RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
عزیزم، آزاده جونم، یه کمی آروم باش:72:
آزاده جون، درسته که یه کمی با سختی زندگی مشترکت شروع شده. اما چیزی که الان هست رو نگاه کن. ببین برای موقعیت الان چه کاری میتونی بکنی.
بنظرم بهترین کار اینه که زودتر برگردی. نمیدونم وضعیت چه جوریه که نمیشه بیای. اگه درس میخونی، یه مرخصی ای چیزی جور کنی و از الان (حداقل)تا وقتی که بچتون به دنیا میاد پیش همسرت باشی. یا نمیدونم یه جوری یه راهی پیدا کن برای اینکه پیش همسرت باشی. بیشتر به خاطر خودت. چون الان به اینکه در کنارت باشه، بیشتر از هر چیز دیگه ای احتیاج داری.
اینجوری که داری میگی مثل اینکه از اطرافیانت آرامش دریافت نمیکنی. سعی کن آرامشتو با ارتباط با خدا بدست بیاری. به فکر خودت و بچه ی نازت باش عزیزم. اونم الان به آرامش تو احتیاج داره:46:
RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
آزاده جان مدت های مدیدی هست که تاپیک های شما رو میخونم و تا حالا چیزی نگفتم چون نمیتونم درکتون کنم ، ترسیدم چیزی بگم از دید خودم شما رو ناراحت کنم
عزیزم عزت نفس هر انسانی بزرگترین دارایشه، مواظب باش عشق چشمهاتو کور نکنه به قدری که عزت نفستو ازت بگیره که انسانی که عزت نفس نداره هیچی نخواهد داشت
عزیزم حد تعادل درهمه جیز خوبه حتی وقتی داری به کسی خوبی میکنی و مدارا می کنی نیکی را از حد نگذران که باعث نشه فکر کنن آزاده تحمل هر گونه آزار و اذیتی رو داره
دوست داشتم بابت بارداریت بهت تبریک بگم ولی من روی بچه ها خیلی حساسم ؛ توی این شرایطی که خودت جایگاهتو توی زندگیت پیدا نکردی این طفل معصومو نمیدونم به چه دلیلی به دنیا میاری ولی اگر خدایی نکرده اینطوری میخوای شوهرتو وابسته خودت بکنی نکن، گناه داره !
من نمیگم چی کار کن فقط می گم عزت نفستو تقویت کن
RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
مرسی دختر مهربون که تایپک منو دنبال میکنی. مامانم از عصبانیت اینجوری کرد. همش میگه چرا شوهرت به جای اینکه زنگ بزنه نازت کنه این مدلی داره برخورد میکنه...
نیم ساعت پیش هم بد از اینکه با مامانم بحث شد، اومد تو اتاقم دید دارم سر نماز گریه میکنم نشست کنارم گریه کرد که چرا اینجوری خودتو اذیت میکنی.... میدونم که ناراحته اما هیچکس از خودم ناراحت تر نیست!!
سابینا جان مرسی از اینکه بالاخره کامنت گذاشتی ؛)
من خودم اصلا دوست ندارم که وقتی میخوام یک کاری کنم بدون مشورت با شوهرم باشه. همین بچه دار شدنمون هم، خودش خواست که بچه دار بشیم چون گفت سنش داره میره بالا، بهتره الان دیگه بذاریم بچه بیاد...
حالا من موندم که چرا اصلا اینجوری میکنه..تلفن خاموش میکنه.. داد میزنه،، دیوونه شده.
دختر مهربون. من میخوام برگردم، اما خود شوهرم میگه امتحانات که تموم شد بیا.(البته قبلان گفته) وقتی ایران بودم ۳ هفته پیش بهم گفت اگر حآمله بودی، بذار بچه اونجا دنیا بیاد که هروقت بزرگتر شد اگر خواستی بری مامانتینا رو سر بزنی بتونی بچه رو هم با خودت ببری.. منم قبول کردم. حالا من تا ۳ ماه بارداریم رو اینجا میمونم، و بعدش میام ایران، ۲-۳ ماه آخر رو بر میگردم اینجا...
چه دل خوشی دارم من.. چه قشنگ دارم برای خودم برنامه ریزی میکنم.. اصلا معلوم نیست شوهرم دیگه بهم زنگ میزنه یا نه...
سابینا جان راست میگی واقعا اینجوری فکر میکنه که من تحمل همه نوع آزار و اذیتی دارم.. میخوام به خودم بها بدم ..میخوام خودمو بالا بگیرم. نمیخوام اینقدر تحقیرم کنه.. خدا میدون که از نظر فرهنگی،،خانواده، همه چیز ازشون بالاترم ولی هیچوقت سعی نکردم به روش بیارم که ناراحت بشه. اما حالا خودش دست پیش گرفته که پس نیفته.
شوهرم اهل روستا هست. خوانوادش تو روستا زندگی میکنن. اوایل ازدواجمون، خانوادهٔ شوهرم خودشونو خیلی برام گرفتن، که مبادا من فکر کنم حالا چون بچهٔ لندن هستم خودمو بگیرم براشون.. زمان گذشت و دیدن نه آزاده یه دختر ساده و خاکی بیش نیست... بعدشم تا تونستن دخالت کردن.. شوهرم خیلی احترام به خانوادهام میگذشت، اما الان دریغ از یه تلفن زنگ زدن یا حالی ازشون بپرسه...
خیلی حرف زدم،،، امشب دلم گرفته بودم سفرهٔ دلا اینجا پهن کردم. امیدوارم یه راهی پیدا بشه که زندگیمنم مثل بچهای دیگه که با شادی به نتیجه رسیده مال منم به خوبی به نتیجه برسه.
RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
خواهش میکنم عزیزم:46:
حال مادرت رو درک میکنم. مادره و نگران حال دخترشه. بعضی وقتا از دست آدم در میره. ولی از محبت زیاده.
بنظرم اگه شرایط برگشت رو داری زودتر برگرد پیشش. وقتی میگه فعلا اونجا بمون، بگو من الان به تو و حضور تو احتیاج دارم. بذار بیشتر حس کنه که یه مسئولیتی اول در قبال تو، و بعد در قبال فرزندش داره. زیادی بیخیال بودن در قبال زن و بچه هم خوب نیست. با مهربونی و قاطعیت حرفات رو بهش بگو. مهربونی یادت نره که یه وقت نتیجه برعکس میگیری. قاطعیت رو هم اگه نذاری از اون طرف نتیجه ی برعکس میگیری. هر دو باهم.
ایشالا روزای قشنگی در انتظار خانواده ی شماست عزیزم:72:
RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
سلام ازاده جون اول از همه مامان شدنتو تبریک میگم عزیزم:72:
میدونم شرایط سختی رو داری پشت سر میزاری اما ببین گلم تا زمانی که پیش همسرت نباشی نه اون احساس متاهل بودنو مسولیت در قبال شما و نی نیش خواهد داشت و نه شما ارامشی رو که باید ازش دریافت میکنید من خودم هنوز توی دوران عقدم یه دفعه اون اوایل نامزدی همسرم گفت هنوز احساس میکنم مجردم !خیلی ناراحت شدم و رفتم پیش مشاور حضوری که گفت نباید بزاری فک کنه هنوز مجرده باید بهش مسولیت بدی باید تو شرایط زندگی و مسولیتهاش قرارش بدی تا عادت کته همین کارو کردم خدارو شکر دیگه دستش اومد که متاهله:311:
من فک میکنم همسرتون چون از شما دوره و از طرفی نیاز به شما داره( جسمی و روحی) همین باعث شده با کس دیگه ای ارتباط برقرار کنه نمیخوام کاربد همسرتونو توجیه کنم اما میخوام بگم همه مشکلات شما به خاطر دور از هم بودنتونه که اگه بشه زودتر برگردی مطمین باش همه این مشکلاتتون حل میشه:227:
RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
سلام دوست عزیزم تبریک:228:واسه نی نی کوچولوتون که تو راه
عزیز دلم منم با نظر دختر مهربون موافقم اگه بتونی هرچه زودتر کاراتو انجام بدی و بیای ایران کنار همسرت باشی خیلی برات بهتره هم واسه خودت هم همسرت و هم بچه تون در مورد بچه هم که نمیدونم چی بگم چون من عاشق بچه ام پس نمیتونم بگم کار درستی کردی یا نه اما بازم میگم مبارکتون باشه امیدوارم با قدمش شادی و به زندگیتون بیاره...و اما واسه خودت و ارامش,میدونم خیلی سخته اما یه خواهشی ازت دارم اونم اینه که زیاد فکر نکنی چون هر چه قدر بیشتر فکر کنی بیشتر ارامشت بهم میریزه پس فقط فکرت و بذار روی چیزهای خوب و چیزهایی که دوست داری اجازه نده فکرهایی که ارامشتو بهم میزنه هجوم بیاره به سرت میدونم اون افکارم چیزی نیست جز همسرت,نمیگم زنگ نزن نه باید زنگ بزنی البته این نظر منه چون باید تلاشتو بکنی رابطتونو پررنگ کنی زنگ بزن در حد تعادل اگه جواب نداد با خودت بگو حتما خواب بوده یا جایی بوده یا ...دیگه اون روز زنگ نزن ممکنه خودش زنگ بزنه...اگه هم برداشت که خوشحال باش و باهاش صمیمی صحبت کن فقط راجع به خودتون نه مسئله دیگه ای ازاده جون به خاطر خودتو بچت اروم باش.ببین عزیز دلم زندگی ارزش اینکه همش غصه بخوری نداره یه خورده به خودت برس.کمتر غصه بخور ازاده جون معذرت میخوام اگه ازت کوچکترم و اینا رو گفتم اینا فقط خواهش بودن
امیدوارم همیشه موفق باشی ارتباطت رو با خدا تقویت کن
RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
مرسی شمیلا جان و همینطور سبزه و دختر مهربون.
صبح یه تک زنگ زدم ببینم جواب میده یا قهر کرده. جواب داد یخورده سرفه کرد و ادای آدم مریضها رو در آورد منم به روی خودم نیاوردم اصلا که چیه، یا چرا سرفه میکنی. چون خداییش از دستش خیلیی عصبانی بودم و هستم.
بعد از ۴-۵ ساعت زنگ زدم که یکم آرومش کنم که حداقل نظرش در مورد بچه عوض بشه. دیدم دوباره شمارهٔ منو رجکت کرده. به یکی از دوستام تو ایران گفتم تماس بگیر ببین گوشیش زنگ میخوره. اونم زنگ زد گفت آره زنگ خورده و بهش گفت که مثل اینکه خطا خراب هست اگر میشه یه زنگ به خانومت بزن، شوهرم هم در جواب تشکر کرده و گفت باشه!!!!
زنگ زد به خونه و گفت خودش خود به خود رجکت شده، گفتم عجیبه!!!!!!!!! دیگه بهش گفتم گیر نده بهم، چیکار بچه داری. گفت من بابای خوبی نمیشم اصلا... در صورتی که من خودم دیدم چجوری با بچها عشق میکنه و بازی میکنه که انگار هم سنو ساله همون بچه ۱ ساله هست.. منم گفتم مطمعنم که بابای خوبی میشی!!! گفت مسولیتش با تو، منم گفتم مسئولیت تربیت تا وقتی که تو سر کار هستی با من هست.. دیگه هیچی نگفت. بدم بهم گفت کاری به کارم نداشته باش (منظور این حرفشو نفهمیدم) ولی گفتم تو هم تو این چند مدّت باقی مونده اعصابه منو خورد نکن فقط.
در مورد ایران رفتنم هم که میگید. چشم ۳ ماه که تموم بشم،میام ایران. اما چطور این شوهر سر سختمو نرم کنم. خیلی سر سخته. خیلی محکم. نمیدنمک هیکر کنم که یکم به خودش بیاد و بگه این زن بیچارهٔ من چه گونهی کرده که اینقدر من آزارش میدم..
RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
سلام آزاده جون
من علیرضا هستم
من یه مرد 38 ساله هستم خانمم هم 39 ساله اون هم به من شک داشت ولی من هیچ دوستی نداشتم و چون خیلی گیر میداد آخرش گفتم اره دوست دختر دارم ولی واقعیت نداشت من مدتی سکوت پیشه کردم و اون خود به خود به اشتباهش پی برد به نظرم تو هم بیشتر تحقیق کن
RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
چرا هیچکس چیزی نمیگه. هر روز دارم میام اینجا و تایپک رو چک میکنم اما هیچ کسی چیزی نمیفرسته.
دوران خیلی بعدی رو دارم میگذرونم. دوباره شوهرم معلوم نیست چش شده. از دیروز صبح که بهش زنگ زدم شمارهٔ من رو رجکت کرده همش مشغول میزنه. امروز با موبایلم مستقیم زنگ زدم گوشیش زنگ خورد، اما بد از ۵ دقیقه دوباره شمارهٔ موبایلم رو هم رجکت کرد...
دیشب برام ایمیل زده نوشته من بچه نمیخوام، یه فکری بحالش بکن، من بچه نمیخوام، من بچه نمیخوام...
خوب آخه مگه من زور کرده بودم بهش. خودش بچه میخواست. شدم اسباب بازی توی دستش. یهروز قهره، یه روز آشتی، دوباره یه روز بچه میخواد یه روز نمیخواد
شما بگید چیکار کنم
با این اوضاع که پیش اومده، تلفنمو رجکت کرده نمیدونم چیکار کنم اصلا..من میترسم واقعا. من نمیخوام از دستش بدم. من هم دوسش دارم هم از دستش واقعا عصبانی. دلم گرفته:302::302::302:
RE: شوهرم دوست دختر داره،نمیدونم چیکار کنم
سلام آزاده جون میتونم باهات حرف بزنم
آزاده جون.........................
:82:الوووووووووووووووووووو