RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
سلام نیلو جان و سلام به همه دوستان
نیلو جان وقتی تاپیک هات رو میخوندم حس کردم زندگی خودم رو یکی داره باز نویسی میکنه
من 1 سال و 6 ماه ازدواج کردم
من هم تو یه شهر غریب هستم و خیلی حساس هستم روی شوهرم شاید یکی از دلایلش اینکه اینجا هیچکسی رو جز اون ندارم
اوایل ازدواج حدود 1 سال مثل شما همش سر چیزای بیخودی( البته اون لحظه برام خیلی خیلی مهم بود ) اما الان به نظرم بی ارزش میاد چون اوایل روش درست برخورد کردن و مدیریت رفتار رو بلد نبودم.بحث و قهر میکردم
اونقدر تو تنهایی گریه میکردم که داغون شدم همه آب و قدرت بدنم گرفته شد انواع مریضی ها اومده سراغم ( زجرش رو خودم دارم میبرم)
وقتی هم دکتر میرم میگه از اعصابه
اینها همه عوارض اون گریه ها و اعصاب خوردی هایی که برای خودم درست کردم
نمگیم در همه دعوا ها من مقصر بودم یا شما مقصری نه
اما میتونستم با سیاست زنانه ای که داشم و داریم خیلی زودتر به خواسته هام برسم و اینقدر خودم رو زجر ندم
اوایل که گریه میکردم شوهرم عکس العمل نشون می داد اما به مرور براش عادی شد ( خودش بهم گفت اینکارو نکن . نزار برام عادی بشه قهر کردن هات . بعد با خودم میگم خوب این خانوم من عادتش قیافه بگیره و قهر کنه بعد از یه مدت خسته میشه و میاد جلو)
الان چند ماه خودم رو کنترل میکنم
موقعی که شوهرم از سر کار میاد یا خسته اس یا ذهنش درگیره سعی میکنم پا پیچش نشم . بیشتر خواسته هام رو به زمان هایی که خیلی رومانتیک هست موکول میکنم.
میدونم سخته ولی خودت باید زندگیت رو تو دست بگیری
میدونی نیلو جان الان به جایی رسیدم که سعی میکنم بحث نکنم نه بخاطر شوهرم یا زندگیم (بلکه بخاطر خودم ) چون از خودم بیشتر از همه چیز میترسم چون داغون میشم
تا جایی که میتونی بهش محبت کن ( حتی اگه از ته دلت نباشه )
ثابت کن برات ارزش داره
مردها خیلی خیلی حساسن رو این موضوع
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
سلام
اصلا حال خوبی ندارم
نمیتونم بهش محبت کنم
مدام بی انصافیاش تو ذهنم می چرخه
مدام کارایی که دوست داشتم اما ازش ندیدم تو ذهنمه
ذهنم پره از این چیزا
نمیتونم آروم باشم
مگه چند سال جوونیم
مگه غیر ازون هیچکی دیگه هست که من و بخواد آروم کنه
مگه هیچکی دیگه هست که من و بخواد خوشبخت کنه
مگه هیچکی دیگه هست که بخوام باهاش خوش باشم
دیگه نمیتونم باهاش خوب باشم
توروخدا یکی بگه من چیکار کنم؟؟؟
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
درود بر دوستان عزیز بخصوص بانو نیلو
چندین بار گفتم بازم میگم 5سال طول میکشه توی یه زندگی مشترک دوطرف اخلاقای همدیگه رو کامل بشناسن این بار دوهزارم :302: اگه حتی 50% هم تفاهم داشته باشین واسه ادامه یه زندگی مشترک کافیه ولی بهتره اشتراکات زندگی خودتون رو بیشتر کنین نسبت به همدیگه قرار نیست مثل هم بشین کامل ولی قراره تلاش کنین شخصیت بهتر و کاملتری بشین.
شماها تازه 7ماهه ازدواج کردین به این زودی خسته شدی؟!!!!!!!!! واقعا نیلوفری که همه میشناسن اینه؟!!!!! زودی از کوره در بره زودی جا بزنه؟!!!!!!! من فکر نکنم اینجوری باشه نظرم برعکس خودتونه شخصیت خیلی خیلی محکم و قوی داری فقط مهارت ندار یتوی این زمینه شاید بگی اه این دیگه کیه باز اومده حرف الکی و تکراری میزنه ولی بنظرم برو مشکلات بقیه رو هم ببین و بخون ببین بعضی ها چجوری با چنگ و دندون زندگیشون رو نگهمیدارن الله وکیلی شما 10% مشکلات اونا رو هم نداری ولی حالا برو ببین ماشالله ببین چجوری یه زندگی خوب و عاشقانه برای خودشون ساختن.
ببخشید اینو میگما ولی زندگی عاشقانه درست کردن بعضی ها فکر میکنن مثل اینه که بری بقالی یه بستی قیفی بخری :311:
اینم بگم شما زنا خیلی پررو و پرتوقع میشین بعضی وقتا همش دم از زندگی عاشقانه میزنین و از شوهراشون خواسته های زیادی دارن ولی واقعا یه نیگا بخودتون کردین خودتون چجوری هستین؟آیا واقعا اونجوری که ما مردا میخوایم هستین؟
واقعا مثل روازی اول بخودتون میرسین آرایش میکنین توی خونه؟لباسای جذاب میپوشین به استیل بدنتون توجه میکنین؟و............... فکر نکنم اینجوری باشه انصافا خودتون بگین
و در آخر اینو کلی میگم بانوان داخل تالار بدونن: واقعا خرج زندگی رو درآوردن سخت شده خیلی خیلی خیلی...... سخت بخدا کمرشکن شده قابل مقایسه با قبل نیست اگه شوهراتون یکم ایراد میگیرن ناراحت هستن یکم زودرنج هستن واقعا بهشون حق بدین میدونم شاها خیلی بیشتر از من میدونین توی خونه زحمت میکشین تنهایی حوصلتون سر میره نیاز به عشق و محبت دارین به احترام به توجه ولی اینم درک کنین فشار خیلی زیاده خیلی بعنوان یه نیمچه مرد میگم وقتی نتونی یه زندگی خوب واسه همسرت بسازی اونجوری که لیاقتشو داره داغون شی داغون :302::302:
خدا هیچ مردیو جلوی زن و بچش شرمنده نکنه الهی آمین :323:
شادو سربلند و پیروز باشی در پناه ایزد منان:72:
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
می دونم
کلی داستان تو این تالار خوندم
10% مشکلات بقیه رو م ندارم
و اینم می دونم که الان بخاطر مشکل مالی خیلی داغونه
حتی خودش چند روز پیش تو بحثایی که داشتیم گفت
البته با عصبانیت گفت نیلو من اعصابم خورده از زندگی خسته شدم تو هی بهم گیر نده
اما من بهش میگم هر وقت اعصابت خورده بیا تو بغل خودم
گفتم راه حل نمیتونم بدم اما آرومت می کنم
دلم میخواد اونم با من اینطوری رفتار کنه اما من جرات ندارم بهش بگم از چیزی ناراحتم
یا دلم گرفته یا مشکلی هست که اذیتم میکنه (حتی مشکلی که از طرف اون نباشه) یا از زندگی خسته شدم
اگه من بگم از زندگی خسته شدم قاطی میکنه میگه ینی از من خسته شدی
اما اون خیلی راحت می گه از زندگی خسته شدم
از وقتی این جمله رو گفته داغون شدم
همش دارم با خودم فکر میکنم ینی به این زودی عشقایی که می گفت تموم شده و از من خسته شده کم اورده
من که توقع زیادی ازش ندارم
بخدا میبینم دستش تنگه خیلی باهاش راه میام
گریه نمیذاره بنویسم
همش فکر میکردم اگه پول زیاد داشتیم خوب بودیم اما تو تالار میبینم اونایی که حقوقشون چند برابر همسر منه و واسه هم به راحتی هدیه های چند صد هزاری میخرن باز هم مشکل دارن
اما من اصلن نه ولخرجی می کنم نه ازش توقع زیادی دارم حتی روز زن و روز تولدم و برام کادو نگرفت اما من چیزی بهش نگفتم (البته گل و کیک برام خرید) اونوقت در برابر این کارام باید اینطوری با من رفتار کنه!
میاد خونه غم داره و قیافه میگیره اما بیرون با دوستاشو فامیلاش اصلا این شکلی نیست
از این حرصم میگیره
تازه نماز خوندنش خیلی کم شده داره دیوونم میکنه
نمیدونم چرا کسی به من راهنمایی نمیده
آقای khaleghezy لا اقل شما بگید من چه کنم لطفا
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
سلام نیلو خانوم
کم و بیش مشکلاتتو خوندم
یه سری جاها تو زندگیت آیینه من بودی و یه سری جاها هم نه من بهتر بودم و یه جاهایی هم تو بهتر بودی
نیلو واقعا چرا تمام زندگیت و فکرت شده همسرت اشتباه من و تو هم همینه چرا اینقدر همه چیزش برات مهمه بابا همسرهای ماها هم یه آدم هستن که می تونند گاهی بی دلیل ناراحت باشند چرا اینقدر گیر می دی
چرا در جای جای زندگیت همه ناراحتی های همسرتو به خودت ربط می دی
اصلا چرا اینقدر وابسته ای؟
وابستگی دمار از آدم وابسته و کسی که یهش وابسته شدی در می اره
چرا وقتی می گه از زندگی خحسته شده به خودت ربط می دی..................
بهش روحیه بده الان وقتش وقتی گفته از زندگی خسته شده می خواد بهت بفهمونه که نیلو منو درک کن
منم مثل تو هیچ وقت کادوی گرونی از همسرم نگرفتم و خیلی وقتا هم اصلا کادو نگرفتم به خاطر بی پولی هاش و گاهی هم که بی پول بود برای مادرش کادوی روز زن خرید و برای من نخرید که من چه دعوایی سر این قضیه راه انداختم و وقتی به گذشته فکر می کنم می بینم اشتباه کردم مردا همراهی کردن و نکردن زناشون خوب تو ذهنشون می مونه
نیلو وقتی می اد خونه این همه انرژی منفی از تو می گیره چه جوری بگه بخنده.................
این همه افکار منفیه تو صد در صد تاثیر گذاره
نیلو خانوم یادت باشه هر کاری الان و تو زمان خستگی های همسرت بکنی خوب تو ذهنششش می مونه............
پاشو یه شام خوشمزه بذار و به خودت برس اومد خونه بگو و بخند و لطفاو ازت خواهش می کنم هی نگو چته و چرا ناراحتی
نیلو جان همسرت خیلی خیلی دوستت داره یعنی عاشقته
راستی یه جمله گوهر بار از همسرم بگم منم مثل تو تا تقی به توقی می خوره می زنم زیر گریه و همش هم دوست دارم این جور وقتا همسرم یه کاری کنه گریه نکنم
یه بار که رابطمون بهتر بود ازش پرسیدم چرا اشکام برات مهم نیست اونم بهم گفت اقلیما یادته اوایل که موتور خریده بودم همش بهم می گفتی مواظب خودت باش ولی دیگه اصلا نمی گی می دونی چرا چون برات عادی شد و بهش عادت کرد اشک تو هم اینقدر زیاد شده که من بهش عادت کردم...............
نیلو جان هم شوهر تو و هم شوهر من ارزش دارند و باید برای بهبود رابطه باهاشون تلاش کرد
ولی متاسفانه بلد نیستن.............
راستی ممنون بابت اینکه تاپیک منو دنبال می کنی
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
سلام عزیزان من
ممنونم اقلیما جان
آویسا جان از تو هم ممنونم.
تو موقعیت ذهنی و روحی بدی هستم
لطفا کمکم کنید بیشتر بهم راهکار بدید
خیلی دلم میخواد زودتر ازین حالت بیام بیرون
اقلیما جون بیشتر برام بگو. یه سوال دارم چطور گفتی شوهرت دوستت داره و عاشقته؟
آقای خاله قزی از شما هم متشکرم و میخوام بیشتر بهم راهکار بدید خوشم میاد محکم حرف میزنید ناراحت نمیشم از شما هم سوال داشتم میشه بگید چطور میگید شخصیت محکمی دارم ؟ میخوام بدونم این ذهنیتهاتون از کدوم حرفا و رفتارای من شکل گرفته؟
خیلی دلم میخواد نقاط قوت و ضعف خودم رو بدونم، در واقع احساس می کنم شناخت زیادی از خودم ندارم!!!
دلم میخواد مثل روزای قبل دوستش داشته باشم و عاشقونه و از ته دل بهش محبت کنم
نمیتونم وقتی از ته دلم نیست بهش محبت کنم
دارم خیلی ازش دور میشم
این حس و حالم داره خیلی به زندگیم ضربه میزنه
کمکم کتید
:323:
[size=large][size=small]راستی 20 شهریور سالگرد ازدواجمونه
با این حالم چه کار کنم
چطوری اون روزو 2تایی جشن بگیرم
میدونم اگه من اون روزو هیجانی نکنم اون کار خاصی انجام نمی ده با یه یاد آوری و تبریک ساده تمومش میکنه
اما من دلم میخواد یه جشن دونفره داشته باشیم نمیخوام سردو ساده باش
اما با این حالم نمیدونم چطور گرم و شلوغ کنم اون روز رو البته هیچ راهیم به ذهنم نمیرسه
حال کادو گرفتن رو هم ندارم و مطمئن هم هستم که اون برام کادویی نمیگیره
اول بگید چطوری خودمو آروم کنم؟ و بگید آیا بهش کادو بدم حتی وقتی اون کادو نمیده؟
و بگید چطوری اون روز روپر هیجان و شادو گرم و به یاد موندنی کنم چه کارایی میتونم انجام بدم؟؟؟؟
:323:[/size][/size]
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
سلام نیلو جان
پیشاپیش این روز قشنگ رو بهت تبریک میگم
به نظر من تو کادو بگیر
تو محیت و دوست داشتنت رو نشون بده . یه شاخ گل قشنگ براش بخر
بهترین لباست رو بپوش
قشنگترین آرایش را بکن
یه شام خیلی خوشمزه درست کن یا اگه موقعیت بود شام برین بیرون
فیلم عروسیتون رو قبل از اینکه بیاد بزار و با خنده و خوشحالی و رقص برو پیش بازش
اگه هم کادو نخریده بود اصلا به روش نیار
سعی کن بی نهایت خوشحال باشی و این شوق و ذوق رو تو صورتت ببینه و بهش انتقال کنی
این روز بهترین روزه که خودت رو خوب کنی
خودت باید به خودت کمک کنی
برای شوهرت یه روز به یاد موندنیش کن
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
ممنون آویسا جان
اما با این حالم چکار کنم؟
با این حس تنفرم چکار کنم؟
چرا دیگه کسی بهم کمک نمیکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
:323::316::302:
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
سلام
من واقعا نيازمند راهنمايي هستم خواهش مي كنم
خيلي به آرامش نياز دارم :325:
دلم ميخواد تا روز سالگرد ازدواجم آروم شده باشم و دوباره مثل قبل دوستش داشته باشم
واقعا مشكل من درخور همدردي و راهنمايي نيست؟؟
اگه نيست پس چرا انقدر داره منو اذيت ميكنه؟؟؟؟؟!!!! :316:
كسي درك نميكنه من چي ميگم و چي ميكشم... :302:
لطفا اگه مشكلم نامفهومه يا بد بيان شده حداقل سوال بپرسيد تا من بتونم توضيح بدم
چون من هميشه تو بيان حرف ها و منظورم مشكل دارم
RE: دعوا و قهرهاي الكي و تموم نشدني
نیلو جان همه دوستان تا اونجایی که تونستن کمکت کردن
دیدت رو عوض کن
من حس میکنم از بس به خودتت تلقین کردی که تنفر داری اینطور شدی
یه مدت هر روز جلوی آینه به خودت بگو دوستش داری
همه راهکار هایی که دوستان گفتن رو بکار بگیر
تو میتونی
( این نظرات شخصی من بود)