RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دانوب
با اجازه آنی جون! بعنوان کسی که روزهایی مثل روزهای تو رو گذرونده و شرایطش به مراتب سخت تر هم بوده، این بار لازم نیست سر دوربین رو به طرف خودت برگردونی!!!!:311::311:
:311::311::311:
دانوب جان من می گم همیشه می شه سر دوربین را اینوری کرد. مثلا می شه گفت نازنین زیادی سادگی و مهربونی به خرج داده و اون آقا اشتباه برداشت کرده.
البته اصلا قصد جسارت ندارم و نازنین خانم را از طریق تاپیکهاشون می شناسم. در متانت و خانومیش هم شک ندارم. اما خب شاید باید کمی با جرات تر و جدی تر برخورد کنه.
نازنین جان، همه معنای سکوت و متانت را یک جور برداشت نمی کنند. گاهی اوقات باید جسور باشی و قاطع. اگر سکوت کنی اشتباه برداشت می کنند.
امیدوارم که از این امتحان هم موفق بیایی بیرون :46: :72:
RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
استعفا!!! آخه چرا؟:163: مگه قراره چه اتفاقی برات بیافته؟ شما دیگه خیلی داری قضیه را بحرانی میکنی. اصلا و ابدا به استعفا فکر نکن.:305: همان طور که بقیه گفتند رفتار جرئتمندانه داشته باش و بهش تذکر بده باهات رسمی حرف بزنه. اما تو رو خدا استعفا ندی هان. به بابات گفتی بره و برات یه کار دیگه جور کنه؟ یعنی تسلیم یه آدم عوضی شدن؟ :163:
شما داری خیلی خودت را از اون میترسونی. اون باید بیشتر بترسه نه شما. البته واقعیت هم همینه. اون به شدت از شما میترسه. به خاطر همینه که میگه اسمم را تو گوشی ات عوض کن چون نمی خواد بقیه بویی ببرند و آبروش بره. یه مستندی تو شبکه 4 نشان میداد که سیاه پوستان آمریکایی با دست خالی به شیرها حمله میکردند. وقتی راز این مسئله را ازشون میپرسیدند اونها میگفتند که وقتی شیر به طرف ما حمله میکنه ما میدونیم که اون قویه و ما را تیکه پاره میکنه اما فرار نمیکنیم و به طرفش حمله میکنیم و داد و بیداد میکنیم طوری که اون از ما میترسه.:311: این آدم هم همین طوره. اون مثل سگ میترسه که نکنه که شما به مافوقش بگی. به خاطر همین هم داره آروم آروم جلو میاد. اگر چند بار باهاش رسما حرف بزنی خودش دمش را میزاره رو کولش و میره.
نظر من اینه: کاملا جدی باهاش حرف بزن و بگو باهام رسمی باش. اگر دیدی روش را کم نمیکنه برو به یه بخش دیگه. اون جرئت اخراج تو را نداره.:305: میترسه که گزارششو به حراست بدی. البته تو همچین قصدی نداری اما اون از این قضیه مثل سگ میترسه.
RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shayana
[color=#000000]
من اگه جای شما بودم مثل بعضی از دوستان که گفتن تو اون محیط نمون بی برو برگرد از کارم استعفا
میدادم و حتی یک لحظه هم دیگه نمیخواستم با اون ادم چشم تو چشم شم،با این توصیفاتی
که شما از ایشون کردی،این ادم از اووون ادماست،منکه از پشت مونیتور کاملا حس بدی
نسبت بهش پیدا کردم.
شایانا جان اگه نازنین بخواد فرار کنه که تا آخر عمر کاریش باید از این اداره به اون اداره بره. همه جا از این آدمها پیدا می شن. راه حلش هم این نیست که نازنین کارش را ول کنه.
اگه امکان انتقالش باشه، بله.
ولی این که استعفا بده بره بشینه تو خونه تا ببینه چی می شه، راه حل درستی نیست. چیکار کرده که باید فرار کنه؟
احتمالا قیافه ی خوشگلی داری(بنا به تجربه خودم میگم و خودت هم میدونی،بعضی اوقات خوشگلی واقعا دردسرسازه)پس نازنین جان تا میتونی سعی کن پوشیده تر باشی،در عین حفظ ادب و احترام کاملا جدی و مغرور باش با اقایون(دیدم که گاهی اوقات خندیدن باعث میشه روی بعضی پسرا باز شه)بذار بگن نازنین چقدر امل و بیکلاسه،چقدر خشک و غدهستش(نمیدونم املاشو درست نوشتم یا نه)بهتر از اینه که یه نفر فکر کنه تو از اون دخترایی هستی که میتونه رو سرویس دریافت کردن از تو حساب ویژه ای باز کنه!
این جور آدمها به قیافه کاری ندارند. به احتمال موفق بودنشون فکر می کنند. اگر احساس کنند موفق می شن جلو می آن. اگر حس کنه دختر کم جراتی هستی یا ساده ای یا ...
نازنین جان یک احتمال کوچولو هم هست که از قضیه به هم خوردن نامزدی خبر داره و داره تیری در تاریکی می ندازه. می گه شاید ناراحتی و ... و می تونه با محبت خامت کنه.
اما تو که گول نمی خوری. حواست هست :43: .:72:
من هر کاری کردم اون بالایی سبز نشد. شما سبز بخوانید.
RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
نازنین جان میدونی که خودت بهتر از همه ما شرایط کار ومحیط کارت را میشناسی من برای اینکه مدیرم متوجه کار اشتباهش بشه کلی تلاش کردم 6 ماه تمام همه کارهایی که دوستان همدردی الان به شما میگن انجام دادم اما به نظرم این جور آدمها که شروع به چنین رفتارهایی میکنن آماده هستند تا هرجا لازم شد طور دیگری فیلم بازی کنند سعی کن وقتت را برای ادب کردن این جور آدمها هدر نده تا یک هفته سرسخت ومحکم برخورد کن و درعین حال کارت را هم بدون نقص انجام بده و اصلا نترس این جور آدمها ارزش ندارن تو نگران بشی واسه رفتارشون . تازه هنوز کلی راه هست که تو میتونی امتحان کنی و آخرین راه را بذاررفتن و استعفا دادن . این حق توست که سر کاری باشی که براش 3 سال زحمت کشیدی تلاش کن ولی نگران نباش هرگز . این موضوع خیلی راحت تر از اینکه فکرکنی حل میشه . بدون وقتی تلاش کنی و انرژی بذاری هرنتیجه ای برات قابل قبوله و هضمش واست راحته . اصلا نگران فردا نباش. فردا خیلی راحت تر از امروز تو محل کارت پیروزی کسب میکنی . اون آقا الان کلی احساس حقارت میکنه در مقابلت . آفرین افرین
RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
نازنین جان
با توجه به توضیحاتت که اداره دولتی هست و از اون بالاتر هم هست همون رفتار جدی و محکمت رو ادامه بده!
تو انقدر عاقل هستی که تصمیم درست رو خودت بگیری گلم :) پس هر طور صلاح میدونی تصمیم بگیر!
من مطمئنم از پسش بر میای
من خیلی ها رو تو کارم نشوندم سر جاشون...دیگه همه اندازه گلیمشون رو میدونن!
مطمئنا تو هم اندازه گلیمشو نشونش میدی
آفرین به رفتار خوبت دوستم...واقعا آفرین
:104: :104: :104:
بابا همیشه 1 ضرب المثل میگه که :
"چوب رو که ببری بالا ، گربه دزده حساب کارش رو می کنه!"
تو هم چوب رو بردی بالا...اگه باز ادب نشد چوب رو محکم بزن وسط سرش :)
اما مطمئنم خودش رو جمع می کنه
RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
با سلام
تعدادی از ارسالهای این تاپیک به دلیل مشابه بودن،چت گونه و صرفا" ابراز همدردی و یا اینکه خارج از بحث مشاوره بودند،حذف شدند.
مراتب جهت استحضار اعضاء محترم
___________________
این پست متعاقبا" حذف خواهد شد.
RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
سلام
اولا : نازنین!
تولده عید شما مبارک :46:(بروش کلاه قرمزی بخون)
دیگه دسترسی به تاپیک اغنیا :Dنداشتیم،گفتیم اینجا از فرصت استفاده کنیم.
دوما : دیروز من پستتو دیدم مثل اینکه ناراحت شده بودی از حرفام،میخواستم بیام رفع ابهام کنم
ولی کاری پیش امد نتونستم،اسممونم که تحریف کرده بودی :P
ببین عزیزم منظور من همونی بود که دانوب گفت،
نقل قول:
خودمونیم... آدم به خودش که نمیتونه دروغ بگه... پس اگه قلبا به نجابتت ایمان داری، خودت رو تو این قضیه مقصر ندون و با این افکار آرامشی رو که برای تصمیم گیریت لازمه از خودت سلب نکن.
خدایی نکرده منظورم این نبود که شما دختر سبکی هستی،حتی من ازت نپرسیدم رفتارت تو اداره چه شکلیه،گفتم پیش خودت سبک سنگین کن،که اگه حتی یه درصد جزئی تو خطایی داشتی،ابروی ادما
کشک نیست که الکی ساییده(سابیده) بشه،بعضی چیزا مثل ابرو هستن که اگه ریخته بشه دیگه ریخته شده،هیچ جوری نمیشه جمعش کرد،من میگم مواظب ابروی خودت و کمی هم اون باش!
تو میگی من چه تقصیری دارم،برا چی ابروی من بره؟من میگم تو که میبینی رفتار مدیرت داره
به چه سمتی میره،ما که نمیدونیم،تو میدونی(دیشب من اصلا فکر میکردم شاید ما الکی داریم شلوغش میکنیم،شاید اونطرف اوضاع واقعا دیگه انقدرها هم بغرنج نیست)اگه ببین اگه این،یه لحظه بخواد غلط اضافی بکنه تو میخوای چیکار کنی؟به نظر من،حتی دستمو هم بخواد بگیره فاجعه هستش،شاید برا یکی دیگه مراحل پیشرفته تری فاجعه باشه،من میگم نازنین اگه اونجا میخوای بمونی (که باز هم من میگم نمون،نه اینکه استعفا بدی،تو پست قبلیم،بعدش که پستتو خوندم و دیدم که نوشته بودی شعبات مختلفی داره،گفتم تقاضای انتقال بده) مِن بعد محتاطتر عمل کن،این در اتاق خیلی مهمه:D،همه
گفتن،منم یبار دیگه میگم،هیچوقت باهاش دوتایی تنها نباش،وقتی بهت میگه بیا اینور میز،نــــــــرو،بلکه جدیت تو باعث بشه این مدیر خان،بخودش بیاد.
اینجا نه من تو رو میشناسم نه مدیرتو،تویی که به شرایط خودت بیشتر واقفی،هیشکی که
نمیتونه بجای تو تصمیم بگیره،ما هر کدوم با توجه به اشراف ناچیزمون بشرایط و موقعیت داریم
نظر میدیم،اگه من گفتم بی برو برگرد استعفا میدادم،باین خاطره که بنظرم حریمها پاره شده و دیگه
من اصلا نمیتونم چنین کسی را بعنوان رییس خودم قبولش داشته باشم،یا حتی بعنوان یه فردی که
باهاش همکار باشم:302:اگه اون مدیره همچنان نزاکتو رعایت نکرد که من همش در استرس بسر خواهم برد،اگه هم پشیمون و نادم بشه،فکر نکنم دوباره همون احترام و اعتماد قبلی برگرده،پس ترجیح میدم که باهاش روبرو نشم(یعنی با اون تو یه قسمت نباشم)البته اگه اون خودش ادم باشه و از خجالت بذاره بره که چه بهتر:R
نازنین یه چیزی هم یادم اومد،نمیدونم شاید درست نگم،من فکر میکنم تو نمیتونی جاییکه
باید،نه بگی،همش میخوای همه رو از دست خودت راضی نگه داری، رفتار فی البداهه ی متناسب از خودت شاید نتونی بروز بدی،من اینجوریم،گفتم شاید تو هم اینمدلی باشی،یعنی تو شرایط و موقعیته،واقعا عکس العمل درستی نشون نمیدیم،بعدش که میایم فکر میکنیم راجع موضوع،میگیم وای عجب کاری کردم،کاشکی یجور دیگه برخورد میکردم(مثل همونکه مدیرت بهت گفت یعنی تو از اینجا رد نمیشی و تو خندیدی،بعدش اومدی پیش خودت فکر کردی،ای بابا این چه حرفی بود که زد،کاش نمیخندیدم به حرفش،همونیکه میگی اشتباه کردم)قرار نیست که حتما یه اتفاق پیچیده ای رخ بده،همون لبخنده شاید یکم جراتشو بیشتر کرده.
البته معلومه که یهویی ادم وقتی تو موقعیت قرار میگیره ضریب خطاش نسبت به وقتی که دور میشه از موضوع و تامل و فکر میکنه،بیشتره.
امیدوارم که مدیرت هر چه سریعتر تا ابروی خودش نرفته،عاقل بشه و باعث استرس تو نشه،دوست خوبم :72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پیدا
شایانا جان اگه نازنین بخواد فرار کنه که تا آخر عمر کاریش باید از این اداره به اون اداره بره. همه جا از این آدمها پیدا می شن. راه حلش هم این نیست که نازنین کارش را ول کنه.
اگه امکان انتقالش باشه، بله.
ولی این که استعفا بده بره بشینه تو خونه تا ببینه چی می شه، راه حل درستی نیست. چیکار کرده که باید فرار کنه؟
پیدا من سبز خوندمش،چون سبز بود :)تو هم سبز بخون
خب من هم گفتم دیگه،اگه امکان انتقال داره،منتقل شه!
استعفا رو هم بالا توضیح دادم که چرا گفتم،من ازین نظر که شما میگی کاری نکرده و نباید فرار کنه،قبول دارم حرفتونو،ولی حرفهای بالای من مگه غلطه؟!
من خودم حتی وقتی یه مسیر مثلا خونه و دانشگاه که میرم،اگه یه مغازه داری،حالا هر
کسی که به نوعی تو مسیر منه،بهم تیکه بندازه،دیگه از اون مسیر نمیرم،حتی مسیرمو سختتر و طولانیتر میکنم،که چشمم به چشم اون ادم مزخرف نیفته،حالا ایا من
کاری،گناهی،خطایی کرده بودم که اینجا فرار کردم از دست اون نامرد؟!
شاید بگی این 2تا مسئله قابل قیاس نیستن و این کجا و اون کجا،اینجا هزینه ای
که برای فرار کردن میکنی،خیلی ناچیزه،فوقش راهتو عوض میکنی،ولی اونجا(تو اداره)....
این جور آدمها به قیافه کاری ندارند. به احتمال موفق بودنشون فکر می کنند. اگر احساس کنند موفق می شن جلو می آن. اگر حس کنه دختر کم جراتی هستی یا ساده ای یا ...
نازنین جان یک احتمال کوچولو هم هست که از قضیه به هم خوردن نامزدی خبر داره و داره تیری در تاریکی می ندازه. می گه شاید ناراحتی و ... و می تونه با محبت خامت کنه.
اما تو که گول نمی خوری. حواست هست :43: .:72:
پیدا من گفتم خب شاید فریفته و شیفته ی قیافه شدن،بالاخره یکی از فاکتورهای ابتدایی جذابیت و جلب توجه مردها،زیبایی و جذابیت زنه و اگه اون احتمالات هم که شما میگی بیاد پیشش،براشون نور علی نوره!
مطمئنا که حواسشون هست و خواهد بود.
نازنین ببخشید خیلی حرف زدم،خواستم فقط روشنت کنم که ازم دلگیر نباشی،مدیرا هم بعد از خوندن نازنین اگه فکر کردن شبیه چته،میتونن حذفش کنن،اجازشو دادیم:D
RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
سلام:72:
پیشنهاد من اینه که به صورت کتبی از پستی که واقعا خودتون رو واسش آماده نمی دیدید و همکارانتون رو لایق تر می دونستید انصراف بدید و البته این نامه خطاب به مافوق مدیرتون باشه و درس و شایستگی همکارانتون و همچنین سن کمتون رو به عنوان دلایل انصرافتون ذکر کنید. اینجوری هم دغدغه کاریتون و هم تماس هاتون با این جناب مدیر کمتر میشه. و البته مشت محکمی هم هست به دهان ایشون:324:
:72::72::72::72::72:
RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
شایانا عزیزم ممنونم از تبریک تولد :46:
من اصلا از تو ناراحت نشدم از این وضعیت ناراحت شدم از اینکه نتونم از حق خودم دفاع کنم کارم رو از دست بدم احساس مستقل بودن و مفید بودن رو از دست بدم .... و اصلا برداشت بدی از پست شما نکردم ،اتفاقا پست خیلی خوبی بود چون تو این چند روز که این اتفاقات برام افتاده، بعد از خوندن پست تو ،اولین باری بود که رو رفتارهای خودم دقیق شدم ....
بعد هم به مامانم ی چیزایی سربسته گفتم،نگفتم بهم اس ام اس داد یا چنین حرفی زد،فقط گفتم الکی می اد تو اتاف من و حرفای متفرقه می زنه...
می دونی مامانم چی گفت بهم !شاید بهتر باشه نگم، ولی نمی خوام خودم رو از همه موارد تبرعه کنم،گفت عطر خالی می کنی رو خودت میری سر کار،بعد می گی همکارم الکی می اد تو اتاق من...! گفت نازنین صبح که تو میری سرکار من ی ساعت بعدش پا می شم برم خرید هنوز تو راهرو بوی عطرت می اد ...اصلا از نظر اسلامی زدن عطر جوری که بوش بیاد این همه،درست نیست.:302:
خیلی دلم از حرفش شکست ولی واقعا با خودم فکر کردم شاید همین چیز کوچیک هم نادرست باشه
چون دقیقا ی بار من تو اتاق بودم اومد ی کاری بهم بگه!اون موقع هنوز من مسئول تیم نبودم؛گفتش به به چه بوی خوشی،آدم تو این اتاق می اد کیف می کنه... در حالیکه من اصلا متوجه بوی عطرم نیستم و فقط سه تا پیس می زنم به مقنعه ام...
در مورد اینکه بگم خیلی محکم و خشکم !خوب نه من اصلا خشک نیستم برعکس خیلی هم ملایمم ..ولی به خدا این خصلت ذاتی منه.ملایمم ولی متینم ،یعنی به هیچ عنوان ی درصد هم سبک نیستم ،آخه همیشه من الگو بودم از نظر خانمی تو مدرسه تو دانشگاه ،حتی تو محیط کارم ...
تو برخوردهام دقیقا مثل تو هستم با نه گفتن مشکل دارم و بعدش همیشه خودم رو شماتت می کنم می گم کاش این کارو نکرده بودم یا این حرف رو نزده بودم...
شایانا یا همون یاشانا یا ناشایا :311:
اون واقعا از ظاهر مرد بدی نیست ،تصور ی فرد کثیف تو ذهن شما ایجاد شده ولی انقدر چهره اش مهربون و خوبه،اصلا به ظاهر مرد بدی نیست اونجوری که فکر می کنی نیست ...
می دونم در حقیقت مرد بد و خیانت کاری هست و رفتارش توجیه پذیر نیست ،ولی می خوام بگم از نظر ظاهر ،ی فرد دوست داشتنیه...یعنی قیافشو ببینی فکر نمی کنی چنین ادمی باشه...
امروز که اینجا نیومد یعنی ی قسمت دیگه بود ،منم براش ایمیلم رو فرستادم چه چیزی فرستادم دقیقا مشابه متنی که فرشته مهربون برام فرستاده...
حالا نمی دونم جواب چی میده فعلا که جوابی نداده ولی می دونم هر روز چندین بار ایمیل کاریش رو چک می کنه...
متنی که فرستادم متن خوبی بود نه به اون توهین کردم نه علنی گفتم منظور خاصی داره ...ولی موضع خودم رو مشخص کردم.
حالا اگر لازم بود متن ایمیل رو می زارم اینجا...
صبا جان من خودم رو لایق این پست نمی دیدم همون روز اول هم به ایشون گفتم ولی ایشون پدرانه من رو نصیحت کردن و من نصیحتشون رو باور کردم
بهم گفت محکم باشم از فرصت هایی گه برام ایجاد میشه استفاده کنم حتی گفت بی عرضه بازی در نیار ،چرا لایق نیستی مدیریت به سن نیست به سابقه نیست مدیریت هنره،هوش می خواد زکاوت می خواد که تو داری ...گفت اگر شما استفا بدی من حرفی ندارم ولی بدون این پست با نظر شخصی بنده به شما اعطا نشده بلکه تو جلسه و طبق توافق برای شما در نظر گرفته شده و رد کردن اون ی معنی بیشتر نمی ده!
من استحقاقش رو ندارم ،من شایسته نیستم ،شما در مورد من اشتباه فکر کردید...من کارمند لایقی نیستم.
RE: رفتار مدیرمون با من عوض شده
نازنین حان
حرف مادرت که متأهله و با تجربه را با آب طلا بنویس
رایحه بسیار در برانگیختن احساس بخصوص شهوت در مردان موثر است . اینکه در اسلام اینهمه نهی شده و عذاب برای زنانی که در معرض نامحرم از عطر استفاده می کنند گفته شده ، برای این است که اثر خارج از کنترل بجا می گذارد ، و اگر مردی نگاهش را حفظ کنه و دست خودش باشه بویاییش را که نمی تواند تعطیل کند .
دقت کن مردان یک سلام معمولی مستقیم را هم ممکنه با منظور برداشت کنند چه برسه به لبخند و .... لذا در محیط کار در رابطه با مردان خانمها بهتره جذبه داشته باشند که این جذبه به جذابیت شخصیت آنها می افزاید در حالی که با نداشتن جذبه ، جذابیت جنسیتی بیشتر نمایان می شود . در محیط کار زنانگی خود را با جذبه خود بپوشانید تا جاذبه شخصیتی شما آشکار شود .
در قرآن حجاب به عنوان وسیله ای برای اذیت نشدن زنها و شناخته شدن آنها آمده .
خوبه روی این فکر کنیم که یعنی چی که برای شناخته شدن زن است ؟
من روی این فکر کرده و به نکته های بسیار جالبی رسیدم .
وقتی پوشش کافی نباشد زن شناخته نمی شود و ..... بسیار نکته دقیقی هست
.
.
پاورقی
=====
جذبه >>> با فتحه روی " ذ " که به معنی ابهت هست
جذبه >>> با علامت ساکن روی " ذ "به معنای جاذبه هست .
منظور من در این پست جذبه با فتحه روی " ذ " است
.