RE: خطر طلاق برای زندگیم ( چطور جلوی از هم پاشیده شدن زندگیم را بگیرم ؟)
ترانه جان
بعد از اون خبر وحشتناكت، الان خيلي خوشحالم كه زندگيت همونطور كه فكر ميكردم آرامش نسبياش را به دست آورده.
الحمدا...
ما را توي تعطيلات گذاشتي تو هول ولا (نمي دونم املاش چهجوريه؟ ) بعد خودت پا شدي رفتي دبي و گردش. :300:
خوب انشاءا.. كه خوش گذشته باشه.
اما خانمي متوجه مشاجره شما با خانم پيدا شدم. عزيزم بايد بگم صبرت خيلي پايينه. همين هم توي زندگي باعث مشكل ميشه.
از امروز سعي كن صبرت را بالا ببري. هميشه كه همه موافق ما نيستند. اصلاً لطف زندگي به همينه. اگر قرار باشه كه همه چيز و همه كس اونجوري كه ما ميخواهيم باشه، ديگه زندگي چه لطفي داره، كسل كننده ميشه.
در ضمن از من خواسته بودي برات منبع مهارتهاي رفتاري پيدا كنم.
اگر توي موضوعات مختلف تالار بگردي همه اينها را پيدا ميكني.
به خدا من بعد از يك سال كه از كارم زدم (خدا منو ببخشه، ولي به خدا يه جاهايي واقعاًجبران ميكنم و بيشتر از حدم مايه ميگذارم) و دارم اين مقالات را مي خونم، هنوز نم نمك داره تأثير خودش را ميگذاره و دارم ياد ميگيرم كه چكار كنم.
شما هم از همين امروز شروع كن.
اعتماد شوهرت را به دست بيار نه با حرف و التماس و معذري خواهي بلكه با عمل
يواش يواش تاثيرش را ميگذاره و مي توه بهت اطمينان كنه.
موفق باشي عزيزم.:72:
RE: خطر طلاق برای زندگیم ( چطور جلوی از هم پاشیده شدن زندگیم را بگیرم ؟)
ترانه جان سلام
خیلی خوشحالم که اتش بس اعلام شده. عزیزم طبق تجربه خودم مردها خیلی از قول دادن الکی ناراحت میشن و خیلی سخت اعتمادشون برمیگرده. دوست عزیز اگر واقعا مطمئن هستید که هرگز تو دعوا از مهریه صحبتی نمیکنید قول بده.و مدتی هم طول میکشه تا این اعتماد برگرده.
موفق باشی عزیزم
RE: خطر طلاق برای زندگیم ( چطور جلوی از هم پاشیده شدن زندگیم را بگیرم ؟)
امید زندگی عزیز ممنون از راهنمایهات
چشم من سعی میکنم اون مهارتهارو پیدا کنم و صبرمو زیاد کنم ولی سوالم اینه که به نظرتون به مادر شوهرم تلفن بزنم و بابت رفتار بد مادرم معذرت خواهی کنم؟
دریای عزیز ممنون از همدردیت
من دارم با خودم کار میکنم سعی میکنم دیگه در مورد مهریه صحبت نکنم ولی اون یه حرفهایی میزنه حرصمو درمیاره که میگنم ولی قرار گذاشتیم با شوهرم که هروقت دعوامون شد و بحث بالا گرفت یکیمون سریع واسه چند ساعت از خونه بره بیرون و بعدشم با هم قهر کنیم حرف نزنیم تا آروم شیم اخه شوهر من خیلی رو قهر حساسه تو بدترین دعواها میگه باید قهر نکنیم و حرف بزنیم و حاال میخوایم واسه تنبیه خودمون با همدیگه حرف نزنیم
RE: خطر طلاق برای زندگیم ( چطور جلوی از هم پاشیده شدن زندگیم را بگیرم ؟)
نميخواد خيلي خودت و مادرت را كوچيك كني.
تنها به اين اكتفا كن، به مادر شوهرت بگو كه "من عصباني بودم و زنگ زدم و باعث ناراحتي بيش از حد اون ها شدم. به خاطر اين مادرم عكسالعمل بدي نشون داد."
بعد هم يك عذرخواهي و تمام
ديگه خيلي پر و بال نده.
در ضمن از خانم پيدا هم يك دلجويي بكن. اون قصد داشت بهت كمك كنه. منتها با يك روش ديگه، اگر نه خوب چه اصراري بود كه بياد توي تاپيكت و نظرش را بهت بگه. از همين جا شروع كن.
زندگي همينه عزيزم
RE: خطر طلاق برای زندگیم ( چطور جلوی از هم پاشیده شدن زندگیم را بگیرم ؟)
ممنون امید زندگی
شما برای من محترم و عزیز هستید ولی خواهش میکنم از من نخواین که هیچ جمله ای با اون خانم ردوبدل کنم
من تحمل انتقاد رو دارم همنطور که آقای مهدی به من انتقاد کردند و من ناراحت نشدم من که خودم اینجا دارم اعتراف میکنم اشتباه کردم پس لزومی نداره دیگران مطلبمو بخونند و از درد و دلهام بر علیه خودم استفاده کنند کلا من با طرز صحبت ایشون مشکل دارم و این حقم دارم که نخوام برام نظرشو بنویسه
RE: خطر طلاق برای زندگیم ( چطور جلوی از هم پاشیده شدن زندگیم را بگیرم ؟)
ترانه حرفی که می زنم نظر شخصیه منه
همسر شما وقتی احساساتی می شند این احساسات شامل عصبانینت ،دلتنگی،دوست داشتن و........ حرفایی رو می زنند که شما رو خیلی تحت تاثیر قرار میده
مثل طلاق
مثل بخشیدن مهریه
و شما با جدی گرفتن به اون حرف بال و پر می دید سعی کن وقتی بحث های اینطوری پیش می اد شوخی ،جدی حرف خودتو بزنی و از سر خودت بازش کنی و دیگه ام حرفشو وسط نکشی
RE: خطر طلاق برای زندگیم ( چطور جلوی از هم پاشیده شدن زندگیم را بگیرم ؟)
شوهرم هنوز از دلش درنیومده میگه ما بعد از 3سال زندگی باید دعواهامون کمتر شه نه شدید بشه حالا که بعد از 3 سال یه همچین دعوای شدیدی داشتیم که تا بحال نداشتیم این خطرناکه این زنگ خطره یعنی ما نمیتونیم با هم زندگی کنیم یعنی ممکنه 2 سال دیگه بزنیم همدیگرو بکشیم میگه حرمتها بین خونواده از بین رفته
خلاصه این مسایل از ذهنش پاک نمیشه به نظرتون چکار کنم خیلی نگران و ناراحتم
جناب SCI خواهش میکنم بازم منو راهنمایی کنید بالهای صداقت فرشته مهربون خواهش میکنم بیاید منو راهنمایی کنید و راهکار بهم بدین خواهش میکنم یه زندگی در معرض خطره زودتر نجاتش بدین نزارین یه روز بیام اینجا بگم همه چی تموم شد تا دیر نشده کمکم کنید :325:
ممنونم از همتون
RE: خطر طلاق برای زندگیم ( چطور جلوی از هم پاشیده شدن زندگیم را بگیرم ؟)
ترانه جان گذشت زمان همه چیزو درست میکنه به شرطی که دیگه نزارید این مسائل پیش بیاد و مطمئن باش با محبت و آرامش همه چیزو فراموش میکنه، من حرف شوهرتو قبول ندارم که چون بعد از سه سال این اتفاق افتاده یعنی اینکه نمیتونید با هم زندگی کنید، درسته که با مرور زمان آدمها بیشتر باید روی هم شناخت پیدا کنند و دیدگاهاشون بهم نزدیکتر بشه ولی این دلیل نمیشه که دیگه نشه با هم زندگی کنید، خیلی از زوج ها بعد از گذشت ده سال بخاطر یه مسئله این اتفاق براشون می افته یا حتی بعد از گذشت بیست سال از زندگی مشترک اتفاق های بدتر از این براشون می افته باید سریع برن جدا بشن؟! خب بعضی اوقات به اقتضای شرایط محیطی، روحی یا جسمی یک سری اختلافات در زندگی پیش میاد که شدتش بستگی به اون شرایط داره ولی نباید اینقدر زود تصمیم به جدایی گرفت. تو فقط باید تا میتونی آرامش رو به شوهرت برگردونی و محیط خونه رو براش گرم و دلنشین کنی و میشه با یه مقداری درایت و زیرکی اون حرمت های از بین رفته رو ترمیم کرد و با خوشبختی بسیاری که خواهید داشت انشااله مطمئن باش این جریان فراموش میشه. من نظر خودمو گفتم انشااله کارشناسا میان بهت کمک میکنن.
RE: خطر طلاق برای زندگیم ( چطور جلوی از هم پاشیده شدن زندگیم را بگیرم ؟)
عزیزم سلام
همسر شما یه حس اضطراب امیخته با ترس شدید از گفتار و تهدیدهای شما داره. و تو این مدت کوتاه خیلی هم خوب باهاش برخورد کرده.خودت روجای همسرت بگذار مطمئن باش همین حس رو داشتی.
دوست عزیزم هر وقت همسرتون گفت بی اعتماده به خاطر .این واون........... شما به جای اعتراض کردن که مگه من قول ندادم پس دیگه بس کن و از این حرفها. اول باهاشون همدردی کن بگو اره حق داری من بد کردم حرفهام بچه گانه بود و سعی میکنم با عمل به شما ثابت کنم که عوض شدم. و بحث رو کوتاه کن.
گریه وزاری خیلی روی مردها تاثیر نداره عزیزم. به خصوص اگر زیاد هم تکرار شده باشه.بلکه فقط کلافشون میکنه.
خانمی هرلحظه این امکان رو بده شاید همسرت بخواد امتحانتون کنه و دعوای الکی راه بندازه و ببینه شما چه برخوردی میکنید
البته منظورم این نیست که ظاهرسازی کنید بلکه انقدر رو خودت کار کن که واقعا قلبا و ذاتا حرفی از مهریه و طلاق نزنید
میبوسمت دوستم:72: موفق باشی
RE: خطر طلاق برای زندگیم ( چطور جلوی از هم پاشیده شدن زندگیم را بگیرم ؟)
دریا جان ممنونم از همدلیت
شاید موضوع من خیلی به نظر کارشناسهای تالار حاد نبوده و نیاز به راهنمایی نداشتم که کم لطفی کردند و به تاپیکم سری نزدند بهر صورت بازم ممنونم
بالاخره با کمک دوستان و صبر و تحمل یه جوارایی مشکلم داره حل میشه منم میتونم تا اخر عمرم با سکوت به این زندگی ادامه بدم و خیلی هم برای شوهرم عزیز باشم ولی این به قیمت از بین بردن خودمه من اومدم اینجا که راهنمایی شم ایرادهام چیه چکار کنم که برطرف شه
از همه دوستای خوب تالار ممنونم تو این مدت همدلی و راهنمایی کردند فکر میکنم از این به بعدم اگه به مشکل بخورم میتونم تاپیکهای دیگرانو بخونم به همین اندازه میتونه موثر باشه و نیازی نداره دیگه بیام اینجا درد و دل کنم که نه تنها نظر کارشناسها رو نمیدونم حتی ممکنه زخم زبون هم بخاطر مشکلم بشنوم
باز هم متشکرم از همتون و توقعی ندارم که کارشناسها به تاپیکم سری بزنند فقط خواستم درد و دل دوستانه بکنم چون وظیفه ای ندارند اگر هم وقت میزارن نهایت لطفشونه که بی چشمداشت دیگرانو کمک میکنند
امیدوارم مشکل دوستای خوبم حل بشه گل یاس عزیز به زندگیش برگرده مریم عزیز مشکلش حل شه ساناز دوست خوبم به زودی مادر شه
ویلوت مهربون با همسرش خوشبخت شه و بیماری شوهرش بهتر شه و همچنین بقیه دوستان خوب که هر کدوم یه گرفتاری دارند امیدوارم گرفتاریشون حل شه
خداحافظ دوستای خوبم