RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
شمیم جان می تونی آدرس ایمیل منو از پروفایلم ببینی، اینجا من نمیخوام زیاد حرف بزنم و سعی م یکنم مختصر مفید بگم چون درواقع حرفی ندارم بگم. می دونم حق به جانب بود ولی باید صبر کنی تا جلسه بعدی ، مگه مشاور نگفته حرف نزنید تا من روی رابطه تون کار کنم؟ خوب پس تکلیفت معلومه. حالا که یا علی گفتی صبر کن تا مشاور بهت بگه چیکار کن. بعد بیا برای ما بنویس ما هم استفاده کنیم .
RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
این مدت عین غریبه ها، عین دو نفر که تو هتل هم خونه میشن و هیچ کاری به هم ندارن بودیم
5شنبه صبح بلند شدیم، من زیاد حالم خوب نبود، سردرد بدی داشتم البته چند شب بود که اینطوری بودم ، اونم که سرماخورده بودو حالش خوب نبود، رفت سرکار
منم با مامانم صحبت کردم و مامانم وقتی دید حال خوبی ندارم، گفت ناهار بیا اینجا که گرسنه نمونی
بهش زنگ زدم گفتم میرم خونه بابام برای ناهار، گفت یعنی شب نمیای (قرار بود بریم خونه باباش) ؟ گفتم چرا
گفت زودتر بیا بریم کفش بخریم بدیم بابا بهمون بده، ساعت 4اینجا باش
گفتم 4 نمیرسم ، حالم خوب نیست میخوام استراحت کنم ، اینقدر حالم بد بود که مامانم گفت ناهار بیا یه کم تقویت بشی سردردت خوب بشه
برگشته میگه، اگه بخاطر ناهاره، زنگ بزن از سرکوچه برات یه چیزی بیارن ، میخواستم بگم آخه خوش غیرت با همون پولی که گذاشتی خونه تو شرایط اضطراری استفاده کنم برم ناهار بخرم؟؟؟
ولی هیچی نگفتم و فقط بغض کردم
ساعت 5 اومدم خونه و لباس برداشتم و رفتم پیشش که بریم خرید، حالش که خوب نبود، تو قیافه هم که بود
منم برخلاف همیشه که برام مهم بود شاد خرید کنم، یه جورایی که انگار عادت کرده باشم، اصلا برام مهم نبود حس و حالش و بالاخره چیزی که میخواستم پیدا کردم و خریدم
رفتیم خونه باباش ،از این رو به اون رو شد، منم مثل همیشه بگو و بخند و کمترین محلی بهش ندادم
چند بار سعی کرد بیاد پیشم و چیز تعارف کنه و مثلا داشت به حرفهای مشاور گوش میداد ولی فرقش این بود که اینبار اصلا کارهاش برام مهم نبود
من انگار نه انگار که اون هست، بی محلی کامل ولی نه اینکه تو جمع محسوس باشه، فقط جاهایی که قبلا بهش محبت میکردم بیخیال شده بودم
خلاصه که به خوبی و خوشی تموم شد و برگشتیم خونه
دیروز از صبح تو قیافه بود و باور کنین دو کلمه هم با هم حرف نزدیم
امروز ولیمه باباشه
دیشب برداشته کارت دعوت مامانم اینا رو گذاشته رو میز منم بهش دست نزدم
حتی نمیگه مثلا بریم کارتشونو بدیم
ولی خوشحالم که هنوز براش مهمه که بیان ولی اینکه نمیام خوب ضایعشون میکنه و حقشونه
باباش کلی هی گفت به بابات اینا سلام برسون، من خیلی دوسشون دارم
تو دلم گفتم اونا هم دوستت دارن و میخوان حقتو کف دستت بزارن حاججججججججججججججی
به خدا حالم ازشون بهم میخوره
و اما امروز صبح
موقع اومدنم با اینکه برام سخت بود، ولی تو جمع ظاهر شدن از اینکه شوهرم مسخره بازیش بیشتر از این بشه برام مهم بود، بهش گفتم میرم از کیفت پول بر میدارم چون باید برم آرایشگاه
سرشو تکون داد
رفتم دیدم یه سکه زیر کیف پولشه، حدس زدم میخواد بده به باباش، خونم به جوش اومد، گفتم هرچی دلم بخواد بهش میگم دیگه خسته شدم
بهش گفتم سکه رو گذاشتی برای بابا؟ گفت نه اون مال یه چیز دیگس
باز آروم شدم، ولی اینکه مال یه چیز دیگس یعنی به من ربطی نداره کلافم کرد ، خودش سکه میاره میفروشه و به من که میرسه میگه پول ندارم
حالا اومدم سرکار اس ام اس داده :
شما چقدر پول برداشتی؟
منم جواب دادم :
ما 20 تومن پول برداشتیم
داشتین؟ "شما"
راستش میخواستم بهش زنگ بزنم بگم بیا دم شرکت کارت دارم، بعد پولو پرتاب کنم تو صورتش
بهش بگم بی غیرت ، تو کیفم هیچی پول نیست، تو هم که شب نمیای دنبالم، خودم باید بیام، خرج ارایشگاهم که هست، دنبال اینی که چرا اینقدر برداشتم؟
به خدا اصلا دلم نمیخواد باهاش ادامه بدم
فردا یه وقت مشاوره گرفتم
میدونم با این حال و روزش نمیاد
میخوام تنها برم
میخوام بگم دیگه نمیخوام ادامه بدم ، این تحمل بخاطر ادامه مشاوره برام غیر ممکن شده
حالم ازش به هم میخوره
نمیبخشمش
بخاطر این همه نفرتی که نصیبم کرده نمیبخشمش ، دیشب خواب بود بهش نگاه کردم و بدون اینکه دست خودم باشه نفرینش کردم
RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
اینو میخوام فردا ببرم برای مشاور :
ملاکها برای ازدواج :
خوشرویی : تا حد زیادی واقعیت دارد ولی در زمان عصبانیت و یا ناراحتی برای دیگران همچنان پابرجا و برای همسر اصلا وجود ندارد حتی اگه مقصر نباشد
احترام به پدر مادر : در یک چارچوب بسته و طبق قانونی دوری و دوستی اما در هر شرایطی این را در نظر نمیگیرد اما "ظاهر را به شدت حفظ میکند"
اعتقاد به حلال و حرام : کاملا وجود دارد ولی گاهی تهدید می کند به کنار گذاشتنش (مثل مشروب)
شاد بودن حتی در زمان سختی : در بیشتر مواقع از بین رفته و به جای شاد بودن طرف مقابل را تحقیر می کند
درک بسیار بالا : در بیشتر مواقع از بین رفته و در مواقعی که رعایت می شود هزارجا منتش گذاشته می شود که فکر نمی کنم اسم درک کردن براش مناسب باشد، و نام ظاهر سازی به زور مناسب تر است
تلاش در برآورده کردن آرزوها : در بیشتر مواقع از بین رفته و در مواقعی که وجود دارد منتش گذاشته می شود و در اکثر مواقع به عهده خود همسر گذاشته میشود (مسائل مالی)
در نظر گرفتن نیازهای طرف مقابل : تقریبا نصف شده و خودبرتر بینی در بیشتر مواقع جایگزین شده
انرژی مثبت به دیگران : در زمان آرامش همچنان بجاست ولی در مواقعی که همسر نیاز به پشتیبانی دارد تقریباً در تمام موارد انرژی منفی دریافت می شود
اعتماد به استعدادها : کاملا از بین رفته و تبدیل به زیر سوال بردن شده است
کمک به افراد برای رسیدن به شرایط مطلوب : برای دیگران کاملاً پابرجا و برای همسر به شکل یک توقع خودجوشی درآمده
دست و دلبازی و سخاوت : کاملا از بین رفته و همیشه با اضطراب و غمگینی همراه است و گاهی با توهین
تعهد : در موارد زیادی زیر سوال رفته (خیانت)
اعتماد به دانسته ها و علم طرف مقابل : کاملا از بین رفته تا جائیکه اگر شوهر چیزی را نداند حرف همسر را مسخره و از دیگران جویای واقعیت مطلب می شود
اصرار روی دانسته های خود : کاملا بروز کرده و حیت اگر اشتباه باشد مورد اصرار قرار می گیرد
توهین و مقصر دانستن طرف مقابل : اگر واقعیت داشته باشد که به توهینها ادامه می دهد و اگر واقعیت نداشته باشد به گفتن اینکه من همینم و بیشتر نمیتونم باشم بسنده می کند
توجه به مناسبتها و هدیه دادن : اوایل فوق العاده بود ولی الآن به جایی رسیده که عنوان شده نه کادو میخرم نه میخوام
امور مالی : زیرس سوال بردن حقوق همسر و پیگیر شدن نحوه خرج شدن آن ولی بی اطلاعی کامل همسر از نحوه خرج و مخارج و درآمد شوهر
RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
مهشید به نوشته ات دقت کن همو رو نوشته از بین رفته یا کم شده
پس یه جایی رو داری اشتباه می کنم عزیزم
مثل اینکه تو شاگرد اول مدرسه باشی ولی روز به روز درست ضعیف تر بشه دلیلش خوب درس نخوندن توئه نه خوب درس ندادن معلمت چون معلمت عوض نشده
تو رو به خدا بشین یه کم روی کم و کاستیها و رفتار های اشتباه خودت هم کار کنه
دوربین از رو همسرت بردار بچرخون رو خودت ببین کجاها چی کار کردی که رسیدی به اینجا
خیانت من منظورتو نفهمیدم مگه خیانتم کرده؟
RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
اقلیما جون
مشکل من دقیقا اینه که همیشه رو مشکلات خودم متمرکز بودم و اون فکر کرد واقعا مشکلی نداره و برای همینم الآن به جایی رسیده که مطمئنه همه کاستیها از منه
تو تا شوهر منو نبینی متوجه نمیشی
مشاور، با بیست دقیقه صحبت باهاش فهمید فکر میکنه خیلی چیزا میدونه و چیزهایی رو که نمیدونه زیر بارش نمیره
اینو فهمید و بهش گفت
اون همه چیو با منطق خودش میسنجه، منطقی برآمده از دلایل اشتباهیه که با بد فهمیها و برداشتهای اشتباهش به دست میاره
من نمیگم مشکلی ندارم
ولی مشکلاتم اونقدری نیست که در مقابل کاستیهای همسرم بخواد به چشم بیاد
یه چیزی رو بهم بگین
اگه امشب دوباره راجع به پول حرف بزنه، من چکار کنم؟
فکر نمیکنم اگه به روم بیاره که بهم پول داده بتونم کنترل کنم خودمو، حتما بهش میگم بره دنبال کارهای طلاق
واقعا دیگه بریدم
از این همه بی غیرتی و پست فطرتی
واقعا بریدم
RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
عزیزم سلام
همسرت اگه بهش محبت کنی و به جای حال گرفتن یکم بالا ببریش و تحویلش بگیری رفتارش چطور میشه؟
منظورم اینه به قول معروف خر میشه یا نه؟
ببخشید اخه بعضی از مردا اینطورین . باید خرشون کنی تا بتونی باهاش زندگی کنی
تا حالا امتحان کردی؟
RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
فرانک جون من خیلی امتحان کردم منتها نه برای خر کردن، واقعا محبت کردم
ولی به اینجا رسید که دچار خود برتر بینی شد
و توقعش بالا رفت و هیچ وظیفه و مسئولیتی رو دوش خودش حس نمیکنه
RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
شمیم جان سلام
نمیدونم چی بگم فقط ناراحتم و غصه دار
من یک جمله معروف دارم که وقتایی که گیج و ماتم میپرسم" حالا چی میشه؟""
صبح تاحالا هم دارم همینو از خودم میپرسم
به نظرم اگر در مورد پول حرفی زد تو هیچی نگو آخه عزیزم جز اینکه اعصابت خرد بشه به چیز دیگه هم میرسی؟؟
تو که میخواهی با مشاور حرف بزنی پس ول کن بحث کردنهاتو
شوهر تو عکس شوهر منه
اگه با من مشکلی داشته باشه عمرا بتونه ظاهر سازی کنه یعنی از بس قیافه جفتمون تابلو میشه که اصلا جایی نمیریم وقتی دلخور باشیم
به خدا اینم یک نقطه مثبت هستشااااا همینکه شوهرت ظاهر حفظ میکنه که ملت چیزی نفهمن و سوال پیچ نکنن
به نظر من که خودش یک هنره... والا به خدا
بیخیال .. بزار ببینیم زندگی کجا میبره مارو...
منم امروز خیلی خوب نیستم:162:
RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
یکتا جونم
نکته مثبت کجا بود؟ بخاطر اینکه ملت چیزی نفهمن که ظاهر سازی نمیکنه
ظاهر سازیش زمانیه که میخواد خودشو پیش اینو اون جا کنه، اگرنه دست به قیافه گرفتنش حرف نداره
تو چی شدی گلم؟
برام بنویس
RE: یه یاعلی دیگه برای نجات زندگیم
شمیم جان یه چیزی اومد توی ذهنم
گفتم بهت بگم شاید کمکی بهت باشه
یکی و میشناسم که دقیقا همین مشکل رو داره اما اون خیلی ساله که ازدواج کرده و میشه از تجربه اش استفاده کرد
عزیزم از اونجایی که ذات ادم هارو نمیشه تغییر داد میشه یه راه حلی واسه زندگی کردنت (فقط قسمت مالیش) پیدا کرد
طبق تجربه اون خانم :
همیشه از همسرت به بهانه های مختلف بیشتر از اون مقداری که هست پول بگیر مثلا اگه مجبوره که بطور مثال پول دکتر بهت بده اگه ویزیتش 10 تومنه تو بگو 17 تومن
اگه پول ارایشگاهت 20 تومنه تو بگو 25 تومن
اضافه اش رو یه حساب باز کن بریز توی اون تا به مرور قطره قطره جمع گردد ....
اینطوری نه منتی میکشی و نه حرصی می خوری به اون خانم که نتیجه داده
عزیزم حداقل اینطوری اعصابت راحته و حرص نمی خوری که وااای این چرا پول نمی ده به منو واسه دیگران داره و واسه من نداره و....
یجورایی ارامش داری که از پول خودش داری خرج میکنی باور کن یهو میبینی کلی جمع کردی
امیدوارم کمکی باشه:72: