خانومی برو سمتش و از دلش دربیار
مردا غرور دارند
اینقدرن نه خودتو و نه همسرت عذاب نده
نمایش نسخه قابل چاپ
خانومی برو سمتش و از دلش دربیار
مردا غرور دارند
اینقدرن نه خودتو و نه همسرت عذاب نده
اقليما جان چي رو از دلش در بيارم؟
اينكه چون دلدرد داشتم نرفتم خونه مادرش گرفته زدتم وگفته برو خونه بابات؟؟؟ واقعا خودت بودي چي كار مي كردي؟:323:
نمی دونم .........
ولی قهرم شیوه ی مناسبی برای تنبیه همسرت نیست!!!!!
و فقط فاصله تونو بیشتر میکن
آخه چي كار كنم؟؟؟؟
نميخوام شخصيتم خرد شه و اون اين كاراش رو دوباره تكرار كنه ! نمي خوام الكي قهر كنيم و الكي هم اشتي كنيم و ون عين خيالش نباشه!
راستي همين شوهري كه من دارم و زن باردارش رو مي زنه ديوونه بچست مخصوصا دختر
رفته اتاق بچه رو كاغذ ديواري زده پرده خوشكل براش خريده(البته خودش ابتكار به خرج داده دوختتش:163:)
دو تا قاب عكس بچه گونه خوشكل 6 تا جوراب كوچولو ....خريده براش
ميدونم بهترين باباي دنيا مي شه
كار درستيه كه به يه طريقي از اين نقطه ضعفش استفاده يا به عبارتي سوئ استفاده كنم؟؟؟
با گفته شما.
همسر شما تعادل رفتاری نداره. یکباره عصبانی میشه شمارو به کتک میگیره.
وبعداز چندساعت آروم میشه وشایدم در خلوت گریه هم کند از کار خودش واز رفتارش.
ودر جایی دیگر به فرزند علاقه دارد واتاق بچه رو آراسته میکنه برای ورود نو گل شما.
دوست عزیزم من خوب شمارو درک میکنم چون خودمونم نزدیکترینم همین رفتارهارو داره وخداروشکر یکسال تحت نظر روان پزشک بوده خیلی خوب شده.
فقط برای شما راضی کردن همسرتون به روانپزشک مراجعه کند سخت است.
چون اینجور آدما اصلا قبول نمیکنند که مشکل دارند.
باید با بهانه ای ببریش .یا از کسی که میتونه روش کارکنه وراضیش کنه کمک بگیری طوری که ناراحت نشه.
تو رو خدا مشاوران و كارشناسان اگر من عيبي دارم بهم بگن !!!
راه برخورد با شوهري مثل همسر من چيه؟؟؟
چرا شوهر من كه يه زمان برام مي مرد و اجازه دخالت خونوادش تو كاراش رو بهشون نميداد الان يه دفعه اينقدر تغيير كرده !!! چرا به يكباره شده نوكر بابا و داداشش و حرف اونا براش شده آيه!!! چرا بامن اينقدر لج مي كنه؟
دوست دارم اقايون از ديد خودشون بيبشتر در مورد همسرم و رفتاراش نظر بدن و اينكه عادي هست يا نه؟؟؟؟
چاره كارم چيه؟؟؟؟محبتم بهش رو زياد كنم(باتوجه به اينكه خيلي احساسي هست) يا نه؟
دوست عزیز:72:
در اینجا تا حدی میشه بهت راهنمایی کردش.چون یک دنیای مجازی هست.
شما زن عاقل وبالقی. خوب آبجی گلم برو پیش یه مشاوره حرفهاتو بزن درد دل کن .
منکه بهت گفتم ببر پیش روانپزشک خودت قبل از شوهرت جبهه گرفتی.
مشاوره که براتون پست گذاشتن .
عزیز اگه به همسرت که شریک زندگیته نگی که دوستش داری و عاشقش هستی به کی می خوای بگی؟
تا جایی که میتونی تلاش کن تا مطمئن بشی که شریک زندگیت میدونه که تا چه اندازه او را دوست داری و برایش ارزش و احترام قائل هستی.
حتما لازم نیست فقط بگی دوست دارم ، میتونی علاقه خودت رو با تایید کردن کاراش یا تشکر کردن به خاطر کارها و محبت هایی که در قبال شما انجام میده نشون بدی.
به همسرت اعتماد به نفس بده ، کاری کن که احساس کنه شماره یک هست .اتفاقا اگه این کارا رو کنی خیلی از اون مشکلاتی که راجع بهش میگفتی حل میشه .مثل همون که می گفتی همه کارای داداش و خانوادش رو انجام میده .بهش اعتماد به نفس بده. وقتی که بهش محبت کنی و ازش تشکر و قدردانی کنی و بهش توجه کنی و مهربانی کنی و نشون بدی که خیلی براش ارزش قائلی تا خودش هم برای خودش خیلی ارزش قائل شه . وقتی صحبت میکنه خیلی قشنگ به صحبت هاش گوش بده و با تکان دادن سر تاییدش کن .حتی اگه اصلا صحبتاش برات مهم نیست .
وقتی می خوای کاری کنی ازش مشورت بخواه .وای این خیلی مهمه برای یک مرد .خیلی بهش احساس قدرت و بزرگی میده و خیلی سعی میکنه راهنماییت کنه .و برای کارای خودش هم که میخواد انجام بده بیشتر فکر میکنه .
انقدر بهش محبت کن تا به شما تکیه کنه .در همه ناراحتی ها و کاراش خونش را جای امنی بدونه که مایه آرامشش هست .
انقدر بهش محبت کن که اگر یک روز محبت نکردی تمام سعی خودش رو برای جلب توجهت انجام بده .
بهترین شیوه ها رو برای نشون دادن دوست داشتنت انجام بده.
چرا فکر میکنی اگر این کارو بکنی نقطه ضعف نشون دادی ؟ اتفاقا اون رو وابسته خودت میکنی .
مخصوصا تو جامعه ما انقدر وضع خراب شده که اگه تو محبت نکنی یکی دیگه از راه میرسه و محبت میکنه ، اون وقت می خوای چی کار کنی؟ برای همسرت هیچی کم نزار عزیزم .بزار همه قشنگی های زندگی را با تو تجربه کنه .
:43:
سلام خانومی
من دونه دونه پستهات رو خوندم و برات مینویسم ..بنابراین شاید کمی پراکنده باشه
چرا موقع عصبانیت اصلا باهاش یکه به دو میکنی آخه؟!!!
صاحب من تویی..نه باباته..نه فلانیه....!
این حرفا اخه چیه؟بابا جان شوهرت عصبانیه...شما روزه سکوت بگیر.برو جدول حل کن...برو کتاب بخون..برو خودتو مشغول و سرگرم کن.
انقدر دل دردت وحشتناک بود که نتونستی به خاطر ابرو و ارامش همسرت کمی سختی بکشی؟
من چای تو بودم همین امشب دو رکعت نماز توبه میخوندم بابت ناشکری هایی که برای جنسیت بچه ام کرده بودم به درگاه خدا عجز و ناله میکردم..
یه خانومی هم بود اینجا..مدام به فکر سقط بچه اش بود...کلی همه باهاش صحبت کردیم تا در اخرین لحظات منصرف شد..اما چند وقت بچه اش سقط شد !
به همین راحتی !
شما اصلا کاری به صلاحدید خدا نداشته باش
در مورد هتل رفتن و اینا....اصلا حرفشم نزن
پس فردا یه انگ دیگه هم بهت میزنن که معلوم نیست دختره شب رو کجا گذروند....اصلا این کار رو نکن
یه توصیه هم داشته باش از من
اصلا در مسائل مالی زندگی شما دخالت نکن...دوست داری همسرت مدام در اشپزخونه باشه بگه چرا نمکو اینجا گذاشتی..چرا اینو اینجوری پختی..چرا در یخچال بازه ...؟
چرا همسرتو میکنی زیر قرض و قوله!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا انقدر چشمت به اینه که این مزدا داره..اون لکسوز داره..؟!مگه شما با خواهر برادراش ازدواج کردی؟!
ابراز محبت کن به همسرت...به اون نکنی به کی پس علاقه ات رو نشون بدی؟!
بهعدشم مگه ادم دست میذاره رو نقطه ضعف کسی؟اونم شوهرش؟
كار درستيه كه به يه طريقي از اين نقطه ضعفش استفاده يا به عبارتي سوئ استفاده كنم؟؟؟
نگاه کن جمله ات رو...خانومی یه چیزی بهت میگم ناراحت نشو...اما شاید خودت هم از نظر روانی در سلامت کامل نباشی...چون این جمله ات خیلی جمله خوب و درستی نبود
نتیجه:
1و به همسرت محبت کن و بذار بفهمه دوستش داری
2.آشتی کن باهاش(منت کشی نکن اما با یه سری ظرافتای خوشگل..مثلا رو شکمت با ماژیک بنویس بابایی من اینجام ! )
با این کارا جذبش کن و این قهر بچه گانه رو تموم کن
3.در عصبانیتش به هیچ عنوان صحبت نکن..گفتم فقط روزه سکوت بگیر
4.به اینکه حسن چی خریده..حسین چی خریده کار نداشته باش !
5. در مسائل مالی زندگی دخالت نکن.بذار خودش به خودش متکی باشه
6.ارامش خونه حفظ کن و اروم نگه دار جو رو
7.ناشکری نکن
موفق باشی
عزیزززم دقیقااااااا مشکلت شبیه مشکل منه ه ه ه ه ه ه ه.شوهر منم ثبات اخلاقی نداره.منم موندم چیکااااااااار کنم؟ :(((((((((((((((((((