RE: لیلا خودشو بخاطر من کشت ، منم خودمو میکشم (لعنت به این زندگی)
من یکماه پیش اینجوری نبودم،تا یکماه پیش گاه به گاه اذیت میشدم،یکماهه اوضام به هم ریخته،همه اش حس میکنم نگاه سنگین لیلارو سرمه،یادروز تشییعش میفتم،یاداتفاقای هفته آخر،تو این مدت خیلی نذروخیرات دادم واسش اما چراخوب نشدم،صدای ناله هاشو حس میکنم،دلم به دردمیاد وقتی پشت سرش اینهمه حرف میزنن و به من میگن اون که اینقدربیعرضه بود مرگ حقش بود و اونوقت من حقم زندگیه چون عرضه دارم،دلم میخوادخیالم راحت بشه اروم میشه،زجرنمیکشه تامنم اروم بشم،نمیتونم فکراموکنترل کنم،مدام یه چیزی توسرم میگه کارای تو فایده نداره و اون جاش توی جهنمه و عذاب.کی اینومیگه وقتی من خوبیاشودیدم
RE: لیلا خودشو بخاطر من کشت ، منم خودمو میکشم (لعنت به این زندگی)
معلومه كه قلب مهربون و وجدان بيداري داري كه الان به اين حال و روز افتادي
باور كن تو بهتر از چيزي هستي كه فكر مي كني، خيلي ها بدي هاي بيشتري مي كنن و بعدش هيچيشون نميشه پس بدون كه ادم خوبي هستي. هر كي به يه طريقي وجدانش بيدار ميشه، ماله تو هم جزء سختترين هاش بوده ولي انسان قدرتش زياده
از فرصت نفس كشيدنت استفاده كن و تا جايي كه مي توني به بقيه خير برسون تا بقيه از اين قلب مهربونت بتونن بهتر زندگي كنن. از اين وجدان زيبات استفاده كن و به بچه هاي سرطاني،ادم هاي فقير، ادم هاي هاي پير كه احتياج به مراقبت دارن برس
توي خانواده من خاله و شوهرخاله ام مجبور شدن بهترين و سالم ترين و كاري ترين بچه شون رو از دست بدن تا قدر بچه هايي رو كه هميشه تحقيرشون ميكردن، كتكشون ميزدن و... بدونن. ولي الان هم بچه هاي ديگشون زندگي بهتري دارن چون وجدان پدر و مادر بيدار شده و هم خود پدر و مادر شرايط بهتري دارن و ميخندن.
از اين بدن توانات استفاده كن به كسايي كه همه جوره نيازمندن برس. بدون ليلاي عزيز هم اينجوري ارومتره. مگه ميشه ليلا ببينه تو خودتو كشتي و اروم باشه؟ اون ارزوشه كه تو الان اروم و خوشحال باشي و تلاشت تو خوشحال بودن باشه. مطمئن باش
RE: لیلا خودشو بخاطر من کشت ، منم خودمو میکشم (لعنت به این زندگی)
سلام بر جناب kamranian22 گرامی
به تالار همدردی خوش اومدید. شما 16 روز هست که با 11 پست مهمان ما بوده اید.
[align=center]بی گمان آمدن شما به این تالار اتفاقی نیست و این نشان می دهد تصمیم گرفته اید با مشکلتون درست و صحیح رفتار کنید.
[/align]
با شرحی که از وقایع قبلی داده اید معلوم می شود که قبلا اهل فکر و مشورت نبوده اید. و از روی احساس عمل می کرده اید. همین احساس موچب می شده گاهی با لیلا بد رفتار کنی یا سرکارش بگذاری.
حتما شما که حرف از آسیب زدن به خود می زنید، قدرت کافی را داشته و قوی هستید که هر اقدامی (صحیح یا غلط ) را انجام دهید.
فقط تردید شما در این است که بهترین و موثرترین راه چیست؟
ریشه مشکل شما :
لذت را دوست دارید و از سختی فراری هستید، هر کجا لذت شما تهدید شود از آنجا می گریزید. و جای دیگر می روید. تا ا ینجا مشکل شما نیست. اما مشکل شما وقتی هست که اشتباها گاهی اشتباه فکر می کنید و از جایی که لذت شما هست می گریزید. و اشتباها به طرف رنج می روید.(به گمان لذت)
ساده تر بگویم:
شما به دنبال لذت هستید و از سختی فرار می کنید،
پارسال اشتباه کردید: و لذت را در اذیت لیلا می دیدید. همین کار را کردید، پیشمان شدید.
امسال هم اشتباه می کنید و همان کار را می کنید. یعنی دنبال لذت هستید و چون یاد لیلا را سختی می بینید قصد دارید به طرف لذت فرار کنید. ولی این بار اگر پیشمان شوی ، برای همیشه در اوج سختی و رنج تا ابد خواهید ماند.
دقت کردید؟!!!
نه پارسال لیلا برایتان مهم بود. نه امسال
پارسال اذیتش کردید تا لذت ببرید.
امسال هم می خواهید بروید تا رنج نبینی(و به گمانت لذت ببری)
پس ریشه مشکل شما لذت طلبی محض هست و آن هم با اشتباه فراوان.
پارسال که راه خودت را رفتی و لذتی نصیبت نشد. اما اگر امسال با ما بمانی به کمک هم راهی صحیح برای رسیدن به لذت و رهایی از رنج را تجربه می کنیم.
به هر حال ما منتظر تصمیم گیری شما می مانیم؛ که آیا می خواهی به اتفاق هم راه صحیحی را انتخاب کنیم یا نه؟ اگر آری همه ما در کنارت تا رسیدن به نتیجه دلخواه می مانیم
اگر می خواهی باز هم به اشتباه دنبال لذت بروی و از رنج فرارکنی ، اختیار با توست؟ اما تالار همدردی شعبه ای در جهنم برای کمک به مراجعان محترم ندارد:302:
RE: لیلا خودشو بخاطر من کشت ، منم خودمو میکشم (لعنت به این زندگی)
شما درست میگید،من میخوام اینهمه رنج تموم بشه،فکرکردن به اینکه نیستم هم میترسونه منو هم بهم لذت میده،دوروزه زل زدم به مانیتور یکی پیدابشه و کمکم کنه و بگه راحتترین راه رهایی ازین همه عذاب چیه
خودمم دوست دارم اروم بشم،اما تاتنها میشم همه فکراو رنجها میان سراغم،کمکم کنید،دارم میمیرم ازینهمه ترس و فشار،دلم میخواد تو یه لحظه رها بشم
همه صحنه های پارسال چندروزه جلو چشممه،کلی حسهای متفاوت میان سراغم،یه وقتایی واسش گریه میکنم یه وقتایی متنفرم که منو تو این حس گذاشت،یه بارمیگم حقش بود فرداش محمدجان گفتناش میادجلو چشمم
دلم هم میسوزه واسش هم ازخودم بدم میاد،خسته شدم و. تموم نمیشه
RE: لیلا خودشو بخاطر من کشت ، منم خودمو میکشم (لعنت به این زندگی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamranian22
شما درست میگید،من میخوام اینهمه رنج تموم بشه،فکرکردن به اینکه نیستم هم میترسونه منو هم بهم لذت میده،دوروزه زل زدم به مانیتور یکی پیدابشه و کمکم کنه و بگه راحتترین راه رهایی ازین همه عذاب چیه
خودمم دوست دارم اروم بشم،اما تاتنها میشم همه فکراو رنجها میان سراغم،کمکم کنید،دارم میمیرم ازینهمه ترس و فشار،دلم میخواد تو یه لحظه رها بشم
سلام بر شما
حدس می زدم که این بار قوی ظاهر شده ای و دوست داری بهترین تصمیم را بگیری.
پس به کمک هم از همین الان شروع می کنیم. خواهش می کنم با دقت گوش کن و به همدردی اعتماد کن. قبلا هم دوستانی با این مشکل بوده اند که با ابتکار عمل توانسته اند هم خودشان را نجات دهند و هم به دیگران کمک کنند.
یکسری کارها و تکنیک ها فقط و فقط عملی هست. لذا باید فقط انجام دهی.
اولین تکنیک برای رهایی از رنج های فزاینده را می گویم.
تا چهارشنبه صبر کن.
و در سایه این صبر حداقل 5 تصمیم مختلف را که در این زمان می توانید بگیرید را یادداشت کنید و در اینجا ارسال کنید. توجه کنید که این تصمیم ها تا حتی ممکن متفاوت باشد و با ابتکار عمل با خلاقیت همراه باشد. بعد به کمک یکدیگر هم تصمیمات شما را و هم نظرات دیگران را به اتفاق دیگر اعضاء ارزیابی می کنیم.
ما باید تمام راهکارها را بررسی کنیم تا بهترین و ساده ترین و موثرترین آنها را انتخاب کنیم.
پس 2 اقدام بکنید:
یکم: تا چهارشنبه صبر کنید.
دوم: 5 تصمیم و راهکار مختلف که هم اکنون پیش رو دارید جهت بررسی کردن برایمان یادداشت فرمایید.
RE: لیلا خودشو بخاطر من کشت ، منم خودمو میکشم (لعنت به این زندگی)
من به خدا اعتقاد دارم اما خدا یکساله منو رها کرده
RE: لیلا خودشو بخاطر من کشت ، منم خودمو میکشم (لعنت به این زندگی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamranian22
من به خدا اعتقاد دارم اما خدا یکساله منو رها کرده
با سلام
عزیزم خواهش می کنم اگر می خواهی از تالار بهره بگیری، کاملا هماهنگ با ما باش. و پیگیر مطالب و پست های ما باشید.
ظاهرا پست بالای شما با پست قبلی من همزمان ارسال شد.
در پستهای بعدی دقیقا به پستهای ما توجه کن. تا به کمک هم مانند یک خلبان مقتدر بتوانید این هواپیما آسیب دیده را به سلامت فرود آوری.
RE: لیلا خودشو بخاطر من کشت ، منم خودمو میکشم (لعنت به این زندگی)
ممنونم که میخواین کمکم کنید
من تا چهارشنبه صبر میکنم
بزرگترین راهی که به نظرم میرسه خودکشیه و. راحت شدن
دوم از دست افکارم و کابوسهام و رنجی که میبره لیلا خودمو رها کنم
سوم برم یه جایی که کسی منو نشناسه و گذشته مو ندونه زندگی کنم اما مطمینم اونجا هم فکرها دست ازسرم برنمبداره
باور. کنید راه دیگه ای به ذهنم نرسید
از فردا میترسم،فردا چکارکنم؟الان هم که دارم مینویسم دستام میلرزه
RE: لیلا خودشو بخاطر من کشت ، منم خودمو میکشم (لعنت به این زندگی)
سلام دوست عزیز
وبرادر من
من پست شما رو کامل خوندم .
من نظرم اینه که اومدو خودکشی هم کردی به نظرت تو اون دنیا میخوای چه جوابی به لیلا بدی .بگی که منم خودمو کشتم تا بهت برسم .
بنظرت این درسته.
نگاه دوست عزیز همون لیلا خانم خودکشی کردن میدونید که بخاطره همین کارش داره عذاب میکشه با رفتن تو هم از عذابش کم نمیکنه.
پس بهتره بمونی وهر روز براش قران بخونی ودعاکنی واز خدا بخواه که بخاطره جونیش ببخشش که انقدر عذاب نکشه.
تواین دنیا بجز خانوادش امیدش به محمدجانش هست که براش دعا کنه وبراش خیرات کنه .
لیلا دستش از دنیا کوتاهه تو باید برای شادی روحش دعا کنی قران بخونی اگر نمیتونی از کسی بخواه که براش قران بخونه .
خیرات که میتونی بدی هر پنج شنبه براش خیرات بده.
ماه رمضانم که داره میرسه بهترین فرسته که دراین ماه از خدا بخوای که لیلا رو حلال کنه.
همین کار های که گفتم رو امتحان کن بهت قول میدم انقدر دلت آروم بشه.
RE: لیلا خودشو بخاطر من کشت ، منم خودمو میکشم (لعنت به این زندگی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamranian22
ممنونم که میخواین کمکم کنید
من تا چهارشنبه صبر میکنم
بزرگترین راهی که به نظرم میرسه خودکشیه و. راحت شدن
دوم از دست افکارم و کابوسهام و رنجی که میبره لیلا خودمو رها کنم
سوم برم یه جایی که کسی منو نشناسه و گذشته مو ندونه زندگی کنم اما مطمینم اونجا هم فکرها دست ازسرم برنمبداره
باور. کنید راه دیگه ای به ذهنم نرسید
از فردا میترسم،فردا چکارکنم؟الان هم که دارم مینویسم دستام میلرزه
با سلام و احترام
بنا بر این شد که با دقت به صحبتهای ما بقیه راهو پیش بری.
در پست قبل گفتم که تا چهار شنبه صبر کن و طی این مدت شروع به یادداشت راهها و تصمیمات خودت بکن.
اما شما فقط چند دقیقه صبر کردی و هرچی احساس داشتی به اسم تصمیم برای ما نوشتی.
خواهش می کنم به جای چند دقیقه ، 2 روزی صبر داشته باش و ابتدا تصمیمات خود را روی کاغذ یادداشت بکن و بعد از این 2 روز به دقت بنویس.
(یه تقلب هم بهت می رسونم و اون هم اینکه: می تونی پستهای قبلی را بخونی و تصمیمات و راههای پیشنهادی بقیه اعضاء را هم در یادداشتت قرار دهی)
توجه کن هر چه بیشتر در این زمینه خلاقیت به خرج بدهی و راههای بیشتری بنویسی ، بیشتر می توانیم راه رهایی را بشناسیم.
من مطمئن هستم اگر به اندازه کافی تمرکز کنی شاید در حدود 100 راه پیدا کنیم. که البته همه آنها عملی نیست، اما می توانیم با ترکیب بعضی از آنها به راههای شگفت انگیزی برسیم.
پس :
یکم: صبر کن و عجله نکن
دوم: شروع به فکر و یادداشت راهها و تصمیمات پیش رو بگیر.
موفق باشید:72: