RE: زود رنجی و مسائل دوران بارداری من با همسرم و خانواده اش
اقليما جان به تايپيك زير سر بزن شايد در اعماق روحت متحول شي.
من كه با خواندن اين تايپيك واقعا تكاني خوردم و به اين فكر كردم كه واقعاً دنيا ارزش اينجور كلكل و دلخوري و كدورت بين عزيزانمونو نداره (تعجب نكن مادر شوهر هم برامون عزيزه وقتي نباشه جاي خاليشو احساس مي كنيم و قدرشو مي دونيم.)
http://www.hamdardi.net/thread-26563-post-248006.html#pid248006
__________________________________________________ _________________________________
مطالب خانم آني بسيار بسيار آموزنده است و سطح بينش عقلاني را بالا مي برد. ممنون.
RE: زود رنجی و مسائل دوران بارداری من با همسرم و خانواده اش
نقل قول:
علت اضظرابت را ریشه یابی کن .
برای چی نگرانی ؟ از چه چیزی می ترسی ؟
و از کی دچار این حالت شدی ؟
از جمعه که این مشکلات برام پیش اومده
بیشتر نگرانیم از بابت این کدروت و اختلافی هست که با خانواده همسرم پیدا کردم
نگرانم که در طول 9 ماه باهام سر سنگین باشند و در موقع تولد بچه ام بیان خونمون و من اون موقع اصلا نتونم بپذیرمشون
نگرانم همسر را تنهایی به خونشون بخواند و همسرم هم تنها با پدر و مادرش رفت و آمد کنه
نگرانم همسرم رو با حرفاشون از این رو به آن رو کنه
نگرانم به خاطر اضطراب و ناراحتی که در این ایام دارم بلایی سر این بچه بیاد
نگرانم که تغذیه ام به خاطر بی اشتهاییم که ناشی از ناراحتیمه باعث کمبود چیزی در بچه ام بشود
ممنون نگار جان
RE: زود رنجی و مسائل دوران بارداری من با همسرم و خانواده اش
اول اینکه بی تعارف بگم همه ی نگرانی هایت بی مورد است .
چرا ؟
به همان اندازه که تو ذوق و شوق این بچه را داری آنها هم دارند . در نتیجه وارد وادی ترس نشو .
خیلی شیک و خانم با یک جعبه شیرینی به همراه همسر جان در یک روز خوش پائیزی تعطیل می روی خانه ی مادر شوهر جان و شیرینی را از طرف نی نی تقدیم مامان بزرگ می کنی .
این از این قسمت که کلی از نگرانی ها را می تواند برطرف کنه .
و در این مراسم شیرینی خوران تمرین می کنی که بیشتر از گوش هایت کار بکشی و بهره می بری تا از زبانت .
و بعد به واسطه ی معجزه ی کار کرد دهان و سکوت و بهرمندی از گوش بلافاصله مشکل بی اشتهایی و ...حل می شود و از همون جعبه شیرینی یک چندتایی می زنی به بدن خودت و نی و نی و بعد هم می نشینی یک دل سیر از دست پخت مادر شوهر جان می زنی بر بدن ......
در نتیجه مشکل ترس های تو را یک جعبه شیرینی ناقابل حل می کند و البته قدری سخت نگرفتن زندگی و بچه بازی در نیاوردن و در وادی لج و سماجت و پافشاری و .....نرفتن . سعه صدر و پذیرش و.....
RE: زود رنجی و مسائل دوران بارداری من با همسرم و خانواده اش
شیرینی رو که هفته پیش با دادن خبر به وجود اومدن هسته سیب بردیم براشون
ولی اگه همسرم رفت حتما همراهیش می کنم .................
خانم ani برام دعا کنید
امیدوارم خدا بهتون سلامتی و شادی بده.......
RE: زود رنجی و مسائل دوران بارداری من با همسرم و خانواده اش
لذتی که در شیرینی خریدن و با دست پر رفتن هست در محاسبه ی کی بردیم و کی نبردیم نیست .
این را یاد بگیر که در هستی چیزی هست به اسم سفره ی خان برکت . این سفره پر از نعمت بی دریغ و بی منت است . با دست پر رفتن که از قضا در سنت ایرانی هم است اما تعاریف و تعابیری که از آن نقل می شود درست به گوش ما نمی رسد یا درست درک نمی شود و از قضا مبنای علمی و ثابت شده هم دارد حکمتش بر فراوانی خان نعمت هستی و به چرخه در آوردن این فراوانی و افزایش برکت و فراوانی است . در نتیجه خودت را همیشه در فراوانی ببین و در مرکز فراوانی قرار بده و دیگران را شریک برکت و فراوانی کن .
از برکت دعا و انرژی مثبتی که به من هدیه کردی بسیار سپاسگزارم . من هم تمام انرژی های این خیرخواهی را صدچندان هدیه ی تو و شوهر و بچه و خانواده و زندگی ات می کنم . :46::72:
RE: زود رنجی و مسائل دوران بارداری من با همسرم و خانواده اش
سلام بارداريتون و تبريك ميگم خواهر من حدود 13روزه زايمان كرده و تو دوره حاملگيش خيلي تنش داشته چه با شوهرش چه با خانوادش بچه اش وزن نميگرفت چون ياچيزي نميخورد يا اعصابش خورد بود. دو ماه آخر و اومد خونه مايعني از حاشيه ها دورشد حالش خيلي بهتر شد و بچه اش خيلي خوب وزن گرفت اوايل ميخواست يچه اش و سقط كنه ولي الان وقتي دخترشو تو اغوش ميگيره كلي به خودش ناسزا ميگه كه چه جوري تونسته حتي بهش فك كنه.ماتوفاميا چندتا زن حامله داريم كه هركدوم شوهراشون يه جوري رفتار ميكردن پس زياد از مردا انتظار درك اين دوران و نداشته باشيد شايد تا وقتي كه تغييرات تو چهره يا اندامتون ايجاد نشه نفهمن.اگه اضطراب يا استرس بيخودي داشته باشيد يه بچه پرخاشگر و پيش فعال به دنيا مياريد پس خيلي حواستون به خودتون باشه چون هيچي ارزش يه لبخندش و نداره.قرص اي تقويتي كه مصرف كنيد بهتر ميشيد.شما ديگه وظيفه سنگيني به عهده داريد كه سرنوشت يه موجود بي گناه تو دستاي شماست.ير نماز همه رو دعا كنيد دعاي شما خيلي الان گيراس.كتاب حاملگي هفته به هفته رو بخونيد بهتون كمك ميكنه بفهميد هر هفته جنين چه تغييراتي ميكنه.كتاب ريحانه بهشتي هم خوبه.
RE: زود رنجی و مسائل دوران بارداری من با همسرم و خانواده اش
سلام به همه
راستش امروز خواهر همسرم بهم زنگ زد و گفت که مادرش گوشش وزوز می کنه من دسترسی به اینترنت ندارم اگه میشه تو اینترنت ببین چیه منم گفتم باشه می بینم و بهت خبر می دم تا بهش بگی گففت نه لطفا خودت زنگ بزن بهش بگو
منم گفتم آخه ،ولی بعد گفتم باشه
خلاصه به مادرشوهرم زنگ زدم با کلی خودخوری خودم آخه تصمیم گرفته بودم دیگه باهاشون تماس نگیرم دیدم گوشی رو برداشت و کلی خوب باهام حرف زد و اخبار و رویدادهای فامیل و ......... همه رو بهم داد انگار که دلش می خواست هی حرف بزنه منم حالشو پرسیدم و اطلاعاتی رو در مورد وزوز گوشش بهش گفتم
راستی سحر جان ممنون از پستت
RE: زود رنجی و مسائل دوران بارداری من با همسرم و خانواده اش
اقلیما جان می بینی فکر کن اگه هنوز باهاشون صحبت نمی کردی چی می شد.واقعا خیالت راحت تر نشد؟؟
اقلیما جان اول باید یه آفرین بگم به خواهر شوهر به این عاقلی.و بعد به تو که منطقی عمل کردی و هزاران آفرین به مادرشوهر به این فهمیده.که احتمالا وز وز گوش بهونه ای بیش نبود.و شاید خودش از دخترش خواسته باهات تماس بگیره و.....
به قول آنی عزیز همه ما خوب هستیم فقط سلایق متفاوته.البته من نظرم اینه که استثنا وجود داره ممکنه یکی واقعا بد ذات باشه و هدفش فقط به هم ریختن رابطه باشه چه عروس چه مادر شوهر چه مادر.ولی معلومه مادر شوهرت پذیرشش نسبت به تو بالاست.تو الان بهترین فرصت رو داری که رفتارتو باهاشون اصلاح کنی.دید همسرتو نسبت به خودت عوض کنی.حساسیتو بذاری کنار وچه خوب که این فرصت در دوران بارداری بهت دست داده.چرا که هر رفتاری روی هسته سیبت تاثیر می ذاره.
تو باید به بهانه های مختلف به مادر شوهرت محبت کنی.مثلا ازش بخواه تجربیاتشو در اختیارت بذاره.او را به عنوان رقیب از ذهنت بیرون کن.
RE: زود رنجی و مسائل دوران بارداری من با همسرم و خانواده اش
درود بر آبجی گلم
خداوکیلی جدی میگما تا اسمت رو دیدم و نگرانیت چی هستش از خودت بیشتر نگرانت شدم و کلی حرص زدم :311: خیلی خوشحالم آروم شدی مخصوصا از صحبت تلفنی با مادر شووووووووووهر(آی عاشق کش دادن کلمه شوووووووووهرم :311:) دیگه دلم آروم شد آنی عزیز خدا خیرت بده ایشالله هم این دنیا اجرت رو از خدا بگیری هم اون دنیا که خیلی از زندگی ها رو نجات دادی من یکی که خیلی ازت چیز یاد گرفتم :72:
همینجوری ادامه بدی حله ولی انصافا خواهر شووووووهر خوبی داری خیلی سیاست داره قدرشو بدون از قصد گفتش خودت زنگ بزنی :311:
ایشلله بچت دنیا بیادش راستی نگفتی چند ماهشه؟پسره دختره ؟ راستی کی مشخص میشه جنسیت بچه چیه توی ماه چندم کسی میدونه؟
RE: زود رنجی و مسائل دوران بارداری من با همسرم و خانواده اش
سلام رایحه جان و خالق زیبایی عزیز
راستش هفته پیش چهار شنبه رفتیم خونه مادر و پدر همسرم منم برای تولد بچه ی خواهر شوهرم کادو گرفتم و برای پسرش هم که کوچکتر بود هم کادو گرفتم تا حسودی نکن الارقم اینکه همسرم گفته بود ولش کن نمی خواد چیزی بگیری
رفتیم اونجا و آخر شب پدر شوهر گرامی بالای منبر رفت و حرف زد که تو خیلی خوبی و الی و بلی و بعد گفت بزرگترین ایرادت اینه که از ما دوری می کنی!!!!!!!!
ما دو نفریم شما هم دو نفر چرا بیشتر نمی این اینجا و دوباره حرف کوهستان رو پیش کشید و هزار تا حرف دیگه زد منم سکوت محض بودم در حالیکه دلم از حرف داشت می ترکید دوست داشتم منم دلخوریهامو می گفتم ولی پیش خودم گفتم باز دلخوری ایجاد میشه و نمی دونم اینم سکوت من درست بود و یا نه