RE: عاشق شدم ولی سکوت کردم و الان ...
سلام الهه جان:
دوست خوبم خوشحالم که دقت می کنی تا از احساست انفجاری پرهیز کنی...
منم بسیار با حرف ریحانه جان موافقم که اینکه به خاطر تو می روم که پسر های می گویند فقط یک نه گفتن مودبانه ست که با این کار فقط به خودشون ارامش روححی می دهند که یعنی خودش نخواست و خودشون رو از عذاب وجدان راحت کنند..
من برای احساسات پاک شما بسیار ارزش قائلم دوست خوبم ولی مطمئن باش من بهت قول می دم که پشت تمام این اشک های غم انگیزت ..اشک های پر از شور و شادی هم خواهد آمد///
ببین الهه جان من اصلا نمی گم یوسف پسر خوبی نیست ..نه اصلا ..اتفاقا شاید بره و بعد مدت ها قدر تو رو بدونه و برگرده و اون موقع تو ببینی عشق به تو داشته و عشقش هم واقعی بوده...کم نیستند از این دسته افراد..ولی تو خودت رو ازش رها کن..تا اون بره و دو حالت داره:
یا با الناز ادامه میده و به مسیر با اون میره..
یا باهوشه و شما رو واقعا دوست داشته در این صورت بر می گرده حتی بعد سالها...
منتها شما باید صبور باشی..دیگه از احساست بهش نگو و جوابی بهش نده..بگذار بدونه از تو امیدی نیست ولی بهش اصلا بی حرمتی نکن و زیر سوالش نبر..به اون اصلا کاری نداشته باش ..اون زندگیش کاملا به خودش مربوطه و تو مسئول زندگی او نیستی..تو باید به فکر خودت باشی الهه..
نخواستم تو خاطره ای که برات گفتم بگم ولی حالا می گم چون عجیب داستانت با من یکیه..ولی البته این یکی بودن مستلزم این نیست حتما اتفاقی که برای من افتاد برای تو هم میافته..من فقط مثال می زنم..
یک روز که ایشون سراغ من اومد با واسطه دوستی حاضر شدم فق به حرفاش گوش بدم اونم اصلا نگاش نکردم.برای من همینا رو گفت البته چون من و اون هیچ تماس جز دانشگاه نداشتیم گفت که چون من نمی خوام داره میره..اینکه داره با اون دختره میره چون من نخواستم و اینکه به من گفت من شب و روزم با اون باشم فکرم با توست ..به من گفت تو چشمام نگاه کن و ببین ..که من نگاه نکردم..گفت قسم می خورم من فقط با اون همکلاسی می مونم و هیچ کاری بهش ندارم و ....و البته راست گفت با اون ازدواج نکرد چون دوست دختره بردش!!!
بعد سال 7 با واسطه یک استادمون اومد و خواست با من حرف بزنه ..من قبول نکردم ولی چون استادمون گفت ببین چی می گه..گوش دادم.باورت نمیشه الهه بعد 4-5 سال اذعان کرد اشتباه کرده..که دوست داشته شاید بهتر هم گیرش بیاد ولی در منجلابی غرق شده..از من حلالیت خواست و گفت حالا می فهمم لیاقت تو رو کسی مثل من که نه نمی تونه بگه نداره و باورت میشه ایستاد و گریه کرد...من خیلی ناراحت شدم..برگشته تو مسیر برای اولین بار براش گریه کردم چون واقعا پسر خوبی بود که حیف شد...حتی وقتی همین چند وقت پیش خبر ازدواج منو شنید با اینکه خودش 1 سالی هست ازدواج کرده به همسر من گفته بود ..خوش به حالت چون من با اشتباهم اونو از دست دادم و حالا خوشحالم پسری دوسش داره که از همه نظر سرتر از منه ...
خبر دارم با زنش هم چندان شاد نیست...
من براش آرزوی خوشبختی همیشه داشتم و دارم از همون روز که رفت و خوشحالم غرورمو حفظ کردم چون حالا بهترین مرد دنیا کنارمه که یک تار موشو به همه دنیا نمی دم الهه....
یاد بگیر صبوری را....
یاد بگیر پیش رفتن به سوی موفقیت را....
یاد بگیر راه های فراموشی را...........
یاد بگیر خدا همیشه کنار ماست و برای ما بهترین رو رقم خواهد زد..شک نکن.....:43:
RE: عاشق شدم ولی سکوت کردم و الان ...
سلام دوستان
ممنون از همدردیاتون و راهنماییاتون . واقعا نمی دونم چطوری ازتون تشکر کنم ...:72:
ممنون از ساقی ,سارا ,ریحانه, هادی و .... :72:
درسته اشتباهایی کردم . طبق نقل قولها ... قبول دارم اشتباه کردم و به اشتباهم پی بردم ... دیگه نمی خوام اشتباهاتمو دوباره تکرار کنم ... الان با خودم فکر می کنم که اینا همشون برام یه تجربن تا چشمامو باز کنم و امیدم به آیندم باشه ...
سعی می کنم یه صفحه سفیدی جلو روم بزارم و کم غلط بنویسم . عوضش موفقیتام رو توش بنویسم . از تجربتاتم درس بگیرم ... آیندم رو خوب رقم بزنم تا خوشبختی رو حس کنم ...
فکر می کنم من به یه مسافرت احتیاج دارم تا هم خودمو پیدا کنم و هم همه چیزو از اول دوباره شروع کنم ...
از همتون ممنون از سارا بانو که وقت گذاشتین و از خاطره هاتون برام نوشتین واقعا تشکر می کنم عزیزم ... واقعا همدرد خوبی هستین بهتون افتخار می کنم ...
دعاتون می کنم ... شما هم مارو از دعای خیرتون بی نصیب نزارید ...
دوستدار شما : الهه :72:
RE: عاشق شدم ولی سکوت کردم و الان ...
الهه جان برایت آرزوی بهترین ها را دارم و مطمئنم که به بهترین ها خیلی زود می رسی
قوی باش کاملا واضحه که قوی هستی
موفق باشی:72:
RE: عاشق شدم ولی سکوت کردم و الان ...
به به اینم یه کف مرتب برای تمام اونایی که این تاپیک رو جلو بردن
دست هــــــــــــــمه درد نکنه !!!!!! :104: :104: :104: :104: :104:
:72: :72: :326:
خسته نباشید ، اینم انرژی مثبت :46: :43:
RE: عاشق شدم ولی سکوت کردم و الان ...
الهه ی عزیزم آرزوی خوشبختی دارم برات .........
به این فکر کن که همیشه اون چیزی که ما فکر می کنیم تو اون لحظه برامون خوب و بهترین .......... شاید بعد سالها بفهمیم که بهترین نبوده و یا هرگز این موضوع را نفهمیم ....... اون موقع است که لطف خدارو در حقمون می بینیم که نگذاشت ما انتخابش کنیم ...........
RE: عاشق شدم ولی سکوت کردم و الان ...
سلااااااااااااااااااااااا ام به دوستای عزیزم
نمی دونم از کجا باید بگم؟! تو این مدتی که نبودم اتفاقای زیادی برام افتاده ولی خلاصشو براتون می گم که چی شد ...
وقتی قم بودم تا با خودم کنار بیام و همه چیزو فراموش کنم ... یوسف زنگ زد و هم ازم معذرت خواهی کرد هم ازم رسما خواستگاری ... گفت وقتی از قم برگشتی با خانواده می خوام بیام خواستگاری ... راستش خشکم زد نمی دونستم چی بهش بگم ...
از قم که برگشتم 2 . 3 روز بعدش با خانواده به طور رسمی اومد خواستگاریم . راستش خودمم نفهمیدم چه طوری اینطور شد ... ولی خانوادم هم کاملا راضی بودن ... باورتون نمی شه باباش با بابای من از همکارای قدیمی هم بودن که بعد از سالها همدیگرو پیدا کردن ... خلاصه اوضاعی شده بود ... حالا بیا این دو تا بابارو از هم جدا کن ...!!!
یه مراسم خیلی کوچیک گرفتیم و با هم نامزد کردیم ...
اینم بگم که النازم تو مراسممون بود و خیلی هم کمکم کرده ...
دیگه هیچ غمی ندارم ... خدارو شکر می کنم که همه چی دارم همههههههههههههههه چیز ....
دوستای گلم همتونو دعا کردم ... برای تک تکتون آرزوی خوشبختی کردم ... :72::72::72:
RE: عاشق شدم ولی سکوت کردم و الان ...
اله جونم تبریکــــــــــــــــــــ میگم بهت خانومی... ایشالله خوشبخت بشی...
من که تازه این تاپیک رو دیده بودم و تک تک پست ها رو خوندم و داشتم تجزیه و تحلیل میکردم و به نتایجی رسیده بودم تا به صفحه ی آخر رسیدم و صحبت های خانوم دکتر سارا بانو رو که خوندم دیگه به نظری که میخواستم بدم ایمان داشتم و تقریبا به آخرای بحث رسیده بودم که .....!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! :310: ای جاااااااااااان... خودت به نتیجه رسیدی و نامزد شدین عزیزم... اما مثه یه رمان مهیج دنبالش کردم و آخرش غیر منتظره بود واسم:D
بهترین ها رو واست آرزوم میکنم و امیدوارم زندگی روی خوشش رو هیچ وقت ازت دریغ نکن حتا لحظه ای...
RE: عاشق شدم ولی سکوت کردم و الان ...
سلام
ممنون درسا جان منم بهترین هارو برای دوستای عزیزم می خوام ...
اصلا نفهمیدم چطور انقدر زود این اتفاقا برام افتاد خودمم باور نمی کنم ...:shy:
الان باید مطالب نامزدی و ازدواج و اینجور بحثارو بخونم تا زندگیم رو از اول از پایه درست بنا کنم :D
RE: عاشق شدم ولی سکوت کردم و الان ...
سلام الهه جان
داستان زندگیتو تااینجا که تعریف کردی خوندم خیلی رمانتیک ودرنهایت غیرمنتظره بود.از این بابت خیلی خیلی خوشحالم.
باارزوی سلامتی وخوشبختی برای تو وهمه دوستان
RE: عاشق شدم ولی سکوت کردم و الان ...
همشهری گرامی
واستون آرزوی بهترین لحظات و خاطره ها رو در کنا ر شریک زندگیتون دارم .
امیدوارم خوشبخت و موفق باشین . :72::72::72: