نمایش نسخه قابل چاپ
هاجس جان هدفت از اینکه عضو این سایت شدی چیه؟
اینکه دردودل کنی؟
خب چند روز اول همه بهت گفتن آخی و نازی . چقدر گناه داری. هنوزم به این حرفا نیاز داری؟
اینجا کسی واسه طلاق و خودکشی بهت راه حل نمیده.
اگه میخوای تخلیه احساسی بشی می تونی این حرف ها رو تو یه برگه هم بنویسی بعدش پاره کنی. حداقل مزیتش اینه که کسی دعوات نمیکنه. کسی بهت نمیگه شوهرت حق داره که به عمه ش پناه ببره.
ديروز من رو برد خونه مامانم اينا و رفت كلاس
شب بهش زنگ زدم كه بياد سراغم ولي جوابمو نداد
بازم گفت بيا توافقي جدا شيم
مامانم اينام ديگه فهميدن
دارم مي ميرم
بخدا من خيلي دوسش دارم نميخوام جدا شم
بابام اينام ميگن جدا شي بهتره چون اون تو رو نميخواد
قراره بعدازظهر بريم پيش وكيل
قلبم داره آتيش ميگيره بخدا:302:[b]
نا وقتی که خودتو و افکارتو تغییر ندی اوضاعت از اینی که هست بدتر میشه
چرا پیش مشاور نمیری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فقط هی داد می زنی یکمم بشنو هاجس
شرایطت بده و می دونم تا جای تو نباشیم درکش مشکل
ولی آیا اینقدر فقط گفتی و گفتیو گفتی به جایی رسیدی
اقليما جان ميگي چيكار كنم وقتي هيچ گوش شنوايي وجود نداره
من اينجا تو شهرستانم مشاوراي خوبي اينجا پيدا نميشه
تو رو خدا كمكم كنيد بگيد الان بايد چيكار كنم
اشك چشمام خشك شده از بس گريه كردم
هاجس جان این همه آدم و کارشناس و مشاور اینجا به حرفات گوش دادن و بهت گفتن چی کار کنی ولی تو اصلا گوش نکردی تازه همه رو هم متهم کردی به اینکه .................
دیگه بیشتر از این می خواستی به حرفات گوش داده بشه
اصلا گوش دادنی که برای تو فایده ای نداشته باشه چه اهمیتی داره.......
عزیزم توی اون شهر وکیل خوب پیدا میشه ولی مشاور خوب پیدا نمیشه؟!!
به شوهرت بگو که قبل از وکیل باید پیش مشاوز بریم و اگه اون تشخیص داد که دیگه راهی نیست بعد پیش وکیل میریم!!
یک کم درایت و صبر نشون بدی همه چیز درست میشه عزیزم:72::72::72:
هاجس عزیزم میدونم تو شرایطی هستی که دلت میخواد همه درکت کنن و بهت حق بدن....از دید من حق کاملا با توئه اما قربونت برم هیچکس هیچکس هیچکس تو زندگی به صرف اینکه حق باهاشه نتونسته شاد و موفق باشه...خوشحال بودن تو زندگی مشترک یکطرف و برنده شدن طرف دیگس.....منم 2 سال از بی تفاوتی شوهرم رنج بردم.منم مثل خودت یه وابسته احساسی بودم.عزیزم امثال من و تو مثل معتادهای به مواد مخدریم.ماده اعتیاد اورمون شوهرمونه که همش از نظر روانی بهش چسبیدیم.باور کن از روزی که تصمیم گرفتم استقلال روانی داشته باشم همه چی عوض شد الان وقتی به شوهرم تلفن میزنم تا گوشیو برمیداره علیرغم خستگیش میگه جانم..... بخدا لحن حرف زدنش و کارهاش خیلی عوض شده به تاپیک من یسر بزن .شاید کمکت کنه.عزیز دلم میدونم رنج کشیدی میفهمم بی معرفتی دیدن از کسی که قراره نزدیکترین کست باشه یعنی چی..اما باور کن اگه عوض شی دنیا عوض میشه .قرار نیست همه چی سریع درست شه با خودت قرار بذار طی یکسال آینده رابطتو با همسرت بهبود میدی .فرض کن اگه قرار باشه 1 تا 20 به رابطتون نمره بدی الان روی صفره...دقت کن بخودت بگو اگه تا ماه آینده تونستم به ...........برسم (چیزی که خودت تعیین میکنی)یعنی از 0 به 5 رسیدم و اگه تونستم تا دو ماه بعد به .....برسم نمرم 8..9..و...است.خودتو ارزیابی کن .اینطوری سررشته زندگیت دستته.من با خودم قرار گذاشتم کاری کنم تا بتونم ظرف یکماه آینده تو چشمهای شوهرم نگاه کنم . بگم بدون اون میمیرم (کاری که الان نمیتونم انجام بدم) تو چه هدفی داری؟؟؟؟؟؟؟؟
یبار دیگه به خودت.همسرت و رابطتون فرصت بده تو میتونی تفاوت ایجاد کنی
عزيزم بخدا من ميخوام رفتم التماسش كردم ولي اون دائم ميگه من تو رو نميخوام بيا زودتر تمومش كنيم ازش خواستم يه فرصت ديگه بهم بده ولي مدام همين حرف رو ميزنه
حتي يه برگه نوشته و امضا كرده كه حاضره در قبال طلاق توافقي 50 مليون بهم بده
من بهش گفتم پول هيچ اهميتي برام نداره خودش واسم مهمه ولي انگار كه طلسمش كردن همش ميگه فقط طلاق
هاجس شايد داره تو ا اينطوري ميترسونه شايد از اينكه فهميده طلاق نميخاي داره سوئ استفاده ميكنه .نميدونم درسته يا نه ولي اين حسه منه .
يك مورد ديگه تو با شوهرت قهري براش غذا درست ميكني چايي ميريزي صداش ميكني بياد بخوره اين منت كشي نيست اين كجاش قهره آخه
مدير همدردي خيلي قشنگ راهنمايي كرد راهنمايي ايشون جواب ميده البته نه كوتاه مدت . تنها راهي كه ميتوني رابطشو با عمش كم كني اينه كه با محبت به سمت خودت جذبش كني يك مدت بايد صبر كني وكارهايي را كه ميكنه ناديد بگيري
حسم ميگه عمش رو مغزش كار ميكنه كه ولي تو نبايد بذاري بايد بارفتارت به سمتت جذبش كني
يك مورد ديگه تو با شوهرت قهري براش غذا درست ميكني چايي ميريزي صداش ميكني بياد بخوره اين منت كشي نيست اين كجاش قهره آخه
منظورت رو متوجه نشدم نيلاي عزيز
من باهاش قهر نيستم ولي اونه كه جواب من رو نميده و مدام دم از طلاق مي زنه
فكر نميكنم تهديد باشه مطمئنم داره جدي ميگه
چون گفت خودم به بابات زنگ ميزنم و ازش معذرت ميخوام و ميگم كه نميتونم زندگي كنم حتي برام قران خورد كه بهت علاقه ندارم و دوست دارم طلاق بگيري
بهم گفت كه حتي اگه بازم بخواي بياي خونه فقط مث هم خونه باهات رفتار ميكنم و از من هيچ انتظاري نداشته باش.