RE: خودکشی خانمم و تردید من برای زندگی
سلام
درگیر مشکلات دادگاه و این کاغذ بازی ها هستیم
هر روز یه دادگاه
یه روز دادگاه برای مهریه
یه روز دادگاه برای نفقه
هر روز باید تو این راهروی دادگاه خوانواده قدم بزنم
مشکلات خودم رو فراموش میکنم وقتی مشکلات دیگران رو میبینم
به هر حال من هم فعلا درگیر این جور کارهام
تا ببینیم به امید خدا چی میشه
RE: خودکشی خانمم و تردید من برای زندگی
سلام
دلم خیلی گرفته
خیلی تلاش کردم که به یه همچین جایی نرسم
از اون اول میدونستم کارم به اینجا میکشه
اما یه جورایی دلم میخواست تلاشم رو بکنم که این زندگی رو نجات بدم
خیلی اشتباه داشتم از اول رابطه ام با خانمم
خیلی دلم میخواست میتونستم اشتباهاتم رو جبران کنم
اما یه وقتهای توی زندگی واقعی فرصتی برای جبران اشتباهاتت نداری
پس باید حواست رو خو ب جمع کنی تا اشتباه نکنی
انقدر دوست داشتم زندگی واقعی مثل زندگی مجازی بود با یه کلیک میومدی اول بازی
از اشتباهاتت درس میگرفتی و این بازی زندگی رو به بهترین شکل انجام میدادی ترس از دست دادن هم نداشتی
مطمئن بودی که بلاخره پیروز میشی
الته جریان من با اکثر مشکلات دوستان این تالار فرق میکنه
عاقبت عشق و علاقه یه طرفه همینه دیگه
ولی خانم من بیمار بود این بیماری داره هر روزش رو بد تر از روز قبلش میکنه
فکر کنم تا چند وقت دیگه باید بستریش کنند
از دست من هم کاری بر نمیاد
دلم برای خودم و احساساتم میسوزه
برای موقعیت هایی که از دست دادم
اما در عوض درس هایی گرفتم که با هیچ چیز نمیشه عوضش کرد
درس های مهم زندگی که خیلی با ارزش هستن
زندگی بازی نیست که هر وقت خسته شدی ببندیش
زندگی مشترک خیلی حساسه باید با دقت برخورد کنی
نباید در ابراز احساسات زیاده روی کنی ( حد تعادل )
بدون مطاله در مورد زندگی مشترک نباید تن به ازدواج بدی
و تجربه ها مهم دیگه
اما برای من خیلی گرون تموم شد
نمی خوام ناراحتتون کنم
بلاخره این هم قسمت من بوده
من به عنوان برادر کوچکتر از همه یه خواهش دارم
فقط قدر زندگیتون رو بدونید و الکی خرابش نکنید
با وجود مشکلات کوچکی که تو زندگیتون هست خیلی ها حسرت زندگی شما رو میخورن
این رو راست میگم
جای من نیستید و امیدوارم نباشید
RE: خودکشی خانمم و تردید من برای زندگی
دوست عزیز من همه ی تاپیک های شما رو خوندم و واقعا ی کم به زندگی امیدوار می شم وقتی می بینم مردایی مثل شما هم وجود دارن.اما اینکه شما فکر می کنید همسرتون احساسی نیست اشتباهه ...در واقع ایشون احساسشون آسیب دیده...چون یک بار شکست مهمی رو تجریه کرده و از جانب یار زندگیش طرد شده و خیانت دیده یک حصار دور خودش ساخته و سعی داره از خودش حفاظت کنه تا دوباره آسیب نبینه...سعی کنید چون ایشون بار دومشه و شما اول از موضوع آوانس نگیرید و اینو مدام یاداوری نکنید یا فکر نکنید در صورت طلاق ایشون بیشتر ضرر می کنه تا شما...چون مسلما کسی که یک بار طعم جدایی رو چشید بار دوم واسش راحتتره...و شما بیشتر اذیت می شید تا ایشون چون تجریه ی طلاق اول بسیار دردناکتره...ایشون برای شما مغروره چون یک بار شدیدا غرورش خرد شده و طرد شده...در واقع ایشون از ترس تکرار تجریه ی قبلی گارد گرفته.و پیداست هنوز افسردگی و مشکلات ناشی از طلاق اولش درمان نشده...شما سعی کنید مدام بهش متذکر بشید که قرار نیست تجربه ی قبلش تکرار بشه و تا آخرین نفس کنارش می مونید ...سعی کنید حس امنیتی که از دست داده رو بهش برگردونید و چیزی متفاوت از همسر قبلیش باشید...
RE: خودکشی خانمم و تردید من برای زندگی
سلام خیلی وقته از تاپیک گذشته ونمیدونم چی شده اما آقای عزیز حق با شماست چه عجله ای در طلاق؟؟اون هم تو این بحران روحی همسرتون ...فحش وسیلی هم کار بدی بوده ولی فاجعه نبوده مگر مردهایی نیستن که زنشونو زیر مشت ولگد میگیرند وبعد پشیمون میشن و...که البته جبرانش خیلی خیلی سخته ....اگه زنهای اونها میتونن ببخشن چرا مرد سیلی زنش را نبخشه تازه تو این شرایط؟؟؟به حرفای دوستان دیگه جو گیر نشید وهمینطور مهربان بمانید برا طلاق وقت زیاده
RE: خودکشی خانمم و تردید من برای زندگی
با سلام،
با توجه به اینکه آقای mta عزیز سه ماه است که در این تاپیک پستی نزدند و قصد ادامه دادن تاپیک رو نداشتند، این تاپیک قفل می شود.
موفق باشید.
پاورقی:
خانم مادلین عزیز، لطفاً توجه کنید که در تاپیک های قدیمی تر از 2 هفته پست نمی زنیم، مگر اینکه خود صاحبش مجدداً قصد ادامه دادن تاپیک رو داشته باشد.
از شما ممنونم.