RE: با ترس هایم روبرو شده و برای ازدواجم تصمیم می گیرم: جرقه ای در ذهنم زده شد
مضرات جدایی برای من
1- طلاق مجدد و بار منفی طلاق در جامعه ( 10 )
2- بی هدفی و تنهایی ( 5 )
3- واقعه تلخ در زندگی ( 3 )
4- ناراحت شدن مادرم و خانواده ( 7 )
نمره 25
منافع طلاق برای من
1- رهایی از زندگی که پر از رنجش است و برایم قابل تحمل نیست ( 10 )
2- امکان پیشرفت فردی به علت اینکه دعوا و مرافعه نیست ( 10 )
3- احتمال ازدواج مجدد ( 7 )
4- آرامش خاطر ( 10 )
5- یک مورد خصوصی ( 10 )
نمره 47
خوب دوستان، من 99 درصد تصمیم را گرفتم ، من از محمد جدا می شوم و فعلا برای برنامه هایی که در ذهن دارم تصمیمم را اجرا نمی کنم تا چند ماه دیگر. از همه دوستانی که در این یک سال من را راهنمایی کرده اند تشکر میکنم و بهترین ها را آرزو می کنم. این تاپیک را می توانید قفل کنید و به نتیجه رسیده ها منتقل کنید.
این تصمیم با مشورت و همراهی خانواده و تایید سه مشاور حضوری گرفته شده است که زندگی با محمد را به صلاح من ندیدند.
RE: با ترس هایم روبرو شده و برای ازدواجم تصمیم می گیرم: جرقه ای در ذهنم زده شد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سابینا
مضرات جدایی برای من
1- طلاق مجدد و بار منفی طلاق در جامعه ( 10 )
2- بی هدفی و تنهایی ( 5 )
3- واقعه تلخ در زندگی ( 3 )
4- ناراحت شدن مادرم و خانواده ( 7 )
نمره 25
منافع طلاق برای من
1- رهایی از زندگی که پر از رنجش است و برایم قابل تحمل نیست ( 10 )
2- امکان پیشرفت فردی به علت اینکه دعوا و مرافعه نیست ( 10 )
3- احتمال ازدواج مجدد ( 7 )
4- آرامش خاطر ( 10 )
5- یک مورد خصوصی ( 10 )
نمره 47
خوب دوستان، من 99 درصد تصمیم را گرفتم ، من از محمد جدا می شوم و فعلا برای برنامه هایی که در ذهن دارم تصمیمم را اجرا نمی کنم تا چند ماه دیگر. از همه دوستانی که در این یک سال من را راهنمایی کرده اند تشکر میکنم و بهترین ها را آرزو می کنم. این تاپیک را می توانید قفل کنید و به نتیجه رسیده ها منتقل کنید.
این تصمیم با مشورت و همراهی خانواده و تایید سه مشاور حضوری گرفته شده است که زندگی با محمد را به صلاح من ندیدند.
سابینا عزیز
واقعا از اینکه تصمیم به جدایی گرفتی ناراحتم و هیچ وقت دوست نداشتم برای شما این اتفاق بیافته و و هیچ وقت شما رو تشویق به جدایی نکردم انتظار این رو داشتم که رابطه بین شما خوب بشه
اما با توجه به شناختی که شما و محمد دارم مطمئن هستم که این بهترین تصمیمی هست که می گیری هم برای خودت هم برای محمد
به این حرف های بی ارزشی که بار منفی طلاق تو جامعه و دختری مطلقه هست شرایط سابق رو نداره هم اهمیت نده که هیچ ارزشی نداره
به فکر خودت و آینده روشنی که در انتظارت هست باش
آرزوی خوشبختی شما رو دارم و امیدوارم که به اون چیزی که لیاقتش رو داری برسی
RE: با ترس هایم روبرو شده و برای ازدواجم تصمیم می گیرم: جرقه ای در ذهنم زده شد
سابینا عزیز:72:
گرچه طلاق منفورترین حلال هست و ناراحتم که به این نتیجه رسیدی ولی امیدوارم آنچه صلاحت هست برات ورق بخوره.
و اینو مطمئن باش ممکنه برای مدتی تیتر خبرهای یک سری انسانهای بیکار باشی ولی بدون که
"این نیز می گذرد چون می گذرد باکی نیست"
طلاق الان دیگه بار منفی گذشته رو نداره و مردم خیلی راحتتر با این موضوع برخورد می کنند.
مهم اینه که کاری رو انجام بدی که بهت آرامش قلبی می دهه.
امیدوارم همواره سلامت و موفق باشی.:72:
RE: با ترس هایم روبرو شده و برای ازدواجم تصمیم می گیرم: جرقه ای در ذهنم زده شد
امیدوارم همیشه شاد و سالم باشی زندگی کوتاه تر از آن است که خودت عذاب بدهی:227:
RE: با ترس هایم روبرو شده و برای ازدواجم تصمیم می گیرم: جرقه ای در ذهنم زده شد
سابینا عزیز
خوشحالم که از دودلی در اومدی...درسته جدایی سخته ولی ممکن بود زندگی در اون حالت نیز شرایطش به مراتب سختر می بود. فقط گلم...از الان یواش یواش سعی در شناخت خودت داشته باش...سابینای واقعی ...نه سابینایی که برای حرف مردم ، برای گرفتن پوان از اجتماع، و غیره از خواسته های منطقی اش می گذره. شاید مشکل تمام ماهایی که انتخاب های اشتباهی داشتیم از نشناختن خودمون و تطبیق بیش از اندازه خودمون با خواسته های دیگرانه و فکر کنیم زمانی ارزشمند هستیم که بتونیم نظر همه رو به طور مثبت جلب کنیم.
دوست خوبمم...قلب مهربونت رو خیلی خوب درک می کنم...و امیدوارم همیشه سرشار از ارامش و گرما باشه..تو این راه بعد از جدایی هم خدا پشت و پناهه تو خواهد بود ...چون خدا برای بنده اش بهترین اش رو می خواد و باید صبر داشته باشیم...به قول قدیمیا صبر کوچیک خدا چهل ساله استت...ولی امیدوارم مال ماها به چهل سال نرسه;)
RE: با ترس هایم روبرو شده و برای ازدواجم تصمیم می گیرم: جرقه ای در ذهنم زده شد
سابینای عزیزم از ته قلبم برایت آرزوی بهترین ها رو دارم.
خدای مهربونمون همیشه حواسش به ما هست ما باید خودمونو به دستاش بسپاریم
امیدوارم بعد از گذشت چندین سال که بر میگردی عقب از انتخابت راضی باشی...
چون آدم ها با گذشت زمانه که میفهمن آیا درست انتخاب کرده بودند یا نه
:46::72:
RE: با ترس هایم روبرو شده و برای ازدواجم تصمیم می گیرم: جرقه ای در ذهنم زده شد
سابيناي عزيز
ديشب با برادر كوچكم يكي از دوستانمون رو سوار كرده بوديم و داشتيم به مشكلاتش براي جدايي فكر ميكرديم و صحبت ميكرديم و..هشت ماه از ازدواج اون دوست و دوست ديگرمون نميگذره و هم خانم و هم آقا انسان هاي ارزشمندي ان اما پيوند اونها دور از چشم ما دوستانشون داراي نقصي بزرگ بود كه هيچكدوم ازش آگاه نبوديم.
گاهي در روند زيستن با يك نفر ديگه مشكلات دروني فرد آشكار ميشه. در مورد همسر شما هم چنين بوده.چون متاسفانه بعضي از كانون هاي خانواده آسيب زا هستن نه پرورش دهنده و يك آسيب در اونها ممكنه مثل يه ويژ گي معمولي ديده بشه و خانواده نخوان يا نبينن كه فرد داراي مشكله( اي بسا خودشونم از اون مشكل داشته باشن يا به اون دامن بزنن!)متاسفانه پنهان كاري و عادي نمايي در بعضي خانواده ها چنان زياده كه حتي برخي اوقات شما در تحقيقات مشكلات حاد و آشكارا رو هم نمي تونين از ديگران بشنوين.
به هر شكل عزيزم اينو گفتم كه بدوني تقصير تو نيست اگه يه مشكل چنان در وجودي ذخيره شده كه تو قادر به تغيير دادنش به صورت منطقي و با تمام تلاش نيستي يا انجامش چنان زمان بر و هزينه بر( از لحاظ درونيه) كه معناي زندگي مشترك رو از بين ميبره..حقيقت اينه كه خيلي از پيوندها ممكنه هرگز نام طلاق رو برخودشون نگيرن اما خداييش از هزار طلاق و جدايي بدترن و تبعاتي كه براي زوجين و فرزندان دارن بينهايته!
بگذريم ..من تو روز هاي سخت به اون دسته از دوستانم كه تلاش هاي ارزشمندشون قادر نيست اونا رو در يه راه موفق كنه هميشه مي گم اين تلاش ها پيش خداوند ذخيره شد براي روزي و روزگاري بهتر ..كه مي دونم تو راهه و داره بدو بدو به سمت تو عزيز دل مياد!:72:
RE: با ترس هایم روبرو شده و برای ازدواجم تصمیم می گیرم: جرقه ای در ذهنم زده شد
سلام سابینای عزیز من تازه واردمو شانس اینو نداشتم تاپیکای قبلیتو بخونم و فقط می تونم برات دعاکنم که در حل مشکلاتت موفق باشی:323:
ازت بسیار ممنونم چون با خوندن تاپیکت یاد گرفتم که منم خوبی ها و بدی های همسرمو لیست کنم و منصفانه پای حل مشکلاتم بشینم اینطوری فقط بدی یا خوبیشو نمی بینم از تو و همه ی دوستانه خوبه همدردی التاس دعا دارم:72: