نقل قول:
به عنوان تكليف و عمل كردن دوم: صفر كردن انتظارات يا حداقل كاهش دادن انتظارات(اختصاصي شما)
شما فرض كن (ببين تو رو خدا فقط فرض كنيآ...، ) اصلاً اين شوهر را نداري. طبيعتا انتظاري هم نيست كه نيست.
حالا هرچه به صورت معجزه آسا (يك زماني، يه جايي ، استثنائاً و اتفاقي) از شوهرت براي شما فراهم شد( از كسي كه نيست !!!)، در يك دفترچه يادداشت كن. چه كوچك،چه بزرگ - چه با نيت خير چه با فريب. چه با منت چه بي منت- چه به دلخواه تو، چه به دلخوه خودش. (يعني كاري به انگيزه و موقعيتش نداشته باش. صرفا كار يا احساسي كه برايت بروز مي دهد را يادداشت كن.)
مثال:
شنبه تاريخ 23/11/1389
ساعت: 19 ------ تلفن كردن و احوالپرسي (همسرم به من، يا من به همسرم)
ساعت: 21 ---- آمدن به منزل
ساعت : 22 ---- از تنهايي در آمدن و غذا خوردن به اتفاق
ساعت: 22:30 --- گفت : حالت چطوره عزيزم ، امروز خيلي مهربون شدي!!!!!!
ساعت: 23 ---- شنيدن صدايش كه با موبايل صحبت مي كند. (صداي سكوت منزل را شكست)
ساعت 23:30 ---- اظهار لطف و محبت كلامي به من
ساعت 23:40 ---- گفت: راستي سيب زميني براي منزل خريدم، يادم رفته توي ماشينه، ميرم از توي پاركينك بيارم.
نتيجه شنبه:
دلبندي دارم كه حالم را پرسيد، با وارد شدن دير هنگامش به منزل احساس تنهايي ام را زدود، غذا را به جاي يكنفري و تنهايي خوردن با هم ميل كرديم، ابراز محبت به من كرد،ميدانم كه دوستم دارد، آهنگ صدايش در فضاي خانه بهتر از شنيدن صداي تيك تيك ساعت هست، و زحمت تهيه نيازمندي هاي خانه و آوردن آنها را مي كشد.
خدايا شكرت.... چه روز خوبي بود.