RE: همسر صیغه ای من و بچه دار شدن.
ظاهرا قرار است در این تاپیک بحث شرعی و جامعه شناختی نشود. نه اینکه مربوط به موضوع نیست بلکه بدلیل کمی اطلاعات ما و همچنین شبهات این چنینی که ایجاد میشود.
... یک زن تنها با مادری آلزایمری ترسها و نیازها و ضعفهای خودش رو داره. به هر حال الان اون خانوم از این زندگی راضی است (ظاهرا). و البته اون خانوم شرایط خودشون رو بهتر از من و شما و دیگران میدانند.
وقتی زنی عاقل و بالغ خودش با علم و آگاهی کامل حاضر شده که صیغه بشه و میدونه که صیغه یعنی چی، من و شما بهتر است دایه مهربان تر از مادر نشویم. هر کس در مقابل انتخابی که میکند مسئول است و تبعاتش رو هم نوش جان میکند.
بحث اصلی این تاپیک بچه دار شدن اون خانوم است. و از قرار معلوم آقای ایمانی نمیخواهند مسئولیتی از بابت بچه متوجهشون بشه. زندگی اولشون رو هم نمیخوان به هیچ شکلی از دست بدهند. آبروشون هم براشون مهمه. خوب اگر همه اینها را صادقانه به همسر صیغه ایشون بگن، اون خانوم میتونه تصمیم بگیره که بمونه با این شرایط، بدون بچه، یا با بچه ای با شرایط سخت زندگی صیغه ای که عمده مسئولیت اش (غیر از بحث های مالی) بعهده مادر باشه، یا اینکه کلا قید زندگی با این آقا رو بزنه...
RE: همسر صیغه ای من و بچه دار شدن.
با سلام
خانم بی دل از شما بسیار ممنونم واقعا راهننمایی خیلی مفیدی کردین و نکاتی رو به من نشان دادین که بسیار کمکم کرد.پیشنهاد بچه یتیم اوردن عالی بود نمیدونم چرا خودم قبلا به طور جدی روش فکر نکرده بودم! به هر حال خیلی کمکم کردین.خدا خیرتان بدهد.و خانم فرشته مهربان از شما هم بی نهایت سپاسگذارم .
...
خواهش میکنم که دیگه در این مورد صحبتی نکین چون من مجبور میشم که در مقابل این تهمت ها و سخنان نادرستی که میشه جوابی بدم چون نمیتونم بشینم و ببینم که احکام مذهب ما زیر سوال برده میشه
RE: همسر صیغه ای من و بچه دار شدن.
[size=medium]من به شخصه ((البته باز هم تاکید می کنم که این نظر شخصی من هست و دلیل نیست که درست باشد)) عقیده دارم این خانم دنبال روزنه برای ثبات زندگی و تشکیل خانواده هست ..که البته صد در صد هم من به ایشان حق می دهم چون از دید من هر زنی نیاز به یک زندگی و خانواده سالم دارد...و از طرفی هم اقای ایمانی نمی خواهد مسولیت این رابطه را از طریق منطقی بپذیرد ..
[size=medium]آقای ایمانی شما زیاد جدی نگیرید .مساله دین نیست ..نه من و نه شما متخصص مسایل مذهبی نیستیم ..در این مورد بحث نکنید بی نتیجه هست ..برایتان آرزوی شادی دارم و امیدوارم بتوانید با جمع بندی همه مسایل نه فقط مذهبی که از همه جنبه ها به یک نتیجه درست و منطقی برسید ..
RE: همسر صیغه ای من و بچه دار شدن.
از اونجا که اصلا در این مورد صاحب نظر نیستم تا الان هم نظری ندادم
اما الان دیدم به راحتی حرف از آوردن و سرپرستی یک بچه یتیم شد دیدم بهتره نظرمو بگم
اولا که فکر نمیکنم به راحتی به شما و اون خانم که همسر. صیغه ای شمان سرپرستی کودکی رو بدن چون خودتون میتونید بچه داشته باشید,که دارید از همسرتون
ودوما اون بچه به هر دلیلی یتیم شده وسایه پدر ومادر بالاسرش نیست اما قرار نیست بیاد تو زندگی ثبت نشده ای که پدری گاه به گاه بالا سرش باشه و از محبت و مهر و معنای خانواده یه چیز مخفبانه ناکامل رو درک کنه
اون حق داره و وظیفه اخلاقی و شرعی درقبال اون خیلی بیشتر خواهد بود
لطفا این راه رو که به ظاهر خداپسندانه و به واقع بخاطر دل شما و اون خانمه فراموش کنید
حالا اگه باز هم میخواید بگید خودم میدونم و از نظر شرعی و...آگاهم حرف دیگه ایه
اما لطفا بزارید اگه قراره یتیمی از تنهایی و غم در بیاد پدرو مادر رو کامل حس کنه نه نصفه نیمه و مخفیانه
RE: همسر صیغه ای من و بچه دار شدن.
مواظب باشید دوباره اینجا محل بحث نشه تا بخواد بره انجمن ازاد.
راستی آقای ایمانی اینجا ظرفیت هر تاپیک 50 پست هست مگر در موارد خاص که بیشتر بشه.بالاتر از 50 قفل میکنن.
شما میتونین با گزارش هر ارسال بوسیله مثلث اخطار کنار هر پست، گزارش بدید تا براتون حذف کننو ظرفیتتون بالاتر بره.
حتی همین پست منو بعد از خوندن گزارش بدید تا حذف بشه
RE: همسر صیغه ای من و بچه دار شدن.
با سلام،
ضمن یاد آوری صحبت آقا کیوان:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
اعضاء گرامی ،لطفا" خارج از مسیر تاپیک پست ارسال نکنید
چند پست آخر این تاپیک ویرایش شده و قسمت هایی از پست ها به علت بحث مجدد راجع به مسائلی که در صلاحیت این تالار نیستند حذف شدند.
موفق باشید.
RE: همسر صیغه ای من و بچه دار شدن.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ایمانی
من تحت تاثیر ایمان و رفتارش و خیلی چیزهاش هم قرار گرفتم و واقعا خواستم که باهاش ازدواج کنم.و حس کردم که به نفع ایشون هم هست و خوب حق شرعی من هم هست که همسر دیگه ای داشته باشم
من میخواستم با ایشون ازدواج دوم کنم و قصدم ابتدا این بود اما وقتی مطرح کردم با خودش و بعدش هم از نکرانی ام که همسرم و زندگی اولیه ام نپاشه ایشون خودش گفتم از روی ایمانش و سازگاری که داشت گفت که نمیخواد ارامش زندگی من رو بهم بزنه و پیشننهاد خودش صیغه بود که نه همسر دوم باشه که به هر حال مسئولیت بیشتر و امکان فهمیدن همسر اولم بیشتره
فائذه عزیز این تیکه از حرفهای آقای ایمانی را در پاسخ اظهارات شما آوردم:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط f_z
[ عقیده دارم این خانم دنبال روزنه برای ثبات زندگی و تشکیل خانواده هست ..که البته صد در صد هم من به ایشان حق می دهم چون از دید من هر زنی نیاز به یک زندگی و خانواده سالم دارد.
البته همانطور که بنده هم در پستهای قبلی گفتم، این خانوم مثل هر زن دیگری میخواهد توی زندگیش از ثبات و امنیت برخوردار باشه. ولی ایشان خودش پیشنهاد ازدواج دائم رو رد کرده و صیغه رو ترجیح داده. پس فرضیه توطئه و سیاست زنانه! برای محکم کردن جای پا تا حد زیادی منتفی است. هر چند که نیاز به داشتن امنیت منتفی نیست. و البته بنده با جرائت و جسارت تمام اعلام میکنم که این خانوم از روی سادگی و صدافت و از مهمتر اعتماد و اعتقادی که به آقای ایمانی و عشق و علاقه ایشون داشته این طور خودش رو به خطر انداخته و صیغه رو انتخاب کرده.
پس آقای ایمانی شما هم لازمه که مدارای این خانوم رو بکنید و باز هم تکرار میکنم با شور و توافق با خانمتون تصمیمی بگیرید که هم خدا راضی باشه و هم بنده خدا.
RE: همسر صیغه ای من و بچه دار شدن.
در نظر داشته باشید که ادامه این داستان و اضافه شدن یک طفل بی گناه به این دور چه عواقبی در پی خواهد داشت .بعید می دانم ندانید..یلدای عزیز به نکته خوبی اشاره کرد ..خانه از پای بست ویران است...فرشته مهربان خیلی خوب مساله را شرح دادند .من فکر می کنم ایشان به همان یک پست تکیه کنند کافی هست ...
RE: همسر صیغه ای من و بچه دار شدن.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ایمانی
توضیحاتی که دادم برای این بود که بگم این خانم برای من ارزش زیادی داره ولی من نمیتونم و بنا به توافق هرگر ایشون رو به عقد دایم در نمیارم و اینم فقط به خاطر همسر اولم من اون رو بسیار دوست دارم و حاضر نیستم ذره ای از دستم ناراحت باشه میدونم اگه بفهمه هرگز از من جدا نمیشه اما میمونه با دلخوری و این زندگی زهر مار میشه در حالی که الان قشنگه و عاشقانه هست و همه راضی هستن
الان زمان زیادی رو با همسر دومم نیستم و گهگاهی با ایشون هستم اما بنا به گفته خودش حاضر هست که فقط یک روز در ماه با من باشه تا اینکه بخواد زن کس دیگه ای باشه و هر روز با اون باشه اون این زندگی رو قبول کرده .هر جند من خیلی بیشتر از یک روز در ماه هستم و خیلی وقتا بعد از ظهر ها یه سر بهش میزنم خیلی دلم میخواد بیشتر باهاش باشم اما نمیتونم و خودش میدونه.من خیلی دوسش داردم و همین زندگی کم رو خیلی خیلی بهش علاقه دارم
من هرگز نمیتونم یکی از این دو رو انتحخاب کنم واقعا نمیتونم ...نمیتونم فکر کنم که یکی از اینها بخواد بدون من باشه ...هر دو شون همسر من هستن و این حق شرعی من هست که دو همسر داشته باشم ..حتی من برای اینکه همسر صیغه ای ام میدونم از من ارث نمیبره تصمیماتی دارم که تا هستم برای ایشون امکاناتی فراهم کنم که در رفاه نسبی باشه....
سلام برادر گرامی
شرایط سختی دارید ،
ان زن هم حق زندگی دارد ، این حق را دارد که بدون ترس اعلام موجودیت کند و در ارامش زندگی کند
کمی صبور باشید و به مرور زمان سعی کنید بدنبال حقیقت حرکت کنید
بیشتر مشورت بگیرید
مخصوصا از روحانیون با تجربه ... و از روانشناسان مذهبی
باز هم می گویم که صبر داشته باشید ، با صبر می توانید مساله را حل کنید
در پناه حق
RE: همسر صیغه ای من و بچه دار شدن.
به نظر من هم به پست فرشته مهربان بیشتر توجه کنید!