-
RE: اختلاف خانوادگی
بنظر من در مورد اون آقا حق با سارا هست بهتره با پدرت در مورد اون آقا حرف بزنی و بهش بگی که دوست داری اگر قرار این قضیه کات بشه اما منطقی و از راه صحیحش .اینطوری پدرت متوجه میشه که نباید الکی و بدون منطق در مورد زندگی شما تصمیم بگیره
نظر من کارشناسانه نیست
-
RE: اختلاف خانوادگی
سارا جان چرا مي درجا مي زني ؟ به خودت فكر كن . به قابليت هايي كه داري . حيف شماست كه بين اين دعواها داغون بشي .
قرارم نيست كه هميشه كسي پيدا بشه كه كمكت كنه . خودتي كه بايد به خودت كمك كني . نه بعد اين همه مدت كسي پيدا شد زندگي مامانم و بابامو سر و سامون بده و كمكشون كنه ، نه كسي پيدا شد كه وساطت كنه مشكل من و شوهرم حل شه . ولي خودمون كه مي تونيم به خودمون كمك كنيم . مي خواي چيكار كني ؟ بشيني تا آخر عمر غصه بخوري كه خيلي بي انصافيه . هيچكي به داد من نمي رسه و بقيه عمرتم به حسرت خوردن بگذروني ؟
برو دنبال يه كاري كه دوسش داري . درس خوندن و تحصيل كردنو دوس داري ؟ رو دنبال درس و تحصيل . سرتم تا حدودي گرم مي شه .كار هنري دوس داري ؟ شروع كن يه هنري رو ياد بگير و تو اوقات بيكاريت بشين كار هنري بكن . خودتم لذت مي بري وقتي نتيجه كارتو ببيني .
سعي كن مشكلاتتو بپذيري . من اين درسو از بچه ها توي اين تالار ياد گرفتم . به تو هم مي گم شايد بدردت خورد . شايد لازمه يه وقتايي سكوت كني و از سكوت كردن لذت ببري . تو هر كار و تو هر مشكل خانوادگي مادر و پدرت نمي خواد دخالت كني دختر خوب . يه كم بيشتر به خودت برس و استعدادهاتو پيدا كن و رشد بده . اونوقت خيلي اعتماد به نفست بيشتر مي شه .
همونطور كه گفتم من هزار مرتبه بدتر تو خانواده پدريم مشكل دارم . همين يه هفته پيش وقتي خونشون بودم انقدر سر هم جيغ و داد كردن كه گفتم الان يكي يكي رو مي كشه . باور كن راست مي گم انقدر اونشب گريه كردم كه خدا مي دونه . پيش خودم گفتم چرا من بدبخت هيچ جا آسايش ندارم . هي خواستم دخالت كنم با بابام حرف بزنم با مامانم حرف بزنم . ولي ديدم فايده نداره اينكارو چندين ساله دارم مي كنم و فايده نداشته بي خيالشون شدم و به خودم گفتم زندگي اونا ديگه به تو مربوط نمي شه . من خيلي هنر كنم زندگي خودمو نجات مي دم . دو روز بعدش يه كم آرومتر شدن و با هم آشتي كردن . البته آشتي كه نه يه جور تحمل همديگه . ولي مي دونستم كه از دست من كاري بر نمي آد و دخالت نكردم .
ايشالله كه اونا هم مشكلشون حل بشه ولي تو خودتو به مشكلات اونا گره نزن .
-
RE: اختلاف خانوادگی
ممنون دوستای خوبم که نوشته هامو خواندید سبزه عزیز و saboktakin عزیز شما این مشکلات را داشتید و الان هم ازدواج کردید و اینطوری که متوجه شدم هردو بعد ازدواج مشکل دارید و من از اینکه ازدواج کنم و به مشکل بربخورم خیلی می ترسم saboktakin عزیز من عاشق درس خوندنم ولی وقتی استرس می گیرم مغزم هنگ میکنه و خیلی وقتا هم که تو درس خوندن کم میارم و امیدم را و هدفم را از دست میدهم و هرکاری می کنم نمی تونم ذهنم را متمرکز درس کنم
-
RE: اختلاف خانوادگی
من در مورد زندگي بعد از ازدواجم فكر مي كنم بيشتر از خانواده ام خودم مقصر بودم چون خودم بلد نبودم چجوري جلوي دخالت هاي اونا رو بگيرم يا مشكلاتي رو كه برام پيش مي يومد خوب مديريت كنم . من بايد زودتر مي فهميدم كه هر آدمي خصوصيات خودشو داره و دليلي نداره كه من اونها رو تغيير بدم . بايد زودتر از اينها مي فهميدم كه اوني كه بايد تغيير كنه منم نه اونا . حتي دنبال اينم نبودم كه برم چند تا كتاب روانشناسي بخونم يا در مورد كسب مهارتهاي زندگي چهار تا مطلب ياد بگيرم . خوب يه خورده دير متوجه شدم اما خدا رو شكر كه بازم متوجه شدم .
تجربه هاي خوبي بدست آوردم و چيزاي خيلي مفيدي ياد گرفتم . مطمئنا بي فايده نخواهد بود .
خيلي خوب مي فهمم چي مي گي . به خدا شبهايي بود كه فرداش مثلا امتحان داشتم انقدر تو خونه درگيري بوجود مي اومد كه فقط مي نشستم و تا صبح گريه مي كردم و نمي تونستم درس بخونم . ولي حالا كه چند سال از اون سال ها گذشته وقتي به گذشتم نگاه مي كنم فقط افسوس مي خورم كه چه روزها و ساعت هايي رو بيهوده از دست دادم . ساعت هايي كه مي تونست خيلي مفيد باشه براي آيندم و من فقط مي نشستم غصه مي خوردم يا گريه مي كردم . و نه تنها مشكلي از مشكلاتم حل نمي شد بلكه باعث مي شه خودمم با خودم مشكل پيدا كنم .
اگه همون موقع مي نشستم به جاي گريه كردن حداقل به اين فكر مي كردم كه من چيكار مي تونم بكنم كه زندگي آيندم با همسرم مثل پدر و مادرم نشه مي رفتم تحقيق مي كردم كتاب مي خوندم و دنبال راه حل هاي مثبت و خوب بودم ولي متاسفانه من متوجه اين موضوع نبودم و دير فهميدم .
قدر لحظه هاي زندگيت رو بدون . مطمئنم اگه بخواي كه آيندت مثل امروزت نباشه تلاشتو مي كني واسه اينكه رو خودت تمركز كني. و استعدادهاي خودتو پيدا مي كني . اگه خودت سعي كني روحت و عقلت رو پرورش بدي مطمئن باش در آينده كمتر دچار مشكل مي شي .
-
RE: اختلاف خانوادگی
دوست خوبم ممنون که جوابمو دادید میشه منو بیشتر راهنمایی کنید و از تجربه هاتون بیشتر بگید از بقیه دوستام میخواهن که نظراتشونو بگن ممنون
-
RE: اختلاف خانوادگی
sara20 عزیز سلام
من با saboktakinکاملا موافقم من هنوز توی این جریاناتی که گفتم ( مشکلات بعد از ازدواج ) هستم و هنوز کاملا رفع نشده اما با صحبتی که با دوستای خوب تالار داشتم تا حالا به این نتیجه رسیدم که مقصر اصلی واسه به وجود اومدن این مشکلات رفتار خود من بوده توی مدیریت کردن خیلی ضعیفم و مهارتم و اسه ی برقرار کردن یه ارتباط خوب با خونواده ی شوهرم کمه و هنوز به اطرافیانم ثابت نکردم که میتونم خودم از عهده ی زندگیم بربیام همین باعث میشه خونوادم واسم دلسوزی کنن و اوضاع بدتر بشه به نظر من هم از خودت شروع کن نقطه ضعفای خودتو شناسایی کرده و شروع کن با بچه های تالار اونا رو حل کنی واسه ایندت برنامه بریز اگاهیتو در مورد ازدواج و تفاوت مردان و زنان بالا ببر این باعث میشه وقتی پدر و مادرتم دعواشون شد متوجه بشی کدوم اصل رعایت نشده که کار به اینجا کشیده و سعی کن رو پای خودت باشی و با انگیزه و امید پیش بری من هم تا بخوای مامان بابام دعوا داشتن اما فهمیدم تباه کردن خودم کمکی که به اونا نمیکنه هیچ خدمم از بین میبرم پس سعی کن از این جو و فضا بیای بیرون به کارهای مورد علاقت بپردازی موفق باشی:72: