
یا مثلا شده مشکلی براتون پیش بیاد توی این مدت نامزدیتون؟ اگه بوده مشکل ایشون کنارتون بودن و سعی به کمک یا همدردی داشتن؟ یا برعکسش شما شده کنار ایشون بوده باشین و حضورتون بهشون دلگرمی بده؟
محیط کارش مذهبی نیستن .نقل قول:
چرا می گین می خوان شما رو قایم کنن؟ خانواده اشون که می دونن. محل کارشون همه مذهبی هستن؟
به غیر از اینا چه نکات مثبتی دارن؟
خوب من فکر میکنم دوست داشتنیه. وقتی نگاش میکنم دیوونش میشم. البته نزدیکانم بهم گفتن خواستگارای دیگت همشون خوشگل تر از این بودن . اما انگار یه انرژی مثبتی داره که وقتی نگاش میکنم فکر میکنم قشنگترین و جذابترین و مهربونترین و ... مرد دنیا کنارمه . آدم منطقیه. کم عصبانی میشه . من تا به حال نشده که فکر کنم فلانی چه قد خوشگله یا خواستنیه ....اما به این که نگاه میکنم همش این فکرو با خودم میکنم . یه وقتا میشد دوستام میشستن تو دانشگاه راجع به پسرای پولدار و خوشگل دانشگاه حرف میزدن ... ( از این کارای بچه گانه ) اما تا به حال توی عمرم برام پیش نیومده که تو دلم بگم فلان بازیگر یا خواننده یا فلان آدم از نامزد من قشنگتره یا بیشتر خوشم بیاد ازش. اصلا..... خوب برایم خواستنیه . مهم نیست دیگران بگن فلان شخص چقدر جذابه. برای من فقط این جذاب بود واسه همین انتخابش کردم .
من در حال حاضر یه مدتیه که اصلا زیاد بهش اس ام اس نمیدم. خیلی کم اس ام اس میدم. بخاطر پیشنهاد دوستام . الانم که بچه های اینجا همین پیشنهادو دادن .نقل قول:
خود شما به غیر از اینکه هی بهشون اس ام اس می دین هر دقیقه دیگه چه کار کردین براش که اون فکر کنه دوسش دارین؟
من خودم خیلی بهش ابراز علاقه میکنم و کلاما زیاد بهش گفتم که بهش علاقه مندم
اکثر مواقع درکش میکنم و هیچ گلایه ای نمیکنم . میگم برو بخواب دیگه اس ام اس نده . مگه اینکه واقعا حالم بد باشه از کم توجهیاش که یکم گلایه کنم .نقل قول:
وقتی خسته است درکش کردین؟ وقتی همه ی روز با ادمای مختلف کله زده واسه یه ذره پول و بعد از اینکه برگشته اومده پیش شما که ببینه شما رو و کنار شما بشینه که خستگیش درره درکش کردین؟ یا بهش گلایه کردین که چرا در طول روز یاد شما نبوده؟ وقتی خسته ی خسته است و فقط حضور گرم شما رو می خواد فقط می خواد که یکی که دوسش داره بفهمدش چه کار کردین؟ من خودم خیلی وقتا ترجیح می دم یکی که درکم می کنه و می فهمه منو فقط کنارم بشینه. فقط همین. یه حضور گرم وقتی ادم خسته و درمونده است از هزار نا اس ام اس و حرف عاشقونه و چه کار کردی نکردی بهتره.
وقتایی که با هم بیرونیم اخلاقش خوبه .نقل قول:
یه روز که اون کار نمیکنه نمی دونم جمعه ها با هم می رین بیرون اخلاقش چطوریه؟ بازم حس بی توجهی دارین؟
خودتون الان کار می کنین یا درس می خونین یا هیچکدوم و وقت ازاد زیاد دارین؟
من درسم تموم شده. یه مدت کار کردم که توضیح دادم . الانم کار نمیکنم و بیکارم تا شغل مناسب و در شان خودم رو پیدا کنم . اما من حس میکنم نامزدم دوست داره من شاغل باشم. توی رفتاراش و صحبتاش اینو بهم فهمونده . مثلا یه بار از همسر یکی از همکاراش تعریف میکرد. گفت اومد تو شرکت انقدر خاکی و خوش برخورده.... با هممون گرم گرفت و.... منم گفتم خوشت میاد از خانم هایی که با دوستای شوهرشون گرم برخورد میکنن ؟ دوست داری منم بیام تو شرکتتون و با دوستات بگم بخندم و دست بدم به همشون ؟ بعد اونم هیچی نگفت و حرفو عوض کرد.
اما من موافق نیستم یه خانم توی هر محیطی کار کنه. واقعا اکثر شرکت های خصوصی خیلی محیط مناسبی نیستن . من دلم نمیخواد رابطه ای خارج از عرف با همکارای مرد داشته باشم. یا مثلا رئیسم بهم ابراز علاقه راجع به چهرم کنه . شاید برای نامزدم اصلا این جور چیزا مهم نباشه چون مرد زیاد غیرتی نیست و میگه رابطه ی همکاری با آقایون داشته باشی ایرادی نداره . خوب شاید دلیلش تفاوت تربیتیه که شدیم. اعتقادات من هیچ وقت تغییر نمیکنه .
tutu جان
1 - رفتی راهکاری که بنده ویرایش کرده و اعلام کرده بودم مخرب هست را اجرا کردی یعنی توجهی به راه درست نداری به آنچه فکر می کنی حسادت شوهرت رو برمی انگیزه توجه داری
2 - شما زیادی رمانتیک هستی و این باعث یک نواختی خواهد شد ، یعنی در هرسطحی خواسته های رمانتیک شما و فانتزیهای دوست داشتنی اتون اگر برآورده بشه بعد از مدتی عادی میشه و ورژ«ی بالاتر را می طلبید ( تنوع طلبی ) و این آفت های خاص خودش را دارد .
3 - شما هیچ علاقه ای به خود همسرت نداری ، شما عاشق عشق همسرت هستی ، یعنی شیفته عشق ورزی او هستی و طالب دوست داشته شدن او و عاشق خود او نیستی . هرآنچه از رفتارهای عاطفی نیز نشان می دهی هیجانات احساسی هست و وابستگی نه عشق عاقلانه ، به عبارتی عشق کودک به آب نبات است . و این جهت را عوض باید بکنید یعنی عشق به همسرت داشته باشی نه عاشق عشق او باشی .
لینک زیر بهت کمک می کند بهتر متوجه منظورم گردی :
http://www.hamdardi.net/thread-22541-post-247870.html#pid247870
4 - آن عشقی و و فانتزیهای تابع آنرا که انتظار داری حسن نیست ، بلکه وبالی هست برگردن یعنی هرچقدر بخواهی همسرت شیفته تو شود همانقدر دردسر برای خود می آفرینی . در همین حد هم این زمینه وجود دارد یعنی کافیه مدتی شما دست از عادت غلط پیشقدم شدن در نوازش و معاشقه بردارید خواهید دید بعد از آن همسرت مرتب به شما گیر خواهد داد که نکنه دیگر منو دوست نداری و .... اینها یعنی عشق رمانتیک دردسر ساز تا جایی که فرداها فرزندتان برای همسرت می شود رقیب و از شما فاصله خواهد گرفت و ....
عزیز دل من شما و همه احساس محورهای رمانتیک مدار بدانید که :
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
5 در پست قبل دقیقاً بیان کردم ماهی بودن یعنی چگونه بودن ، این شمایید که باید دقیق بشوی وبگیری ، اگر سطحی نگاه کنی و انتظار داشته باشی که لقمه آماده بگیری که همیشه وابسته به دیگران خواهی بود برای آنکه درست زندگی کنی :
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
6 - پست بالهای صداقت را با دقت بخوان و عمیق شو
یکی از ایرادهای این سایت اینه که مشاوراش فقط توی کتاب یه چیزایی خوندند. فرشته مهربان به نظر میرسه که هنوز ازدواج نکرده، نمیدونه واقعا چی به چیه یا اینکه به خاطر زن بودنش یه چیزایی که مربوط به آقایون میشه رو نمیدونه، یا اینکه مشاورا میخوان قشنگ بنویسند و دوست داشتنی!
ماهی بودن خیلی قشنگه ولی بدرد این مشکل شما نمیخوره. اون داره شما رو قایم میکنه. و این خیلی واضحه که توی این شرایط ماهی بودن یا نبودن دردی رو دوا نمیکنه.
باز هم میگم این حرفا خیلی قشنگ و دلچسبند. ولی این کارها فقط کمی شما رو سرگرم خواهد کرد و مشکل اصلی پابرجا خواهد ماند، چون خود من این شرایط رو تجربه کردم(هر چند با دلیلی غیر از دلیلی که برای شما پیش اومده) و میدونم این اداها راه به جایی نمیبره توی این شرایط. باید واقع بین باشید. از حرفهای تلخ نترسیم تا بتونیم ریشه را پیدا کنیم
فرشته جون.... بخدا من تمام اون راهها رو قبلا امتحان کردم. بدتر شده. من قبلا اینجا خواننده خاموش بودم و مقالات رو میخوندم . من کم توجهی میکنم اونم اعتنایی نمیکنه. روی نامزد من اینجور چیزا جواب نمیده. یه راهکار در تمام انسانها چاره ساز نیست.نقل قول:
1 - رفتی راهکاری که بنده ویرایش کرده و اعلام کرده بودم مخرب هست را اجرا کردی یعنی توجهی به راه درست نداری به آنچه فکر می کنی حسادت شوهرت رو برمی انگیزه توجه داری
من رمانتیک فکر میکنم و احساساتی هستم خوب درسته قبول دارم . اما من هیچ توقعی نداشتم که اونم مثل من باشه . تا به حال هم فانتزی ها و رویاهای منو بر آورده نکرده و منم اعتراضی نکردم به این موضوع. اگه دقت کنید نگفتم من دلم میخواد نامزدم رومانتیک باشه یا سورپرایزم کنه. این پیشنهاد بچه های اینجا بود. من فقط به اینکه نسبت به من کم توجهی میکنه ناراحت بودم و اومدم این تاپیکو زدم.نقل قول:
2 - شما زیادی رمانتیک هستی و این باعث یک نواختی خواهد شد ، یعنی در هرسطحی خواسته های رمانتیک شما و فانتزیهای دوست داشتنی اتون اگر برآورده بشه بعد از مدتی عادی میشه و ورژ«ی بالاتر را می طلبید ( تنوع طلبی ) و این آفت های خاص خودش را دارد .
چرا این حرف رو میزنید؟ من اگه واقعا عاشق همسرم نبودم پا میذاشتم رو دلم و با خواستگارهای دیگم ازدواج میکردم. یا برام اهمیتی نداشت که رئیسم بهم ابراز علاقه کنه. یا مثلا وقتی بی توجهی هاش رو میدیدم منم ازش سرد میشدم . یا خیلی مسائل دیگه که شما در زندگی ما نیستید و خبر ندارید.نقل قول:
3 - شما هیچ علاقه ای به خود همسرت نداری ، شما عاشق عشق همسرت هستی ، یعنی شیفته عشق ورزی او هستی و طالب دوست داشته شدن او و عاشق خود او نیستی . هرآنچه از رفتارهای عاطفی نیز نشان می دهی هیجانات احساسی هست و وابستگی نه عشق عاقلانه ، به عبارتی عشق کودک به آب نبات است . و این جهت را عوض باید بکنید یعنی عشق به همسرت داشته باشی نه عاشق عشق او باشی .
من اگه طالب دوست داشته شدن بودن خیلی کارهای دیگه میکردم. من قبل از نامزدم یه عاشق پیشه داشتم که از همکلاسی های دانشگام بود . همون موقع با نامزدم تازه آشنا شده بودم. همکلاسیم خیلی سماجت میکرد برای آشنایی با من . چند بار دوستم رو واسطه فرستاد تا پیامش رو به من برسونه. بعد هم مادرش رو آورد جلو دانشگاه تا منو ببینه. به دوستم گفته بود آدرس میخوان که بیان منزلمون .اما خوب من چون همون موقع با نامزدم آشنا شده بودم ( اون موقع فقط آسنا شده بودم و هنوز نامزد نبودیم ) جواب رد دادم. اگه عاشق دوست داشته شدن بودم که اون پسر خیلی بیشتر به من ابراز علاقه میکرد و سماجتش خیلی خیلی بیشتر بود .
اینو گفتم که بدونین من واقعا عاشق نامزدم بودم .
من انتظار فانتزی و رویایی بودن ندارم از همسرم. اینو قبلا گفتم. من یه توجه در حد عرف میخوام . مثل بقیه زوج های جوون . شما منو محکوم میکنید در صورتی که خودتون رو جای من نمیذارید تا ببینید چی میگم . جرم من اینه که نامزدم به من کم توجهی میکنه و شما میگین که تقصیر منه که احساساتیم ؟! من مگه از نامزدم خواستم که برام چیکار کنه؟ من تفاوت وجودی یک مرد با زن رو درک میکنم . شما منظور منو اصلا متوجه نشدیننقل قول:
4 - آن عشقی و و فانتزیهای تابع آنرا که انتظار داری حسن نیست ، بلکه وبالی هست برگردن یعنی هرچقدر بخواهی همسرت شیفته تو شود همانقدر دردسر برای خود می آفرینی . در همین حد هم این زمینه وجود دارد یعنی کافیه مدتی شما دست از عادت غلط پیشقدم شدن در نوازش و معاشقه بردارید خواهید دید بعد از آن همسرت مرتب به شما گیر خواهد داد که نکنه دیگر منو دوست نداری و .... اینها یعنی عشق رمانتیک دردسر ساز تا جایی که فرداها فرزندتان برای همسرت می شود رقیب و از شما فاصله خواهد گرفت و ....
من عشوه و ناز و ادایی که میگین رو درک میکنم و دارم. یکی از دوستان گفت من ظرافت دارم اما عشوه و ناز و ادا ندارم که خندم گرفت اما چیزی نگفتم . شما چطور وقتی من رو نمیشناسین دارین میگین ندارم؟نقل قول:
ماهی بودن یعنی چه؟
عشوه ناز و ادای قایم باشکی ، کج دار و مریز و ابر باش و نبار عاطفی و ..... که با هنر کلامی و رفتاری ،در نگاه و زبان بدن می شود اعمال کرد
زن وقتی نشان می دهد وابسته نیست و اگر پیش آید می تواند بدون او هم در آرامش و لذت و با توانمندی زندگی کند . در یک کلام اگر قوت و توانایی در عین عاشق بودن بجای نشان دادن ترس از دست دادن او را نشان دهد.
خوب همیشه سعی کردم جوری رفتار کنم که احساس کنه من زن مستقلی هستم و هیچ وقت احساس نکنه وابسته هستم . حتی چند بار نامزدم بهم گفته من احساس میکنم اگه من هم نباشم زندگی تو خراب نمیشه اما زندگی من ویروون میشه چون بهت وابسته ام. از نظر اون من دختری هستم که همت بالایی داره . شما فکر میکنید چون من احساساتی هستم و دوستش دارم یه زن ضعیفم ؟ اما اینا هیچ ربطی به هم نداره. یه خانم میتونه در عین حال که ملکه ی یه سرزمینه و انسان قدرتمندیه ....برای همسرش یه موجود لطیف و احساساتی باشه اما ضعیف نباشه.نقل قول:
زن وقتی نشان می دهد وابسته نیست
به نظر من مشکل از این چیزا نیست..... نمیدونم کجای کار اشتباس
نقل قول:
ولی این کارها فقط کمی شما رو سرگرم خواهد کرد و مشکل اصلی پابرجا خواهد ماند، چون خود من این شرایط رو تجربه کردم(هر چند با دلیلی غیر از دلیلی که برای شما پیش اومده) و میدونم این اداها راه به جایی نمیبره توی این شرایط. باید واقع بین باشید. از حرفهای تلخ نترسیم تا بتونیم ریشه را پیدا کنیم
پیشنهاد شما در مورد این مشکل چیه؟ شما که شرایط مشابه من رو داشتید چه برخوردی کردید؟ آیا مشکلتون رفع شد؟ اگه امکانش هست تجربتون رو در این زمینه در اختیارم قرار بدین
فرشته جون.... من ترسی از تنها شدن ندارم . چون میدونم اگه همین الان هم ازش جدا بشم شرایط ازدواج برام پیش میاد و خوشبخت میشم .
یکی از دوستان بهم گفت من اعتماد به نفسم پایینه اما خوب اگه بخواهیم انصافا قضاوت کنیم ، من اعتماد بنفسم در حد نرماله .
من راجع به خودم تصورات نادرستی ندارم. مشکل از من نیست .
فرشته جون اون تاپیکی که لینکش رو گذاشتی قبلا خونده بودم .
مثلا این یکی رو نگاه کن :
نقل قول:
انحصار طلبی های شدید ، کنترل گری ، حساسیات نسبت به روابط همسر با خانواده خود یا دوستانش ( بخصوص از سوی خانم نسبت به شوهرش ) و ... همه و همه نشان از محور شدن احساسات است که به دلیل زیر عنان رفتار و حالات شما را در دست می گیرد :
شما عشق به همسرت نداری ، بلکه عاشق عشق همسرت به خودت هستی . همه حواست و تمرکزت به عشق همسرت به خودته .
عیب این مسئله کجاست ؟ مگر عاشق عشق همسر بودن بد هست ؟
من اصلا این رفتار ها رو ندارم. باورتون میشه تا به حال توی عمرم نرفتم توی منوی اس ام اس های گوشیش که چک کنم ؟! من اصلا کنترل گری ندارم. همیشه آزاده آزاد بوده و هست . من به حریم خصوصیش همیشه احترام گذاشتم . عزیزم اینا مشکل من نیست .
من از اینکه خانم دیگه رو به من ترجیح بده اصلا نمیترسم . بهش هم گفتم که اگه اینطوری بود بهم بگو من منطقی برخورد میکنم و ازت جدا میشم . چون اعتماد به نفسم اونقدرها هم پایین نیست که منجر به حسادت بشه. مگه خانم های دیگه چی دارن که من ندارم؟!نقل قول:
ازارتباط همسرت با هرکسی می ترسی ، می ترسی که او را بر تو ترجیح دهد ، نکنه بیشتر از تو دوستش داشته باشد و ..... حسود میشی ، حساس میشی ، خودخوری می کنی ، غر میزنی ، گاه پرخاش می کنی و ...... ادامه پیدا کنه بدبین میشوی .
گاهی وقتها به بعضی خانم ها که اصول اخلاقی رو رعایت نمیکنن و به عنوان ارباب رجوع یا همکار در کنار نامزدم قرار میگیرن حساس میشم ، که اونم نه جوری که شما تصور میکنید. مثلا یه خانمی توی محیط کار همسرم بود که با شوهرش مشکل داشت و در شرف طلاق بود . به تمام همکارای مرد شمارش رو داده بود و به همشون هم اس ام اس میزد به عنوان یک دوست اجتماعی . به نامزد من هم اس ام اس میزد . نامزدم یه بار از دهنش پرید و این جریانو گفت .
منم خیلی قاطعانه برخورد کردم و به همسرم گفتم بهش زنگ بزن و بگو دیگه بهت اس ام اس نده . همین
دیگه هم پیگیرش نشدم چی شد . بعد ها شنیدم شوهرش طلاقش داده و اون از شرکت اخراج شده .
اگه من زن کنترل گرایی بودم از اون به بعد باید اس ام اسای نامزدمو چک میکردم. درسته ؟ اما من بهش اطمینان دارم . و تاحالا بی اجازش دست به گوشیش نزدم .
لینکی که فرشته مهربان داد، خیلی مفید بود
tutu گرامی ، پستی که زدی ؛ یک دفاع جانانه بود ،
اما من نه متهمی دیدم ، نه قاضی ای رو
نه اتهام دیدم و نه قضاوت
به همین خاطر دفاع شما برایم سئوال برانگیز شد
**********************
... توی تالار افراد به همیدیگر التزام نداده اند که آن طور که هرکس می خواهد حرف بزنند و پست ارسال کنند
هرکس به اندازه وسع و درکش برای دیگری پست می زند ...
هرکس هم دلایلی از زدن پست دارد
اصلا هرکس بنا به دلیلی عضو این ساید شده است
دلالیل هرشخص هم محترم هست
به نظرم هر مراجع نیز با توجه به نیازش به سمت پست ها کشیده می شود و نسبت به اونها عکس العمل نشون می دهد
از همه اینها بگذریم
یه زمانی ما می خواهیم مشکلی را حل کنیم و به دنبال راه حل می گردیم ،
یه زمانی ما مشکلی داریم و میخواهیم آن را اون طور که خودمان می دانیم حل کنیم ،
یه زمان هم مشکلی داریم که می خواهیم در مورد بحث و دردودل کنیم
یه زمانی ...
یه زمانی ...
یه زمانی
هر انسانی دوست داره ، شخصیت به خصوصی را داشته باشه ، لذا سعی برای رسید به اون شخصیت و ویژگی ها تلاش می کند
گاهی اوقات برای اینکه ویژگی خاصی رو داشته باشیم باید سختی های زیادی رو هم متحمل بشویم ، میدونی چرا ؟
چون خواستمون داشتن اون شخصیت خاص هست
اما دلم می سوزد از اینکه می بینم مراجعی به علت ناآگاهی رفتارهای نادرستی را انجام می دهد و راه را اشتباه می رود
لذا تا آنجا که در توانم باشه سعی می کنم پستی بزنم که برای مراجع مفید و سودمند باشه و واقعا عاشق این هستم که حرفی ، خطی و سخنی از من باعث بشه ، زندگی یک فرد اصلاح بشود و بین زن و شوهرها رابطه عاشقانه برقرار شود
رمز موفیقیت مراجع در این هست که از پست های کلیدی و کاربردی استفاده کند
هر جور که نگاه کنی ، بین یک عضو عادی و یک کارشناس تفاوتی هست
اگرچه این عنوان ها سود و منفعتی ندارد ، اما دلیل اینکه مدیر همدری که خودش مشاور ارشد خانواده هست و صاحب نظر در این عرصه ، این عنوان ها را به بعضی از اعضا داده ، این هست که مراجع نسبت به پست های این افراد دقت بیشتری رو لحاظ بکند
مطلب بعدی ، اون پوسته دفاعی ، یا به اصطلاح اون گارد دفاعی ای هست که مراجع همراه با خوش دارد ، هرچقدر این لاک دفاعی سریع تر شکسته بشود ، مراجع بهتر می تواند از مشاوره ها استفاده کند ... (دقت کن که در تاپیک آفت های احتمالی در کار مشاوره ، مدیر همدری عنوان کرده (کلیک کن)، چنانچه مراجعی نسبت به پستی برآشفت و در صدد دفاع برآمد ، یقین کنید که مشاوره صحیح بوده هست )
لازمه شکسته شدن این لاک دفاعی هم این که ، مراجع بپذیرد یک مشاور قصدش فقط کمک کردن به مراجع در جهت دادن دید متفاوت نسبت به مشکل و موضوع می باشد ،
مشاور ابدا برای مراجع تعیین و تکلیف نمی کند ، تصمیم نمی گیرد ، باید نباید نمی کند ، تناها راه درست و رفتار درست را بیان می کند و رفتار نادرست را تحلیل می کند
این وظیفه مراجع هست که همت کند و تصمیم بگیرد چگونه باید از اون راهکار درست بهره برداری کند ، چگونه رفتارش را اصلاح کند ، چگونه عادات نادرستش را ترک کند
در این راستا نیز مشاور تنها به عنوان یک مرجع ، یه راهنما می تواند راهنمایی بدهد
بنابراین مشاور ابدا و اصلا قصد بحث و جدل با مراجع بر سر درست بودن مشاوره اش ندارد ف چرا که مشاوره اش را داده ، خوب و بد را گفته ، و دیگه نسبت به اجرایی کردن یا نکردن آنها ، وظیفه ای ندارد
**********************
حالا آنالیزی رو که برایت نوشتم ، تطبیق بده با پست فرشته
سریع هم پست نزن ... این پستی که زدم ، جواب نمی خواهد ، بلکه تفکر و تعمق بالا نیاز دارد
نذار تاپیکت با سرعت نجومی بره بالا ، مدیریتش کن تا به بهره برداری برسه
===================
خدمت جناب "bivojdan" عرض کنم ، حتما تاپیک آفت های احتمالی در کار مشاوره رو مطالعه کنند ،
اینجا ما با داستان و قصه سروکار نداریم ، با زندگی آدم ها برخورد داریم ، که اگر مشاوره نادرست بدهیم ، و مشکلی گریبان گیر فرد شود ، ما نیز مسئول خواهیم بود
می دانم شما به قصد کمک به مراجع در این تاپیک رپست می زنید اما به نادرست ( به علت همزاد پنداری) در حال پایه ریزی یک شک خورنده و زندگی نابود کن در وجود این مراجع هستی ... شکی که اگر در وجودش رخنه کند و به شوهرش ارجاع دهد ، باعث پاشیده شدن زندگیشون می شود
( اگر فرض شما صحیح باشد ، همسر این خانوم نباید نسبت به تعریف خانومش از یک هنرپیشه در فیلم برآشفته شود ... و نباید به زنش بگویدد بچه بازی در نیار ... نباید در تلاش برای فراهم کردن زندگی ایده ال این خانوم باشد.. در تلاش هست چون باید به عنوان یک مرد خرج یک زندگی را تامین کند و می خواهد اول زندگی که تازه می خواهد بروند زیر یک سقف برای نامزدش بهترین ها را فراهم کند ، تمام این وقت ندارم ها و سرم شلوغ هست و خستگی نامزد این خانوم ، درگیری هایی هست که هر مرد عاشقی برای ساخت یک زندگی عاشقانه در بدو ازدواج دارد
کلا مردی که زنش را نخواهد ، رفتاهای دیگری را نشان می دهد ، جوری که زن می فهمد شوهرش دوستش ندارد ، اون وقت عنوان تاپیک می شود "دوستم ندارد " و متن پست مراجع نیز عوض می شود )
و از آنجا فاز احساسی مراجع بر فاز منطقی اش پیشی دارد ، ضربه ی سختی خواهد خورد
و نیز چون مراجع در پیش فرض لغاتش ، طلاق را به عنوان گزیه ای دم دست دارد ، یعنی درصدد هست به جای پیدا کردن راه حل، صورت مساله را پاک کند به همین خاطر از روی ناآگاهی و عدم درک مشکلات جدایی و تعارضاتش ، آسیب سختی خواهد خورد
که مطمئن هستم شما ابدا و اصلا قصد چنین کاری را ندارید