RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
دختر مهربون گرامی مناعت طبع و بزرگواری شما بر همگان اشکاره پس دیگه لازم نیست ازتون تعریف کنم تا بگم منظورم شخص شما نبودین
فقط خواستم بدونید این ایده ال گرایی (مخرب ) که مسلمان در موردش سوال کرد همینه
اگه واقع بینانه تر به قضیه نگاه کنیم مسئله خود به خود حل میشه
مسائل مالی بخش مهمی از زندگی رو تشکیل میدن و نمیشه باهاشون شوخی کرد !
مسلمان مثال خوبی زد فقط در چند حالته که میتونی تو شهر بی در و پیکری مثل تهران ( ویا شهر مشابه ) زندگی کنی
1_ازدواجت رو به بعد از 35 سالگی موکول کنی (شاید تونستی با بدبختی یه خونه بخری خونه که نه لونه !)
2_یه بابای پولدار داشته باشی (مرده یا زنده ! خدا هممونو بیامرزه !)که بتونه تا زمانی که کاملا روی پای خودت وایسی بهت کمک کنه و یا رسما سرمایه خوبی رو در اختیارت قرار بده (زنده باد! ) اون اپارتمانی که قرار بود برین توش از همین موارد بود (از دست دادی !)
3_دختر وپسر تحصیلکرده با شعور دو پرنده عاشق بال به بال همدیگه ببخشید پا به پای همدیگه ازخروس خون صبح تا بوق سگ کار کنن ! بلکه بتونن هر ماه کلی قسط پرداخت کنن تا وقت گل نی بتونن در فاصله چند کیلومتری از شهر یه واحد 80 متری بخرن
خب مثلا در این مورد من به شخصه مگه اینکه فلج بشم که پول زنمو بخورم دندم نرم تو چادر زندگی میکنم ولی زیر بار این سوغات مدرنیسم نمیرم (اخه من پست مدرنم)
4_اجاره نشینی و بدبختی و ... که من تنهایی بدون کمک زنم به دوش میکشم( معتقدم خانومم حق داره تا هر وقت دلش خواست درس بخونه و بعدش بنا به میلش هر شغلی که دوست داشتو انتخاب کنه ولی به خاطرفقط و فقط و فقط پول نمیخوام از من و بچه ام بزنه چون وظیفه اش چیز دیگه ایه دلم میخواد از کاری که میکنه لذت ببره و اعصاب و روانش در ارامش باشه و هیچوقت ندونه من چندجا قسط پرداخت میکنم )
خب با این اوصاف بهتر نیست یه مقدار راجع به ایده ال هامون تجدید نظر کنیم
البته من با این حرف دختر مهربون موافقم که ادم باید براساس توانایی ها و ظرفیت های خودش انتخاب کنه تا بعدها به خاطر سهل انگاریش خودش و بقیه رو ازار نده
اما
تمام حرفم اینه که یه خورده کوتاه بیایم هممون
نمیشه یه نفرو به خاطر دو موضوعی که دختر مهربون مطرح کرد رد کنیم به نظر من خیلی منطبق با عقلانیت واقع نگر نیست
مسلمان عزیز منظورتو از ایده ال گرایی شفاف تر کن متوجه نشدم همین چیزاییه که گفتم
یا اینکه منظورت ایده ال بودن به مفهوم میل و اشتیاق همیشگی برای رسیدن به یه پله بالاتره مادی یا معنوی ؟
اما در مورد مهریه
سوال بسیار در خور توجهیه که ترجیح میدم در یه وقت مناسب بهش جواب بدم:72::72:
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
ممنون دختر مهربان و خارپشت گرامی
در مورد ایده آل گرایی می شه به این مساله هم از دید مادی نگاه کرد و هم از دید معنوی که من بیشتر منظورم قسمت دومش بود! این که بخواهی هر روز بهتر از دیروز باشی و کمال گرا باشی خوب است اما گاهی شکلی افراطی و غیرمنطقی به خود می گیرد. در همین سایت تاپیک هایی برای رفع این مساله وجود دارد.
توضیح دادنش سخته و حتی نمیشه مرز کشید که واقعا چقدرش درست است و چقدرش افراط است اما نوعی ایده آل گرایی ای که رسیدن بهش سخت و ناممکن می نمایاند، آیا چنین شخصی بعد از ازدواج متعادل می شود؟
در مورد مهریه مساله این جاست که در ابتدای وضع کردن مهریه نگاه به مهریه چیزی بوده است که برای تحکیم زندگی است و مبلغ نجومی ای هم انتخاب شده است، این نگاه اولیه در آینده هم گرفتن این مهریه را سخت و غیرممکن می نمایاند، به نظر می رسد در این حالت اگر مردی مهریه را داد عملا دیگر دلیلی هم برای ادامه ی زندگی مشترک نمی بیند. در واقع دادن مهریه آخرین رشته ی پایداری زندگی بوده است که با قطع شدنش بقیه رشته ها هم استحکامی ندارند.
اما در صورتی که از روز اول مهریه با گمان به این که هدیه ای است از جانب مرد برای اثبات مهرش به زن و برای نشان دادن "صدقش"-مهریه ترجمه ی کلمه ی صداق است که در یزد همچنان صداق نامیده می شود و البته صداق در یزد به شکل ملک و زمین و خانه است و نه سکه - در این حالت هم خانم می تواند هر وقت دوست داشت مهریه اش را طلب کند و هم رسمی پسندیده است اگر آقا هر از مدتی چند سکه را به عنوان قسمتی از هدیه ی "مهریه" به خانم بدهد.
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
جواب :مسلمان عزیز
اگه میخوای خیلی سربسته به موضوع بپردازیم و مصداقی صحبت نکنیم
خب باید بگم هر چیزی که از حالت تعادل خارج بشه و در موردش زیاده روی بشه طبیعتا در کنارش در مورد یه بخش دیگه از موضوع کوتاهی میشه
هر جا افراط هست سیستماتیک در کنارش تفریط ایجاد میشه
به نظر من مهم اینه که هر انسانی چه دختر چه پسر هر کاری که میکنه براش منطق درست و قابل قبولی داشته باشه
چیزی که دو طرف قبولش داشته باشن و بشه بهش استناد کرد
اصولا منطقی بودن تعادل ایجاد میکنه و خب اره یه معیار اساسیه !
و اون چیزی که من در اطرافیانم دیدم (مخصوصا دخترا ) بسته به ویژگیهای متفاوتشون بعد از ازدواج بطور نسبی منطقی تر و معقول تر عمل میکنن
اصولا به این اعتقاد دارم که ازدواج مناسب و به موقع در به تعادل و به ثبات رسیدن طرفین در هر زمینه ای نقش داره
نمیدونم تونستم کمکی کنم یا نه
سوال :دخترا تا چه حد میتونن احساساتشون رو پنهان کنن ؟
ایا این جلوگیری از ابراز احساس باعث سرکوب شدن ناخوداگاه اون واز بین رفتن علاقه نمیشه؟
و ایا این ویژگی نشون دهنده ناتوانی دختر از ایجاد یه رابطه عاطفی مناسب بعد از ازدواج نیست ؟!
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
ترجیح می دید زن / شوهر آیندتون،پر شر و شور و شاد و تو روابط جنسی فعال باشه ولی در گذشته این رابطه رو تجربه کرده باشه؟
یا سرد و بی روح و منفعل باشه تو روابط جنسی م سرد ولی گذشتش پاک باشه؟هیچ مشکلی با هم ندارید و
از نظر خونه داری و درآمد تو یه سطحن فقط ظاهر اولی یکی دو درجه بهتره.
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
جواب :به نظر من این سوال از اون سوالای سیاه وسفیده که برای پاسخ به اونها باید خیلی دقت کرد
این فرض رو در نظر گرفتیم که هر دو انتخاب در یه سطحن و تنها مورد اول زیباتر و گرم تره و قبلا تجاربی رو کسب کرده
اما به نظرم فرضمون غلطه
یا بهتر بگم مبهمه برای همین با اجازه فرهنگ عزیز شفافیتش رو بیشتر میکنیم
ایرادات دو مورد رو بررسی میکنیم
مورد اول )راجع به کسب تجربه (منظورم صرفا داشتن شریک جنسی بدون هیچگونه قید قانونی و شرعیست )قبلا بحث کردیم اماتیتروار مضراتش رو میگیم :
1-ایجاد بی اعتمادی در طرف مقابل 2-مقایسه فرد فعلی با شریک سابق 3-ایجاد حس رقابت در طرف مقابل
4-افزایش احتمال خیانت به علت داشتن سابقه
تازه اینا در حالتیه که اصراری به پایبندی همسرمون به قیود دینی نداشته باشیم
و رابطه ازاد با جنس مخالف برای هر دومون کاملا تعریف شده باشه
مورد دوم )زیبایی کمتری داره
و اینکه طبق فرض سرد محسوب میشه
راستش من به شخصه خیلی تخصصی ندارم و نظرمو میگم
*در مورد خانوما فکر میکنم نوع برخوردشون با این قضیه دقیقا به رفتار اقایون بستگی داره
توانایی اقایون در ایجاد زمینه های روحی روانی و جسمانی مناسب
به عبارت بهتر اگه طبق فرض توی زندگی با هم مشکلی نداشته باشن با کسب اطلاعات لازم میتونن رابطه مناسب و در حد نرمال داشته باشن
البته در مورد اقایونی که خواستار روابط غیر طبیعی و بیش از حد هستن
خب طبیعتا یه مقدار باید کوتاه بیان این برای سلامتی روانی و جسمی خودشون هم بهتره
*در مورد اقایون قضیه یه مقدار متفاوته
و شاید این سرد مزاجی از نظر جنبه های روانی و جسمانی باید با مشاوره و روش های درمانی پیگیری بشه
البته این در حالتی که روابط در حد عادی هم جذابیتی نداره و برای یک یا هر دو طرف مشکل ایجاد شده
خلاصه اینکه باید دید ریشه مشکل کجاست
خب اگه سوال با جزییات بیشتر مطرح بشه راحت تر و واقعی تر میشه جواب داد
یعنی اگه منظور اینه که در هر دو انتخاب روابط در حد نرمال هست اما در مورد دوم داستان با شور و حال دیگه ای در جریانه
به نظر من به عیب هایی که طرف مقابل داره نمی ارزه
تمام زندگی که فقط توی چند لحظه خلاصه نمیشه اما خب بدون اون لحظات هم نمیشه زندگی کرد
همه چی در حد تعادل همه چی به جای خودش
مطمئنم هیچوقت مورد اول رو انتخاب نمیکنم
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
سوال :دخترا تا چه حد میتونن احساساتشون رو پنهان کنن ؟
ایا این جلوگیری از ابراز احساس باعث سرکوب شدن ناخوداگاه اون واز بین رفتن علاقه نمیشه؟
و ایا این ویژگی نشون دهنده ناتوانی دختر از ایجاد یه رابطه عاطفی مناسب بعد از ازدواج نیست ؟![/color]
خب بعضی دخترا کامل میتونن احساسشونو مخفی کنن طوری که پسر اصلا نفهمه که این دختر تو دلش این پسرو دوست داره واصلا تصورشم نمیتونه بکنه،شاید حتی فک کنه دختر ازش متنفر هم هست و اگه جلو بره همون اول جوابش نه هست،،بعضیا هم با ایما و اشاره به پسره حالی میکنن که ازت خوشمون میاد ولی هیچوقت مستقیم اینکارو نمیکنن و بهش نمیگن(از رفتاراش میشه فهمید مثلا بیشتر شمارو تحویل میگیرن،هی سر راهتون سبز میشن،دوست دارن سر صحبتو باهاتون باز کنن و ....)،بعضیا هم که اصلا خیلی رله و راحتن و مستقیم بخود پسر احساسشونو میگن.(الان تعداد این دومی ها بیشتره)،من تقریبا خودم خوشبختانه یا متاسفانه جزء اولیام.
تا حدودی، وقتی دختر تو دلش پسریو دوست داشته باشه و پسر روحشم خبر نداشته باشه و اصلا ادم حسابت نکنه،خب دختر پیش خودش میگه این همه جلز و ولز برای چی برا کی،دلسرد میشه،ولی اینکه کامل علاقه از بین بره نه،فک نکنم،اون تهِ تهِ قلبش تا وقتی کس دیگه ای وارد زندگیش نشده باز طرفو دوستش داره.
معلومه که نیست،چه معنی میده ادم قبل ازدواج و قطعی شدن یه رابطه از خودش احساسات در وکنه،یه وقت یه دختر بخاطر سردی و غرور و فیس و افادش ابراز احساسات نمیکنه،یه دختر هم بخاطر غرور در مقابل نامحرم که مبتنی بر اعتقادات واخلاقیات هست،اون اولی که باهاش کاری ندارم و نمیدونم بعد ازدواج چطور میشه ولی این یکی اصلا نمیشه گفت چون قبل ازدواج ابراز علاقه نمیکنه بعدشم نمیتونه،چون این دختر عزیزمون بخاطر اخلاقیات ابراز محبت نمیکنه یعنی داره خودشو کنترل میکنه و کاملا رفتارش ارادی هستش بخاطر حجب و حیاشه نه اینکه چون بلد نیست و ادم عاطفی نیست،شما باید ببینین با دیگران مثلا دوستاش رفتارش چطوریه با اونا هم جدی و خشکه یا نه؟و از راه های مختلف میشه فهمید.
نمیدونم چرا دلم خواست این شعرو اینجا بنویسم:)
صد ملك دل به نيم نظر ميتوان خريد
خوبان در اين معامله تقصير ميكنند
قومي به جد و جهد نهادند وصل دوست
قومي دگر حواله به تقدير ميكنند
في الجمله اعتماد مكن بر ثبات دهر
اين كارخانهايست كه تغيير ميكند.
سوال:اگه یه دختریو شما دوستش داشته باشین،دوستتونم همون خانومو دوست داشته باشه،بعدا دوستتون بهتون از علاقش به خانوم بگه،و مثلا بگه شما باهاش صحبت کنین، از علاقه شما هم خبر نداشته باشه،شما بی خیال اون خانوم میشین یا چیکار میکنین؟(مثل قضیه فیلم در پناه تو ولی اینجا فرض میگیریم هر دو پسر خوبن ولیاقت ازدواج با خانومو دارن)میخام ببینم حستون اونموقع چی هست؟شما هم از خانوم خواستگاری میکنین و میگین که خانوم خودش تصمیم بگیره یا کنار میکشین؟(خانومه حیفه ها از دستتون میره:305:)
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
سوال جالبیه! یه اتفاق نیمه مشابه واسه من افتاد!
دوستی ازم خواست در مورد یکی از خانم هایی که سر کلاسم می اومد براش تحقیق کنم، منم که تا قبل از اون اسم اون خانم را هم نمی دونستم به محض مطلع شدن از اسمش فهمیدم که خیلی خوب می شناسمش و پدرش معلمم بوده و مادرش دوست مادرم بوده و همسایه ی خاله ام بوده اند و ... خلاصه بیوگرافی کاملش دستم اومد.
با شناختی که از دو طرف داشتم می دانستم به درد هم نمی خورند و سطح خانوادگی شون فرق می کنه و دوستم اگر اقدام کند پاسخ منفی می شنود که همین حرف را بهش زدم. بعد از چند مدت که زیر نظرش داشتم و از یه چیزهایی مطمئن شدم خودم به خواستگاری شون رفتم که جواب منفی شنیدم (دختر خانم گفتند که همسرشان حداقل دکترا داشته باشد!!!)
خوب حالا توی شرایطی که شما توصیف کردید بستگی دارد اون دوستم چقدر برام ارزشمند باشد فکر می کنم اگر اون دوست برام خیلی عزیز باشد انتخابم خوشبختی دوستم است و خوشحال می شم کمکش هم بکنم
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
با شناختی که از دو طرف داشتم می دانستم به درد هم نمی خورند و سطح خانوادگی شون فرق می کنه و دوستم اگر اقدام کند پاسخ منفی می شنود که همین حرف را بهش زدم. بعد از چند مدت هم خودم به خواستگاری شون رفتم که خودم هم جواب منفی شنیدم
ای بابا:311:
خب اگه دوستتون خیلی عزیز نباشه یکم عزیز باشه چی؟یعنی شما بخاطر دوستتون حاضرین یه کیس مناسبو از دست بدین؟
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
آره اگر دوست عزیزی باشد چرا که نه؟ طبق قاعده ی آن چه برای خود می پسندی برای برادر مومن خود هم بپسند و ... بلی حاضرم
سوال:
اگر آقا پسر توی همون جلسه ی اول خواستگاری ۴ تا کاغذ سوال از جیبش دربیاره با ۵۰-۶۰ تا سوال! چه حسی بهتون دست می ده؟ اصلا ترجیح می دهید این جور اتفاقی نیافتد؟ از نظر شما جلسه ی اول فقط برای دیدن قیافه ی یکدیگر است؟
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
سلام. بعد از یه مدت خرابی تالار و یه امتحانی که داشتم اومدم:)
راستش سوالی که پرسیدی، منم یه خورده باهاش درگیرم.
مثلاً من نمیتونم سوالایی که میخوام بپرسم رو به خاطر بسپرم. تازه بعد از کلی تلاش، توی اون موقعیت که قرار میگیرم همش یادم میره. بخاطر همین خیلی دوست دارم سوالام رو بنویسم تا بتونم به دونه دونه ی اونها برسم. اما جلسه اول دردسره:) بنظرم اینکه برگه سوالام رو ببرم، یه خورده تو ذوق طرف میخوره. بخاطر همین سعی میکنم که توی جلسه اول آمادش کنم و مقدمه چینی کنم که من عادت دارم بنویسم که اگه دفعه بعد اومد و دید یه طومار دستمه جا نخوره:)
بنظر من جلسه اول فقط برای دیدن نیست. یه سری کلیات خوبه که مطرح بشه. اما اینجوری که شما میگی از کلیات گذشته:) چه اشکالی داره که ادامه ی سوالات رو توی جلسه دوم و بعدش مطرح کنی؟ اینجوری بنظرم وقت بیشتری هم هست برای فکر کردن.
سوال:
به خواستگاری دختری میری و میپسندی. چند جلسه رفت و اومد میکنید. بعد از یه مدت، اون دختر خانم میگه که بخاطر پدر مادرش نمیتونسته بگه که نیاید برای خواستگاری. اما منتظر یکی دیگه هست و نمیتونه با شما ازدواج کنه. و از شما میخواد که این موضوع رو به کسی نگی.
اول اینکه خودت چی کار میکنی؟
دوم اینکه به پدر مادر خودت چه جوری میگی؟ و اینکه بهشون میگی که دخترخانم یه همچین چیزی بهت گفته؟