RE: نقش زنی که طلاق گرفته در زندگی من ؟
[color=#FF0000] بهشت نوشته است: کاملا بکش کنار. به اون آقا بگو روزی که کارش تمام شد و مدرک طلاقش دستش بود به شما زنگ بزنه که برنامه تان را مشخص کنید. تا قبل از اون هیچ ارتباطی نداشته باشید.
من اين توصيه را به اين صورت اصلاح مي كنم:
کاملا بکش کنار.
به اون آقا بگو حتي اگر روزی کارش تمام شد و مدرک طلاقش دستش بود به شما زنگ نزنه ،چون قصد ازدواج با او را نداريد.
اگر به اين توصيه عمل كرديد. مطمئن باشيد كه شما خانه و زندگي آنها را ويران نكرده ايد.
در غير اين صورت مسئول طلاق آنها فقط مشكلاتشون نبوده بلكه شما هم بوده ايد. و مطمئن باشيد كه از تيررس فشارهاي آن زندگي و همسرش دور نمي توانيد بمانيد. و مشكلات زندگي آنها بر زندگي شما و حتي آبروي شما سايه خواهد انداخت.
فكر كنم تحت هيچ شرايطي حاضر نيستي و دلت نمي خواد دست از اين آقا برداري و همچنان با اينكه مي دوني كارت گناهه و پاشوندن زندگي ديگران داري به كار خودت ادامه مي دي .
نوشته بودي كه :
نه من پست ها رو خوب می خونم . از دیروز که این خانم اومدن و کولی بازی در اورد تصمیم گرفتم به این اقا بگم دیگه برو تا بعد از طلاق قطعی .
فكر كنم پست هاي بالا را جا انداختي و نخوندي . به خاطر همين دوباره برات گذاشتم تا بخوني .
RE: نقش زنی که طلاق گرفته در زندگی من ؟
خانم طالبي
دريافتي كه از شما دارم ترس است . از چه مي ترسيد ؟
مي شود خواهش كنم قدري از اين مرد و زن فاصله بگيري و از خودت براي ما حرف بزني ؟
از چه مي ترسي كه نمي تواني به اين مرد جواب رد بدهي و براي خودت صغري و كبري مي چيني ؟!
تو اين ها را در چند پست اخر گفته اي
به هر حال دیر یا زود اون زن طلاق می گیره پس من می تونم به اون اقا بگم بعد از طلاقش به این مساله فکر می کن
با كمال شرمندگي
مي داني قديمي ها چه مي گويند و چه ضرب المثلي در اين باب داريم ؟ زن و شوهر دعوا كنند ابلهان باور كنند .
البته اين ضرب المثل قطعيت ندارد اما از آن طرف هم كه نگاه كني امكانش هست . مگه نه ؟!
ولی نمی تونم بگم اصلا تو رو نمی خوام
فکر می کنید این تصمیم عاقلانه است ؟
نتوانستن تو را با منشا يك ترس درك و دريافت مي كنم . خودت بگو اين ترس از كجا و چه جايگاهي مي آيد .
بر عاقلانه نبودن تصميم يقين و باور دارم
نه من پست ها رو خوب می خونم . از دیروز که این خانم اومدن و کولی بازی در اورد تصمیم گرفتم به این اقا بگم دیگه برو تا بعد از طلاق قطعی . ولی نمی تونم توی چشاش نگاه کنم و بگم نه اصلا تو رو نمی خوام
اين ناتواني كه در كل مسير تاپيك به آن بارها اشاره كرده اي از كجا مي آيد ؟!اين را بگو .
ولی من می دونم این اقا و خانم جدا می شن چرا شانس خودم رو از دست بدم و به کسی که عاشقانه دوستش دارم بعد از طلاق زنش نرسم
و درنهايت بازدارنده و صاعقهايت بدجوري كليدش خورده و در پيش نويس كودكانه ي زندگي ات هستي . براي خودت در اين شرايط فكر جدي بكن .
RE: نقش زنی که طلاق گرفته در زندگی من ؟
به نظر من هم تو دچار عشق کورکورانه شدی حتی هم اگر جدا شوند این چه شانسی است که می خوای بری به دنبالش به نظر من این هم بدشانسی نکنه از اینکه فکر می کنی که ممکن دیگه ازدواج نکنی می خوای ازدواج کنی یکمی فکر کن مگه بچه هستی دیگه بزرگ شدی یکمی بیشتر فکر کن حتی اینی که می گی بعد از طلاق قطعی بیا خودش یه جور مخرب زندگی اون زوج می باشد یعنی به خاطر تو باید زنشو طلاق بده و مطمئن باش یه نفر دیگه هم پیدا می شه که تو را به خاطر اون طلاق بده حالا خود دانی
RE: نقش زنی که طلاق گرفته در زندگی من ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط talebi90
از همگی ممنون
امروز یه اتفاق افتاد دوستم اومد محل کارم و هر چی از دهنش در اومد به من گفت :302:
من هم به اون اقا زنگ زدم گفت زنش غلط کرده و اینا می خوان از هم جدا شن مسائل بین من و تو به اون ربطی نداره
خیلی ناراحتم
توروخدا دست از سر زندگی این بنده خدا بردارید شما آخه چرا دارید کاریو میکنید که آینده خیلی بدی داره
چرا دارید با سر میرید توی چاه
تا دیر نشده بطور کل پاتونو از زندگی این آقاو دوستتون بردارید
آخه چطور به مردی اعتماد میکنید که داره بچه اشو با پول معاوضه میکنه(بجای مهریه)
باور کنید آدم جالبی بنظر نمیاد :316::316::316:
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماندو چنین نیز هم نخواهد ماند
من از چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
آخه خانم عزیز زندگی که فقط توی شوهر داشتن ویا زن داشتن خلاصه نمیشه چرا باید فقط به این دلیل که همسری داشته باشی داری خودتو در درجه اول بعد اون زن و بچه رو دچار مشکل میکنی.
شاید شما الان نتونی ازدواج کنی ولی این به این معنا نیست که دیگه نمیتونی زندگی کنی
سعی کن ارزش های وجودی خودتو بالا ببری و منتظر و امیدوار به یه آینده روشن بمونی
زندگی اون زن و شوهر و به حال خودش بذار به اون آقابگو بهیچ عنوان حاضر به ازدواج باهاش نیستی
کسی که به همسر قبلیش در مقابل شما بی احترامی کنه چطور توقع داری بعدها واسه شما ارزش قائل باشه
خودتو از این ورطه نابودی خارج کن:302:
RE: نقش زنی که طلاق گرفته در زندگی من ؟
واقعا موندم که چی بگم!!!!
خانم طالبی شما خودتو فقط واسه چند دقیقه بگذار جای اون خانم با یه بچه. اگر شما بودین، نمیرفتین کلی بازی در بیارین؟؟؟ تازه ممکن بود از کلی بازی هم بدتر کنید... چون شوهرت داره بعد از ۱۲ سال زندگی با یه دختر ۷ ساله میگذار میره.
چشماتو باز کن که هم داری زندگی یه بچه، مادر و پدر رو خراب میکنی هم زندگی خانم طالبی رو....
اومدی اینجا مشاوره کنی. نیومدی اینجا که دوستان حرفاتون رو تایید کنن.
مراقب باش :305:
RE: نقش زنی که طلاق گرفته در زندگی من ؟
RE: نقش زنی که طلاق گرفته در زندگی من ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط talebi90
پس من می تونم به اون اقا بگم بعد از طلاقش به این مساله فکر می کنم ولی نمی تونم بگم اصلا تو رو نمی خوام
فکر می کنید این تصمیم عاقلانه است ؟
نه دوست عزیز
تصمیم عاقلانه نیست
عاقلانه اش اینه که محکم بگی :
من منصرف شدم و تصمیم ندارم با مردی که از همسرش جدا میشه و یک بچه هم داره ازدواج کنم ، حتی اگر بهش علاقه داشته باشم .
عزیز دلم ، شما در مقابل او به خودت بها بده و بگو فکرش را که می کنم ، این نوع ازدواج هم در شأنم نیست هم تحمل مسائل و مشکلات بعدی اون را ندارم .
و محکم ردش کن ، اونوقت این آقا روی دیگر خود را به شما نشان خواهد داد ( یا خشن برخور خواهد کرد و به شخصیت و شخص شما حمله خواهد کرد ، یا ذلیل بازی نشون میده و التماس می کنه و به پات میافته و از عشق میگه که اینم دو حالت داره یا ریاکاریه و برای نرم کردن شما یا همینگونه هست که در هردو صورت نشونه اشکال شخصیتی ایشونه ، یا این آقا از شما نا امید میشه و در پی ترمیم زندگیش برمیاد که در خواهی یافت که این زندگی میشه که از هم نپاشه و اگر شما خواهان پاشیده شدنش باشی باید منتظر مکافاتش هم باشی . یا از هم جدا میشن ولی از شما می برد پس علاقه اش به شما عمیق نیست و یک نوع تأمین نیاز داره با شما . یا جدا خواهد شد و علیرغم قطع ارتباط از سوی شما به سوی شما خواهد آمد و مصرانه از شما خواستگاری خواهد کرد که در این صورت به آن به طور جدی فکر می کنی و تمام جوانب را می سنجی و تصمیم می گیری )
پس اکنون هیچ وعده ای نده و صریح و قاطه و با حس ارزشمندی در خودت او را رد کن و محکم باش .
ترس منفی شما ، که بهتره بگم ترس موهوم ممکنه از اینها باشه :
1 - ترس از بالاتر رفتن سن و نیافتن به موقع همسر
2 - ترس از دست دادن این شخص
در صورت اول >>> برمیگرده ه تلقی شما از ازدواج که نیاز به بازنگری و اصلاح داره ، چون تلقی درستی نیست که وادرات به تن دادن به این نوع ازدواج هم می کنه .
در صورت دوم >>> بر می گرده به وابستگی عاطفی ( نه عشق ) شما به این آقا . که این هم مسئله هست و لازمه رو خودت کار کنی و رفع وابستگی کنی ( وابستگی به هرچیزی مخل آرامشه ، حتی به همسر و فرزند چه برسه به این نوع وابستگیها )
ترس مثبت شما :
1 - ترس از پیامدهای ناگوار این نوع ازدواج
2 - ترس از عاقب ظلم احتمالی شما ( سهیم بودن در از هم پاشی این زندگی با رابطه عاشقانه ای که با این آقا برقرار کرده ای و انرژی ایشان را از تمرکز بر اصلاح مسائل زندگی به سوی خود معطوف داشته ای )
این هر دو مثبت است و باید بهش بها بدهی .
موفق باشی
.
RE: نقش زنی که طلاق گرفته در زندگی من ؟
سلام سرکار خانم طالبی دوست عزیزم
والا دوستان و فرشته مهربان و........ انقدر کامل و جامع راهنمایی کردند که ......
ولی گاهی اوقات باید یه مشکل رو خودمونی تر مطرح کرد
ضمن اینکه احترام زیادی براتون قائلم و مطمئنم که توانایی زیادی داری و لیاقت داشتن یه عشق پاک و ماندگار.ولی باید بگم که متأسفانه شما با وجود سن 34 اما اصلا خودت رو نشناختی و عین دختر های احساساتی 15 ساله داری رفتار میکنی.
اولا که 34 سال تو این دوره که سنهای ازدواج بالا رفته سن بالایی نیست که فکر ازدواج با یک پسر را از سرت بیرون کردی و انقدر خودت رو دست پایین گرفتی. دوما چطور دلت میاد راجب خانمی (مادری) که برای ویرون نشدن زندگیش میجنگه این طوری موضع بگیری. مطمئنم حتی یک لحظه هم سعی نکردی خودت رو بذاری جای اون خانم اگه این مسئله واسه تو اتفاق می افتاد چه کار می کردی ؟ سوما ببخشید اما این آقا سوای از اینکه چهار چوب یک زندگی را نمیدونه حرمت هم نگه نمیداره که راجع به خانمش مادر بچه اش که روزهای خوبی را با هم داشته اند این طور به شما گفته (حداقل به احترام اینکه مادر بچه اش هست باید اجازه میداد مسئله زندگی شون روشن بشه بعد تصمیم به شروع یک رابطه و بدگویی کنه)و هم اینکه چه تضمینی هست که فردا همین رفتار رو با خودت نداشته باشه احتمالش کم نیست چون این خیانت ضعیف بالاخره روزی رشد میکنه و بزرگ میشه و شاید قربانی بعدی تو باشی که صد البته قدرتش هم از قبل بیشتر.تو شاغلی یک زن ایرانی هستی این یعنی در اوج بودن این یعنی تو لیاقت بهترین ها رو داری .یه بخش بزرگی از درونت رو لابه لای این احساسات متظاهر جا گذاشتی اون رو در وجود این آقا جستجو نکن در خودت بگرد و پیدا کن . این تجربه شاید برات سخت باشه اما نقطه شروع یک نفس عمیق برای یه زندگی قشنگ این فرصت رو از خودت نگیر مطمئنم به خاطر این فرصتی که به خودت میدی خدا به تو یک شریک خوب زندگی رو هدیه میکنه. هر اتفاقی که بین تون افتاده رو فراموش کن و برای آینده خودت شمعی از امید و توکل روشن کن تا جواب بگیری. خودت رو با دوست داشتنی هات سرگرم کن ،گل بکار گل بو کن به طبیعت نگاه کن که تورو صدا میکنند که منتظردرخت آینده ای روشن از تو هستند که تو خود بذرش رو کاشتی و خدا را نگهبانش کردی .نکن عزیزم، نکن این کار رو، آخر عاقبت نداره ها حالا گوش نکن ........
RE: نقش زنی که طلاق گرفته در زندگی من ؟
اگه من زن اول اون اقا بودم شما چه توصیه ای به من می کردید ؟
ایا فکر نمی کنید اگه من نباشم این اقا سراغ دیگری می روند ؟
متشکر می شم اگه پاسخ دو سوال مرا بدهید لطفا نگوید تو مهمی و ما به زندگی اونها کاری نداریم
کمک بزرگی در تصمیم گیری به من می کنید
RE: نقش زنی که طلاق گرفته در زندگی من ؟
سلام:72:
من همه مطالبتون و خوندم اونقدر پاسخ دوستان کامل بود که چیزی برای گفتن نداشتم.
اما در جواب سوالتون اگر همسر اول این اقا بودید اونقدر بهتون راه حل می دادیم و اونقدر مهارتتون و در زندگی بالا می بردیم که زندگیتون و ول که نکنید هیچ تازه شیرینشم بکنید. و دودستی این زندگی و بجسبید و اون قدر به شورتون محبت کنید که او پایبند همین زندگی باشه نه خواهان زندگی با غیر خودی.
هیچ وقت نمی گفتیم این مردلیاقت تو رو نداره برو که اونم راحتتر به گند کاریاش برسه.
ایا فکر نمی کنید اگه من نباشم این اقا سراغ دیگری می روند ؟
مگه شما مسول این اقا هستید؟ به شما ارتباطی نداره که او با کس دیگه ای می ره یا نه. در ضمن اگه مردی بخواد چنین کاری و بکنه حتی اگه شما باشی می ره سراغ کس دیگری.
به نظر من مردی که هنوز بچه داره زن داره می ره برای بودن با کس دیگری برنامه ریزی می کنه وقتی که با شما باشه و نیاز جنسی و عاطفیش با شما سیراب شد حالا می ره سراغ مورد دیگری.
شما مسوول زندگی خودتون هستید.
چرا خودتون و از داشتن یک زندگی ارام و بی دغدغه محروم می کنید و وارد رابطه ای می شوید که پر از هراس ونگرانیست.؟
یه چیز دیگه هم بگم امیدوارم ناراحت نشی.
جایی گفتی چرا این خانم این طوری خودش و پایین اورده و در حالی که می دونه شوهرش نمی خوادش تلاش می کنه؟
باید بگم اون خانم که زندگیشه, و داره تلاش میکنه زندگیش و حفظ کنه. شما چرا خودت و این قدر پایین اوردی که اصرار داری وارد رابطه ای بشی که اصلا سهم شما نیست؟
بله اون اقا اگر سهم همسرشم نباشه سهم شما هم نیست. می دونی چرا؟
چون مردی که رشته یک زندگی 12 ساله با وجود بچه را پاره می کنه ارزش فکر کردن هم نداره چه برسه یک دقیقه با او بودن را.
بازم خود دانی.
موفق باشی:72: