RE: اشتباهش رو بخشیدم ولی رفته و برنمی گرده
نقل قول:
این که شخص من و روح من داره آزار میبینه، هم به دلیل اینکه قبول داره توانایی حفظ یک زندگی رو به عنوان یک مرد نداشته و اجازه داده مسیر زندگیش به سمتی بره که همسرش که از هر نظر نمونه بود ترکش کنه
اتفاقا برعکس. به نظر من خیلی هم مرد لایقی هستین. توانایی به این نیست که آدم مشکلی نداشته باشه به اینه که شجاعت حل مشکلاتش رو داشته باشه. املای نانوشته است که غلط نداره. کسی که زندگی میکنه اشتباه هم میکنه.
همیشه مراحل رشد و تغییر با درد و رنج همراه هست. جنینی که جاش تنگه و میخواد جا عوض کنه با گریه و رنج متولد میشه. بلوغ با درد همراه هست. با زشتی با بزرگ شدن دماغ و جوش های زشت و احساس های بد ... . شما هم مثل من و بقیه آمدید در این دنیا تا به رشد برسید. فکر کنید که تمام این درد و رنج ها به خاطر اینه که شما در مرحله رشد قرار گرفتید. یک بلوغ جدید داره براتون اتفاق میفته. خانمتون برگرده یا برنگرده شما رشد خواهید کرد و بزرگ خواهید شد.
با اینکه خانمتون رو تا حدی درک میکنم و انگشت اشارم رو از اول بیشتر به سمت شما گرفتم (و هنوز هم سر حرفهام هستم :311:) از همون اولش حس کردم که آدم توانا و لایقی هستین. :72:
RE: اشتباهش رو بخشیدم ولی رفته و برنمی گرده
من هم مثل شما منتظر خبر های خوبی هستم، به یک چیز اعتقاد دارم، خدا حتما می خواد نعمتی بزرگتر به من بده که منو در چنین شرایطی قرار داده، احتمالا باید لیاقت و ظرفیت اون نعمت رو پیدا کنم.
این چیزی هست که بهش باور دارم، اما خب در کنارش من خودم رو در قبال زندگی خانمم و بچه ام مسئول می دونم.
دختر من چه گناهی کرده که باید قربانی ندانم کاری های پدر و مادرش بشه؟
اون داشت در کنار پدر مادرش یک زندگی نسبتا خوب و مرفه ایی رو تجربه می کرد.
واقعا اون نباید در این ماجرا آزار ببینه، به همین خاطر من نمیتونم فقط به خودم فکر کنم.
به هر حال به امید خدا؛
امیدوارم که اون خانم هم به خودش بیاد و از ادامه دادن به این قصه خسته بشه و بتونیم با هم همه چیز رو از اول شروع کنیم.
RE: اشتباهش رو بخشیدم ولی رفته و برنمی گرده
چرا وقتی گفت که شما روز و مکان رو تعیین کنید... شما گفتین تو تعیین کن؟
RE: اشتباهش رو بخشیدم ولی رفته و برنمی گرده
مثلا خواستم احترام بذارم، بگم هر روز و هر جا تو بگی من آمادم.همین.
RE: اشتباهش رو بخشیدم ولی رفته و برنمی گرده
باز هم می گم جدیت نشون بده ! در کنار محبت و تلاشی که برای زندگیت می کنی از حق های مثل دیدن بچت صرف نظر نکن به هیچ عنوان !
یکی از دلایلی باعث دلگرمی زن به خانواده می شه همین فرزند هست ، فرزند شما باید خلا نبود شما رو به مادرش منتقل کنه !
الان طوری رفتار کردید که انگار نه انگار پدری هست !
دیگه اینقدر بخشش و گذشت غیر منطقی هست !
در ضمن غیر از خانم های مشاوره ، خیلی از خانم ها خیلی احساساتی به موضوع نگاه می کنند ! مثل خانم ... !
زندگی شما 2 تا بعد داره ، یکیش عقل و منطق هست ، یکیش احساسات و معنویت رابطه !
شما الان فقط احساسات رو چسبدید !
بابت فرزند حتما اقدام کنید ، دخترتون محبت کنید ، بزارید نبود شما رو حس کنه ! می دونید چه تاثیر مثبتی رو مادرش داره ؟ اینکه فکر کنه بچه بدون پدر ... !
شما دیگه بخشش و محبت رو بیش از حد گذروندید ! این جدا یه سم هست تو رابطه ! منکر اشتباهات شما تو زندگی نمی شم ، ولی اشتباه شما نباید اجازه اشتباهات بزرگتر رو به بقیه بده
از الان منطق و جدیت رو تو رفتارتون قرار بدید ، بزارید تو فشار باشه خانومتون ! شما نباید می زاشتید اینقدر طول بکشه ! این باعث عادی شدن دوری شده ! بزرگترین اشتباه شما همین عادی شدن دوری هست ! چیزی که داره برای فرزندتون هم اتفاق می افته !
RE: اشتباهش رو بخشیدم ولی رفته و برنمی گرده
ببینید جدیت رو چی باید معنی کنیم؟
یکی می گفت باید بری در خونشون و داد و بیداد راه بندازی و آبروریزی کنی تا خسته بشه و از حق و حقوقش بگذره.خب طبعا از این راه اون بر نمیگشت ولی ممکن بود از مهریه اش بگذره.بگذریم که این مورد اصلا در خون من نیست و همچین آدمی نیستم و اونم اینو خوب می دونه.
با زور نیروی انتظامی دخترم رو از خونه مادرش بکشم بیرون تا ببینمش؟ آیا این اثر بدی روی بچه نمی ذاشت؟
من تنها کاری که کردم نامه ی دادگاه رو دستم دارم که میتونم با مامور برم در خونشون و بچه رو ببینم، اینم فقط به این خاطر که اگر بزرگ شد و خواست بگه که بابا، تو منو تنها گذاشتی و سراغم نیومدی بگم من تا اینجا اومدم من برای دیدنت هر کاری کردم اما از اینجا به بعد تو اذیت می شدی و من فقط رعایت حال تو رو کردم.
من میتونستم اون موقع که بچه هنوز در سن حضانت بود و حضانتش قانونا بر عهده ی من بود برش دارم و حتی برم جایی که دست مادرش بهش نرسه، اما اینکار رو نکردم، زندگی و آینده دخترم برای من خیلی مهمتر از اینه که بخوام به خاطر خودم اونو تحت فشار بذارم و وارد بازیی کنم که مادرش به هر دلیلی شروع کرده، دخترم شدیدا به مادرش وابسته است.
به علاوه من امیدوار بودم و هستم که مادرش سرش به سنگ بخوره و متوجه اشتباهاتش بشه و برگرده، جدیت من به خانمم نشون میده که من تحت تاثیر رفتارهای اون دارم به بازی ادامه میدم.
من بیشتر به این دلیل گوشه ایی نشستم که بهش بفهمونم من فقط منتظرم تا تو خسته بشی تا سر فرصت با هم صحبت کنیم، حالا یا برای جدایی دوستانه یا برای ادامه زندگی.
من واقعا نمی خوام هیچ تلاشی از طرف خودم برای ادامه زندگی با اون بکنم، این تصمیم جدیه منه. من عرض کردم که فقط راه برگشت رو براش باز گذاشتم، من به هیچ عنوان دنبالش نمی رم و اقدامی نمی کنم که حتی اینطور حدس بزنه من برای برگشتش دارم تلاش می کنم.
من فقط تلاش میکنم تا باهم صحبت کنیم.
البته قبلا بهش گفتم برگرد و گفتم دلم برات تنگ شده، اما هیچ وقت حاضر نیستم برای برگشتش هر شرطی و هر خواسته ایی رو قبول کنم.
من هر آدمی باشم و هر طور در زندگی رفتار کرده باشم، مطمئنم نتیجش نباید ترک خونه توسط خانم باشه، اون با این کارش سنگرش رو ول کرده و از حق خودش گذشته و به عنوان یک زن کم اورده، من نمیتونم با زور چیزی رو بهش تحمیل کنم.
ولی دارم صبر میکنم، و صد البته این صبر هم حدی داره.
RE: اشتباهش رو بخشیدم ولی رفته و برنمی گرده
سلام اقا ارش
من نمیتونم دقیق راهنمایی کنم اما شما که خودتون میگید توزندگیتون محکم نبودید چرا الان محکم برخورد نمیکنید
چرا خودتون نمیرید پیش همسرتون؟از. خردشدن میترسید؟چرا دست بچه تونو نمیگیرید بیارید خونتون.چرا به اون نمیفهمونید جای هردوشون تو خونه شماست،خانمتون الان دست پیش گرفته شایدم از خجالتشه شایدم دلش شکسته،فراموش کن و قاطع بگو برگرد سر خونه وزندگیت
قرارنیست بری دعوا.هر. دوبالغید. اصلا بگو من بخاطر اینده خودم وبچه ام منتظر نمیمونم شما روزیو تعیین کنی و ازین بچه بازیم خسته ام مثلا فردا ساعت فلان یه جایی قراربزارید .ایشونم خواستن باهرکسی بیان،چرا اینقدر سهل انگاری میکنید هردوتون
اون بچه گناه داره،یارومی روم یا زنگی زنگ
RE: اشتباهش رو بخشیدم ولی رفته و برنمی گرده
مشکل من همینجاست، رفتارهای خانمم نشون نمیده که خجالت کشیده یا دلش شکسته،
مگر چند بار میتونم "نه" بشنوم؟هم خودم صحبت کردم، هم وکیلم صحبت کرده ، هم قاضی در هر جلسه باهاش صحبت کرد، حتی آخر سر قاضی عصبانی شد و بهش گفت میدونی مشکلت چیه خانم؟ تو جسارت مردونه داری.تو اگر نتونی با این آقا زندگی کنی مطمئن باش با هیچ مرد دیگه ایی نمی تونی، تو باید لطافت زنونه داشته باشی، تو باید زن باشی، طبیعی هستش که دو تا مرد نمی تونن زیر یک سقف زندگی کنن، ما روان شناسی آدمها رو خوندیم و با یک نگاه آدمها رو میشناسیم، شوهرت که ظاهرا آدم خوبی به نظر می آد_ البته بعد رو کرد به من و گفت مگر اینکه خیلی آب زیر کاه باشی! _ خانمم هم قبول کرد برگرده، اما وقتی از دادگاه اومدیم بیرون گفت باید حسن نیتت رو ثابت کنی من به تو اعتماد ندارم!
نمی دونم شاید اینکه جدیتی نشون نمیدوم اینه که خودم هم به ادامه زندگی با ایشون تمایلی ندارم، شاید اگر تمایلی داشتم انگیزه برای هر کاری داشتم،
این خانم کاری کرد که معمولا با آدمهای معتاد، رفیق باز، بیکار و علاف و یا اونایی که دائم به دنبال زن و دختر مردم هستن انجام میدن نه با من که به زندگیم دلبسته بودم،
شاید حق با قاضیه این خانم شرایط زندگی رو نداره، وقتی ایمیل هاشو خوندم به مادرش گفتم نمیدونستم که انقدر قشنگ بلده حرفای زنانه بزنه و انقدر لطیف باشه!حرفایی مطرح شده بود که 12 سال از من دریغ کرده بود.
بعضی وقتا فکر میکنم شاید تمام این 12 سال من بازی خوردم، اون واقعا در فکر یکی دیگه بوده و من فکر میکردم که زن منه!
این وسط یک بچه قربانی میشه که طبق قانون تصمیم با خودشه و هر جا بخواد میتونه زندگی کنه و قعلا هم به مادرش وابسته است.
__________________________________________________ ____
چه جمله ی قشنگی بالای انجمن بود:
"هیچ گاه عشق به همدم را پاینده مپندار و از روزی که دل می بندی این نیرو را نیز در خویش بیافرین که اگر تنهایت گذاشت نشکنی و اگر شکستی باز هم نامید نشو چرا که آرام جان دیگری در راه است "
باید اینون سرلوحه قرار بدم.
RE: اشتباهش رو بخشیدم ولی رفته و برنمی گرده
کلا نمی خواهید قبول کنید که اشتباه کردید ! الان هم دارید اشتباه رو ادامه می دید !
یه روحانی حرف قشنگی می زد ، می گفت هیچ وقت وسط نمونید که هم دنیا رو از دست بدید هم آخرت رو !
شما الان وسط موندید ! اونم 2 سال ! صبر و بخشش حدی داره که شما از حدش گذشتید و بیشتر از اون معنی حماقت می ده تا صبر ! ( عذر می خوام )
شما هیچ کاری نکردید و فقط امید این موندید که برگرده !؟
اول از همه برید دنبال حق خودتون که مهمترینش فرزند هست ، اون موضوع قضایی رو هم پیگیری کنید تا همسرتون به خودش بیاد !
شما دارید مهریه رو می دید یعنی زندگیش رو تامین کردید ! بچه هم که پیشش هست ! از طرفی هم بابت اون اشتباه فاحشش هیچ فیدبک منفی نگرفته که پشیمان بشه ! یه دلیل منطقی بیارید که بخواد دوباره برگرده ! ؟ می بینید که به خاطر بچه هم برنگشته طی این 2 سال ! پس احتمالات رو کنار بزارید !
برای بچه همین امروز شروع کنید با ملایمت با خانوادش حرف بزنید که بچه رو می برید و طبق قانون برخورد می کنید !
عدم تمکین رو هم اجرا بزارید
بزارید تو فشار اشتباهش بمونه
امیدوارم باز حرف خودتون رو تکرار نکنید ! دیگه هم پست نمی دم ، چون رفتارتون نشان می ده حرف خودتون رو می زنید و اینجا می یایید که مقداری تخلیه روحی بشید ! این اخلاق که حرف حرف خودتون هست مطمئن باشید تاثیر منفی هم تو زندگیتون گذاشته !
RE: اشتباهش رو بخشیدم ولی رفته و برنمی گرده
اقا ارش رفتار شما خیلی شبیه رفتار. همسر منه،البته تو کش دادن موضوع،قابل قیاس نیست اما تاپیکمک که خوندید رفتار ایشون داره منو به مرز وابستگی به شخص دیگه میرسونه،نه جدا میشه نه اصلاح
من میگم شما یه جا باید تمومش کنید. رفتار ایشون مردونه رفتارشما احساسی وکمی زنونه،ببخشید. اینو میگم اما مکمل همید و داریداشتباه میکنید
باور کنید تحکم لازمه،مردونگی کنار احترام لازمه،میخوادبره جدابشه نمیخواد زندگی کنه،مگه ادما چقدر زنده ایم،چرا جسارت صحبت صریح ندارید،قرار نیست همدیگه رو بکشید که،هر دو بالغید،شما خیلی جدیت نداشتید،اصلا همین جدیت برای زن گاهی جلب اعتماده
بخدا دلم واسه بچه ای که گیرکرده تو این بازی میسوزه اونم تو برزخه بدتر از شما