-
RE: زندگی جدید سبکتکین
دوستان خوبم
ازتون ممنونم که باهام همدردی کردین و راهنماییم کردین .
توکلم رو به خدا از دست ندادم و دارم با این قضیه کنار می یام . من تا جاییکه جا داشت تلاشمو کردم و شاید هم به تلاشم برای برگردوندن شوهرم ادامه بدم . نمی دونم تصمیم سختیه . تنها راهی که مونده اینه که برای آخرین بار یه جوری آدرس جدیدشو پیدا کنم و برم باهاش حرف بزنم . هرچند که بارها بهم گفته دوست نداره برم مزاحمش بشم . اصلا نمی دونم اگه قرار شد برم بهش چی بگم ؟ به قول اون حرفای تکراری رو بازم تکرار کنم و اونم تهش ضایعم کنه . از اینکه ضایع بشم ناراحت نمی شم اگه بدونم تهش فایده ای هم داره ولی ... نمی دونم واقعا دودلم . اگه هم کاری نکنم و دست رو دست بگذارم هم که معلومه دیگه اون به کارش ادامه می ده .
خدا رو شکر خیلی بهترم ولی همش فکر می کنم نکنه من کاری می تونستم انجام بدم و انجام ندادم .
بالهای صداقت ممنونم از اینکه مثل همیشه با راهنماییهات منو کمک می کنی .
من هم هنوز امید دارم و باور . هنوز هم توکل می کنم . ولی تصمیم گیریم ضعیفه و در نتیجه تلاشهام هم بی ثمر.
در مورد مهریه با چند تا وکیل دیگه هم مشورت کردم و گفتن کاری نمی تونی بکنی مگه اینکه شوهرت بخواد مهریتو بده .
به هر حال من اقدام می کنم بقیشو می ذارم به عهده خدا . چون از اولشم به فکر گرفتن پول نبودم اصلا این قضیه ناراحتم نکرده .
ولی در مورد رفتن و صحبت کردن با همسرم هنوز نتونستم تصمیم درستی بگیرم .
تا جاییکه میشد وسایل شوهرمو از جلوی چشام جمع کردم و سعی می کنم که وابستگیمو کم کنم . چه از لحاظ ظاهری چه باطنی.
-
RE: زندگی جدید سبکتکین
سبکتکین عزیز
طبق معمول باز هم حرفها را نگرفتی
پست بالهای صداقت را بارها و بارها برای خودت بخون و بخون تا بفهمی یعنی چی ، حتی اگر شده بپرس .
برو سراغ شوهرت ! ، مطمئنم ضایع می شوی بعد هم می آیی می گویی کاش نمی رفتم چقدر این بی عاطفه است ، ضایع شدم . واقعاً چطور این همه خاطرات را فراموش کرد و .... همان حرفهای تکراریت .
تو هنوز تکلیفت با شخص خودت روشن نیست که چی میخواهی ، کی هستی ، چطور باید باشی و چکار باید بکنی ؟ ( همه اینها را با خودت منظورم هست ) آنوقت فکر می کنی موج این سرگردانی و بلاتکلیفی را به همسرت منتقل نمی کنی ؟
می گویی میخوام برم باهاش حرف بزنم اما نمی دانی چی میخواهی بگویی ..... این یعنی همان بلاتکلیفی تو از جانب خودت .
بارها و بارها بهت گفتم از شوهرت و حواشیش بیرون بیا و به خودت بپرداز و خودت را بیاب و بساز . اگر گرفته بودی و کار کرده بودی با اطمینان می گویم الآن وضعیت طور دیگری بود و کار به این مرحله از جدایی نمی رسید .
اما افسوس که آنقدر در فضای ذهنی خودت سیر می کنی که اصلاً بر حرفها عمیق نمی شوی .
به قول بالهای صداقت چه بگویم .
برو در باره هوش هیجانی و عزت نفس و مهارتهای ارتباطی و ... مطالعه کن و عمل کن .
کتاب از حال بد به حال خوب را مطالعه کردی ؟
واقعیت اینه که در جا می زنی و از فرصتهای به دست آمده استفاده نمی کنی و نکردی .
مشاوره حضوری هم که رفتی . بیا بگو مشاور بهت چی گفته و تو در راستای راهنمائیهایش چه کار کردی .
منتظر جوابت هستم .
.
-
RE: زندگی جدید سبکتکین
ببخشید سوالی که خیلی وقته برام پیش اومده. راستش نمی دونم شاید من IQ ام پایینه. اما اجساس می کنم همه سعی دارند یک نکته را به سبکتکین بگویند اما لقمه را دور سر خود می چرخانند. یک راهکار عملی ، یک مصداق برای اینکه بهتر بشه منظور کارشناسها و بالهای صداقت رو فهمید مثلا در اون موقعیت این کار رو انجام بده یا اینطوری فکر کن رو لطفا ارائه بدید به جای اشاره کردن به نقطه ای که برای هر کس در شرایط ذهنی و حسمی که وجود داره ممکنه متفاوت باشه . فکر می کنم اینجوری هم به سبکتکین بهتر کمک می شه اما فسفر مغز ما اینقدر نمی سوزه برای یاد گرفتن از این تاپیک.
البته اگر صلاح دونستید . چون این تاپیک مخصوص سبکتکینه و ما شاید حقی در اون نداشته باشیم.
-
RE: زندگی جدید سبکتکین
فرشته مهربون
درست گفتي . هنوز تكليفم با خودم روشن نيست . چند روزي ميشه كه تصميم گرفتم ديگه حداقل غصه نخورم . ولي اينكه راهو درست رفتم يا ميرم رو نمي دونم . هنوزم مقاله مي خونم هنوزم كتاب مي خونم و حتما هم به مشاوره رفتنم ادامه مي دم ولي حتما برداشتام ازشون درست نبوده .
مشاور بهم گفت سعي كنم از فكر همسرم بيرون بيام و كمتر بهش فكر كنم و اينكه احتمال برگشت همسرم زياد نيست . اگه برگشت كه چه بهتر اگه هم نه حداقل خودمو اين وسط داغون نكنم . اگه پالس مثبتي از طرف اون گرفتم سعي كنم از فرصت استفاده كنم . فعلا كه هيچ خبري از همسرم نيست و من ديگه نمي خوام وابسته اون باشم .
8 ماهه كه من دارم همه جوره خودمو به آب و آتيش مي زنم و همسرم با وجود اينكه مي دونم به قول بالهاي صداقت حداقل 1 درصد دوستم داره ولي هيچ تلاشي نمي كنه و به قول خودش سعي داره به احساساتش غلبه كنه و منطقي عمل كنه .
قبول دارم كه شايد نتونستم از فرصتهايي كه داشتم براي بهبود رابطمون استفاده كنم ولي واقعا فهمم تو همين حد بود .
الانم دارم رو وابستگي خودم كار مي كنم و مي خوام تلاش كنم خودمو براي يه زندگي جديد چه با همسرم چه بدون اون آماده كنم . تو زندگي گذشتم خيلي اشتباهات داشتم كه مي خوام برطرفشون كنم .
بالهاي صداقت از تلاشش گفته بود براي يه زندگي بهتر و بدست آوردن اون چيزي كه مي خواسته . من هم تلاشمو تو اين زمينه مي كنم ولي در مورد شوهرم همش دودلم كه آيا تمام تلاشمو كردم ؟ بازم راهي مونده كه نرفته باشم و دارم كوتاهي مي كنم ؟
حقيقتش اينه كه ديگه دلم نمي خواد برم و التماسش كنم . اون هم مثل من متعهد بوده به اين زندگي اونم بايد يه تلاشي بكنه . بزور كه نمي تونم نگهش دارم . بقول خودتون اگه اون مال من باشه برمي گرده حتي شده 10 سال ديگه ولي اگه دوست نداره به اين زندگي ادامه بده به زور حرف من كه بر نمي گرده .
خيلي براي من سخته دل كندن از يه عادت 9 ساله ولي حتما شدنيه .
در مورد تصميم گيري و تلاش اگه ميشه بيشتر راهنماييم كنين .
در مورد تقويت هوش هيجاني هم خيلي وقته دارم تلاش مي كنم و مقاله مي خونم ولي خيلي برام گنگه . اصلا با اين مقاله هاي روانشناسي نمي تونم خوب ارتباط برقرار كنم . نمي دونم چرا ؟
-
RE: زندگی جدید سبکتکین
در راستاي مشاوره هايي كه بهم شده و همه تاكيد داشتند كه از فكر شوهرت بيرون بيا دارم همين كارو مي كنم سعي مي كنم اگه يه وقت يه چيزي منو يادش انداخت خدا رو شكر كنم از اينكه همونقدر هم كنارم بود و باور كنم كه به خاطر بي مهارتي هر دومون كارمون به اينجا كشيد و اينكه من همه تلاشمو كرده و مي كنم تا اين بي مهارتي هامو برطرف كنم تا ديگه شاهد اين تجربه تلخ نباشم . اميدوارم كه اگه تو مسير درست قرار بگيرم و تلاشمو بكنم خدا هم هر چي خيره پيش روم قرار بده .
ديگه كمتر گريه و زاري مي كنم و دارم براي آيندم برنامه ريزي مي كنم .
-
RE: زندگی جدید سبکتکین
عزیزم
تو فعلاً مهمترین کارت رو بزار روی خالی کردن ذهنت از ذغدغه ها و شوهرت . علت اینکه بعضی مطالب برات گنگه و نمیتونی رابطه باهاشون برقرار کنی .... همین مشغله ذهنی است ، تا می تونی روی توقف فکر و تخلیه ذهن و آرامش کار کن . این اولین و مهمترین گام هست . از سکوت اعضاء و خلوت ذهن بهره بگیر .
سکوت اعضاء >>>> جز آنچه ضروریه نشنوی ، جز آنچه ضروریه نبینی ، جز آنچه ضرویه نگویی ، و جز آنجا که لازمه نروی ، جز آنچه لازمه انجام ندهی ، و جز به آنچه لازمه فکر نکنی ( آنچه برایت لازمه ذهنت بهش بپردازه ، هرچیزی هست که فی الحال بخواهی انجام دهی . و آنچه بخواهی فی الحال انجام دهی آنچه باید باشد که لازم است ) ، و ......
موفق باشی
-
RE: زندگی جدید سبکتکین
عزیزم حالت چطوره بهتر شدی؟؟؟
یه چیزی یادم اومد که بهت بگم .خانمی اگه این روزاتو با یه دوست نزدیک خوب بیشتر بگذرونی خیلی توی کاهش فشار روحیت بهت کمک می کنه.با دوست خوبت قرار بذار .با هم بیرون برین .با هم بشینین صحبت کنین .سعی کن تنها نمونی اگه دوست نزدیک داری بگو چند روزی بیاد پیشت و یا اقلا چند ساعتی رو هر روز باهاش بگذرون .به من این مساله خیلی کمک می کنه.خیلی هم از غم و غصه نمی گیم ..همین حرفای عادی و روزمره هم برای من کافیه!!
امیدوارم روز به روز بهتر بشی:72:
-
RE: زندگی جدید سبکتکین
ُلام f-z عزيز
خدا رو شكر خوبم . و دارم رو خودم كار مي كنم كه خودم و خدامو بيشتر بشناسم . و از اين وابستگي در بيام .
اميدوارم روزي كه شوهرم زنگ بزنه و بخواد بگه بيا بريم محضر هم همينطوري باشم . :311:يه خورده دلشوره اونروزو دارم ولي اميدوارم وقتي رو خودم بيشتر كار كنم ديگه نگراني نداشته باشم .
در مورد دوستان بايد بگم متاسفانه از وقتي متاهل شدم به خاطر كمبود وقت خودم و اينكه شوهرم زياد موافق رفيق بازي نبود خيلي رابطم با دوستام كمتر شده و ديگه كمتر با كسي صميمي هستم . ولي سعي مي كنم از وقتم درست استفاده كنم و از فكر كردن به گذشته و غم و غصه خوردن دست بردارم و براي آينده برنامه ريزي كنم.
منم مثل تو هنوز يه خورده نگراني دارم . به قول تو هنوز همه هر چند كه مي دونن جدا زندگي مي كنم از همسرم ولي هنوز ته دلشون فكر مي كنن اون برمي گرده و هنوز به چشم يه متاهل بهم نگاه مي كنن . (البته هنوزهستم ) و نمي دونم بعد اين قضيه رفتاراشون چه جوري ميشه باهام . ولي فكر مي كنم با يه كم درايت خودمون و قويتر كردن خودمون بتونيم از پسشون بر بيايم .
خوشبختانه يا متاسفانه گويا خانمهايي كه طلاق گرفتن تو جمع بچه هاي اين سايت نيستن . ( متاسفانه رو گفتم چون كسي نيست تجربه هاشو بهمون بگه ) ولي بالاخره هزاران زن مثل ما هستن كه طلاق گرفتن و هنوزم دارن زندگي مي كنن . پس ما هم مي تونيم .
تو اين روزاي قشنگ ، سر سفره هاي افطار و سحرتون ما رو هم دعا كنين .
س سلام جا موند . مثل اين لاتاي چال ميدون سلام دادم . :311:
-
RE: زندگی جدید سبکتکین
سلام
سکتکین عزیز خیلی خوشحالم که تونستی اینقدر خوب پیشرفت کنی و حرفایی نوشتی اینقدر خوب و پر انرژیه:R
-
RE: زندگی جدید سبکتکین
سبکتکین جان امشب دومین شب از شبای قدره دعا میکنم خدا بهترین تقدیر رو برات رقم بزنه، این دو شب باقیمونده رو از دست نده، بهترین فرصته استجابت دعاست.:323: