نوشته اصلی توسط eghlima
مگه شوهرت چی کار می کرد که تورو عصبی کنه؟
میشه بیشتر بگی؟
مثلا با اینکه مامانشون واسمون چایی آورده بودن اما بازم شوهرم میگفت: مامان شما بیاین بشینین ،مینا میاد واسمون چایی میاره.
مامان اگه کاری دارید به مینا بگیدا.
ازم پرسید شام بمونیم؟میگم نه،بلافاصله به مامانش میگه مامان ما شام میمونیم! همه این مدت هم، من بیچاره با پالتو بودم داشتم میپختم(آخه نمیدونستم اونجا هم میریم)،شوهرمم میدید اما محل نمیذاشت.
الکی حرف میزد و میخندید(کسی که همیشه سایلنته).
به خدا از شدت گرما سردرد شدید شده بودم، بهش گفتم،گفت میدونم هر وقت بیایم اینجا تو سرت درد میکنه!!!!:302:
راستی خوش به حالتون که شوهراتون راضی شدن ماهی یه بار برند سر بزنند یا ......
من یادمه یه بار شوهرم یه ماهی خانواده اش رو ندید هزار بار بیشتر تاخالا بهم گلگی کرده که تو باعث شدی من خانواده ام رو یک ماه نبینم
ما هفته ای یه بار یا دوبار باید بریم سرشون بزنیم تازه اگر غر بزنم همسرم تنهایی میره و .........
نه این طوری نیست با اینکه ساعت کاری شوهرم خیلی زیاده، هفته ای یک بار میرفت خونشون و چند بار هم میرفت مغازه پدرشون، وای از این به بعد هم هر وقت من بگم نمیام اولش دعواس،بعد خودش تنهایی میره و بعد هم تلافی میکنه.:160: