عذاب وجدان!

ببین امیرعلی عزیز من شاید نتونم نظر کارشناسی در این مورد بدم ولی منم یه همچین تجربه ای داشتم و شاید گفتنش بهت کمک کنه.
من تو ترم 1 دانشگاه با یه دختری دوست شدم(اشتباه محض).البته این دوستی اولش با چت شروع شد و بعد به تلفن رسید.حدود 1 ماه بعد من به عوامل مختلف به این نتیجه رسیدم که این دوستی فایده ای نداره.بهش گفتم بیا تموم کنیم اما اون به طرز وحشتناکی مخالفت میکرد!بهم میگفت اگه باهام ازدواج نکنی خودکشی میکنم و این مسائل(اینم بگم که دختر فوق العاده خوبی بود و اهل دوز و کلکو این چیزا نبود)منم دقیقا مثل خودت شدم!افسردگی شدید و عذاب وجدان گرفتم
همین الان که به اون روزا بهش فکر میکنم تنم عرق میکنه و وحشت برم میداره!واقعا یه عذاب باورنکردی برای من بود
حرفام هم توی دختره اثری نداشت و میگفت یکلام باید با من رابطتتو حفظ کنی و جدا نشی
تا اینکه این مشکلو با مادرم در میون گذاشتم و واقعا میگم درد دل با مادرم خیلی کمکم کرد که بتونم از پس مشکل بر بیام.در نهایت با گفتن این موضوع به دختره که مادرم با این رابطه مخالفه بیخیال شد!از دختره هم با هزار زحمت و تلاش حلالیت گرفتم و ازش جدا شدم
تو این قضایا یه چیز دیگه هم بود که خیلی بهم کمک کرد و اون نماز بود
وقتی که دیگه هیچ تکیه گاهی نداشتم به خدا رو اوردم و اونم مشکلمو حل کرد.ازون به بعد دیگه نماز روزم کامله
مطمئن نیستم اگه این قضایا رو مثل من به مادرت بگی جواب بگیری چون به قول معروف هر بیمار یه نسخه جداگونه لازم داره اما اینو میدونم که حلال همه مشکلات خداست

سلام امير علي
اول إز همه عزيزم اينو بهت بگم ديگه دوره زور كردن تموم شده و تا يه دختر نخواد هيچ كسي حق دست درازي نداره .در ضمن شما كار بدي انجام ندادي ابن نياز طبيعي بشره چه بسا كه اين مسأله تا به الان در جامعه ي ما يك تبؤ به حساب مياد.عزيزم درسته دوستش داري ولي آيا اين اتصافه كه شما حسرت به آينده بهتر را داشته باشي؟؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پیدا

این کنکوری که صحبتش را می کنی کنکور چه مقطعی هست؟

این دوست شما چند سالش است؟

رابطه شما چند ساله است؟


اگر خیلی این موضوع برات مهمه می تونی با یک مشاور صحبت کنی و ببریش مشاورره. بعد از مشاور بخواه که آماده اش کنه برای قطع ارتباط.
اینطور نباشه که یکسال هم دست تو دست هم برید مشاوره. یکی دوبار که رفتی یه جوری تنظیم بشه که اون دیگه تنها بره.

اگر ممکنه سوالاتم را جواب بده.

---

کنکور کارشناسی ارشد.امتحانش بهمن هست.
دوست من یک سال از من بزرگتره.میشه 25 سال
رابطه ما یک ساله که هست.می گه مشاوره نمیام.هر وقت که اسم جدایی میارم این قد گریه می کنه که من هم پشیمون می شم.اون وقت به خودم می گم منم بدون این نمی تونم.

والا من چون خودم دخترم یه کم حس اون دخترو می فهمم..همسن و سال منم هست اتفاقا...نمی دونم به زور نمی شه که شمارو نگه داشت اما وجدانی یه سوال می پرسم...تو دوستی یک سالتون حرف از باهم بودن واسه همیشه و ازدواج و .....زدی بودی؟؟

یا بهش گفته بودی ببین من تورو واسه ازدواج نمی خوام؟؟ من دارم از ایران می رم؟؟؟

ببین دخترا خیلی احساساتین...تو رو خدا باهاشون بازی نکنین...

ببین اصلا همون 5 سال دیگه تو اگه قصدت ازدواج باشه معیارات به این ادم می خوره یا نه؟

اگه نه که بهش بگو فقط یه جوری بگو که دلش نشکنه...بگو با هم در ارتباطیم هر جای دنیا باشم اما فعلا نمی تونم ایران باشم ...بعد هم که رفتی یه کم باهاش ارتباط داشته باش تا کم کم خودشم سرد میشه

سلام
ببین عزیزم من سنم از شما خیلی کم تر اما دوست داشتم یه صحبتی بهات بکنم
من پسرم و تو هم پسری بیا تو ذهنت این ماجرا رو از بیرون نگاه کن
تو خودت می دونی که کار اشتباهی کردی و حالا می خواهی بهش بگی که علاقه ای بهش نداری اما نمی تونی بهش بگی چون دوستش داری و نمی تونی عذاب کشیدنش رو تحمل کنی
خب حالا خودت که از بیرون به ماجرا نگاه می کنی می بینی که هیچ تعهدی به ایشون نداری یعنی اون خانوم باید اون روز که اون کار رو می کرد فکر این روز ها هم بود
اما
شما خودت هم مقصری شما خیلی زود به دختری که نمی دونی کیه و از کجا اومده و خونوادش چه کسایی هستن رابطه برقرار کردی اون هم تا این حد
من نمی تونم بهتون بگم چیکار کنی چون هنوز اونقدر تجربه این احساس رو ندارم فقط بهت می گم تو ذهنت برو به آینده ببین اگه بهش قول ازدواج بدی اوضاع از این بدتر هم میشه پس همین جا بهتر رابطه رو قطع کنی
به امید موفقیت
امیررضا

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maryam_jj12

ببین دخترا خیلی احساساتین...تو رو خدا باهاشون بازی نکنین...

ببین اصلا همون 5 سال دیگه تو اگه قصدت ازدواج باشه معیارات به این ادم می خوره یا نه؟

اگه نه که بهش بگو فقط یه جوری بگو که دلش نشکنه...بگو با هم در ارتباطیم هر جای دنیا باشم اما فعلا نمی تونم ایران باشم ...بعد هم که رفتی یه کم باهاش ارتباط داشته باش تا کم کم خودشم سرد میشه

---

اصلا و ابدا این حرف را نزنید.
خانمها می تونند به عشق یکی و با خیال یکی سالها زندگی کنند و منتظر بمونند.
نمونه اش زنانی که سالها منتظر همسران گمشده و اسیر در جنگ موندند. نه تنها در ایران که در همه جنگها و همه جا.

هیچ قولی ندید و تصمیم جدی بگیرید.

شما از معدود مواردی هستید که مدیر همدردی به تاپیکتون اومدند. این شانس نصیب هر کسی نمی شه.
دوباره و چند باره پستشون را بخونید.

اتفاقی است که افتاده از این بدترش نکنید.
ذره ذره هم عذابش نده. یکبار تصمیم بگیر و تمامش کن.
اگر با خواهر یا مادرش ارتباط داری بهشون بگو که تو این مدت کمکش کنند. اگر دوستانش را می شناسی به اونها بگو.
ولی یکباره تمامش کن. ظاهرا شما تصمیمت را گرفتی و مساله نه خارج رفتن است و نه چیز دیگه ای. به طور کلی نمی خواهی با ایشون ازدواج کنی. پس تمامش کن.

هر کاری یک عواقب و سختی هایی داره دیگه. این هم سختی کار شماست. باید درد بکشی، باید درد بکشه، تا از این مرحله رد بشید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پیدا

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maryam_jj12

ببین دخترا خیلی احساساتین...تو رو خدا باهاشون بازی نکنین...

ببین اصلا همون 5 سال دیگه تو اگه قصدت ازدواج باشه معیارات به این ادم می خوره یا نه؟

اگه نه که بهش بگو فقط یه جوری بگو که دلش نشکنه...بگو با هم در ارتباطیم هر جای دنیا باشم اما فعلا نمی تونم ایران باشم ...بعد هم که رفتی یه کم باهاش ارتباط داشته باش تا کم کم خودشم سرد میشه

---

اصلا و ابدا این حرف را نزنید.
خانمها می تونند به عشق یکی و با خیال یکی سالها زندگی کنند و منتظر بمونند.
نمونه اش زنانی که سالها منتظر همسران گمشده و اسیر در جنگ موندند. نه تنها در ایران که در همه جنگها و همه جا.

هیچ قولی ندید و تصمیم جدی بگیرید.

شما از معدود مواردی هستید که مدیر همدردی به تاپیکتون اومدند. این شانس نصیب هر کسی نمی شه.
دوباره و چند باره پستشون را بخونید.

اتفاقی است که افتاده از این بدترش نکنید.
ذره ذره هم عذابش نده. یکبار تصمیم بگیر و تمامش کن.
اگر با خواهر یا مادرش ارتباط داری بهشون بگو که تو این مدت کمکش کنند. اگر دوستانش را می شناسی به اونها بگو.
ولی یکباره تمامش کن. ظاهرا شما تصمیمت را گرفتی و مساله نه خارج رفتن است و نه چیز دیگه ای. به طور کلی نمی خواهی با ایشون ازدواج کنی. پس تمامش کن.

هر کاری یک عواقب و سختی هایی داره دیگه. این هم سختی کار شماست. باید درد بکشی، باید درد بکشه، تا از این مرحله رد بشید.

---

مرسی دوست عزیز.
من می ترسم یه مرتبه ول منم ضربه شدیدی بخوره.به نظرتون بهتر نیست ذره ذره؟
یا مثلا بعد از کنکورش؟؟؟شما که خودتون دخترین کدومشون بهتره از نظره شما؟؟
مرسی از راهنماییتون

من کارشناس نیستم و فقط نظر شخصیم را می گم.

حالا که صحبتش را کردی و شروع کردی همین حالا و یک دفعه تمامش کن.

یکی از چیزهایی که بعد از تمام شدن رابطه خیلی آزار دهنده است یادآوری خاطرات زمانی هست که فرد تحقیر شده یا بخاطر ترحم کنارش مونده یا برای کمک و ...

اون نه ترحم میخواد و نه کمک. اون عشق و محبت می خواد که از الان به بعد می دونه تمام شده.


همین حالا سریع تمامش کن. شهریور و مهر بهش خیلی سخت می گذره. از آبان به بعد کم کم شروع میکنه به زندگی نرمال برگشتن و درس خوندن.

البته سوتفاهم نشه که من دارم شما را تشویق به رها کردن این خانم میکنم. اما شما تصمیمتون قطعی است که نمی خواهید با ایشون ازدواج کنید.

سلام دوستان
من چن ماه پیش مزاحم شما شدم و از راهنماییتون کلی استفاده کردم.
من الان چن وقته که از اون دختر جدا شدم.ولی یه مشکل پیدا کردم.با هیچ دختری نمی تونم رابطه جنسی برقرار کنم.به محض فکر کردن به این مسایل اون دختر جلوی چشم من میاد و اصلا حالم دگرگون میشه.الان نزدیک 3 ماه از پایان رابظه می گذره.ولی من نمی تونم یه رابطه جدیدو شروع کنم.اضلا میل جنسی ندارم.نمی دونم چم شده.خواهشا راهنماییم کنین.من واقعا در عذابم

یادت رفته چند ماه پیش بابت این رابطه چه احساسی داشتی؟دوباره می خوای؟

<font color="429942">
مدیر همدردی نوشته:
</font>
<font color="4c034d">
«اما اگر این اشتباه تکرار شود،شدت یابد و مستمر شود «عذاب وجدان » از پا در می آید یا ما را از پا در می آورد.

لذا مهمترین وظیفه اینست که چنین اشتباهی سریعا بر طرف شود و ادامه نیابد.»
</font>