سلام:
مامفرد عزیز.....خوبی؟
بابا خیلی جات خالی بود؟
میشه اگر دوست داری بگی چی شد؟برگشتی خونه خانمی؟
ببخش اگر کنجکاوی نشون دادم ولی واقعا نگرانم ..میشه بفرمایید چی شد . الان اوضاع چطوره؟:323:
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام:
مامفرد عزیز.....خوبی؟
بابا خیلی جات خالی بود؟
میشه اگر دوست داری بگی چی شد؟برگشتی خونه خانمی؟
ببخش اگر کنجکاوی نشون دادم ولی واقعا نگرانم ..میشه بفرمایید چی شد . الان اوضاع چطوره؟:323:
سلام ما مفرد عزيز خوبي به تالار خوش امديد جا در تالار خيلي خالي بود اميدوارم هميشه سلامت باشيد:72::72::72:
سلام سارا جان خانم دکتر و عروس خانوم تالار
آره عزیزم من چند روز بعدش برگشتم خونه و سعی کردم آروم باشم الان چند وقته از همه چیز خودمو دور نگه داشتم و دارم به این که خیلی رفتارها و برخوردها رو نبینم عادت میکنم
من باران رو دارم و بخاطر باران سعی میکنم آروم باشم
فقط تحمل یک سری افراد که اطرافم هستن برام سخته که اونم باید به خودم بقبولونم که اونا هستن و وجود دارن
حتی اگه با عزیز ترین کست بدترین کار رو هم کرده باشن باید تحملشون کنی
احسان کم و بیش بهتر شده سارا جان و زندگی ما در جریان
من یک زندگی پر از هیجان میخوام و اون یک زندگی آروم و ساده شاید تفاوت ما در اینه
من پر از شیطنت و شلوغیم و اون جدی و آروم شاید من خیلی تند میرم و اون داره متین رفتار میکنه
پس سعی کردم رفتارهامو تعدیل کنم
بگذریم برا عروسیت یکی دوتا اتوبوس فقط از تهران باید دعوت کنی بقیه جاها رو نمیدونم
زودتر بگو لباس بدوزیم
تشکر ویژه هم از آقای ابراهیمی عزیز که این حضور گرمشون تو تالار خیلی به من روحیه میده
خدایی عجب قدمی داشتم همین اومدم لیست افراد آنلاین پر شد:227:
من نداشتین میخواستین چیکار کنید :311:
هان چیه بی بی سر به سر این عروس خانم ما می ذاری؟ عروس رو تنها گیر اوردی؟
فکر کردی همه اقایون مثل تو هستن؟ ایمیل خانمت رو نمی دی به کارای گروهت(باند ضد زن) هم ادامه میدی؟
:160::160::160:
سارا جونم بیا پیش خودم ، دوتایی حسابش رو میرسیم:310::310:
گل مریم جان
من که فقط بهش گفتم حاضرم تو چسبوندن کارت عروسی کمکش کنم ، یهو غیبش زد.
تو که باهاش صمیمی هستی بگو بابا 22232 (تعداد اعضای تالار 22,232 نفر میباشد) کارت رو بهت برسونه ، چسب و مسب و .... نمی خواد ، بچه های تالار هرکی مال خودشو میچسبونه.
مامفرد جان چطوری میخوای 22232 نفر رو تو دوتا اتوبوس !!! جا بدی ، 14 ساعت راهه.
من گفته باشم فقط با هواپیما میام :310: ، اونم نه توپولف :311: آره جونم و دوس دارم. کل خطوط هوائی رو دکتر مهربون باید چارتر کنه ، عضویت تو تالار این هزینه ها رو (علاوه بر هزینه های سنگینی که به ابوالفضل خان میدن) هم داره.
بالاخره یه دکتر که بیشتر نداریم باید سنگ تموم بذاره :227::311:(بخوانید بذاریم)
ببین اصلا یه عروسی هم تو تالار می گیریم (تالار همدردی)
این خانم دکتر رو اول زندگیش زیاد تو خرج نندازید ،اخه پولش که از جیب خودش در نمیاد ،شوهر بیچاره اش چه گناهی کرده که سارا عضو همدردیه؟
حالا که اینطور شد ابوالفضل خان خودش زحمت گرفتن عروسی رو واسه عروس خانم گل تالار می کشه ،بالاخره اقایون هم باید یه تلاشهای بکنن دیگه
-----------------------------
بیبی جون توپولوف گفتی یاد یه چیزی افتادم ، هفته پیش مدیر عامل شرکتمون سوار هواپیما شده بود ،خبر نداشته هواپیماش توپولوف هست ،یهو میبینه باید سوار توپولوف بشه از ترسش کم مونده بود سکته کنه ،
وقتی برگشت یه گوسفند قربونی کرده بود:311::311:
حالا این حرفها رو میزنید تا بعد سارا بیاد و بگه: والله چون دیدیم خانواده داماد و اینا و ... تصمیم گرفتیم یه عقد خصوصی تو محضر بگیریم و بعدش هم بریم ماه عسل جزایر هاوایی! و خرج عروسی رو هم بذاریم برای آینده زندگانیمون!
و اونوقت عروسی مالید:302:
پرواز چارتر کجا بود آقای BB! بنده توپولوف که سهله ( از اونجایی که از تالار همدردی یاد گرفتم که قانع باشم و واقعیت ها را ببینم!) سارا جان عروسی دعوت کنه به همین قطارهای دوتخته البته کوپه اختصاصی باشه هم حاضرم خدمت برسم برای عرض تبریک و هم زدن قلیه ماهی شام عروسی و سابیدن قند و محافظت از کیک عروسی و نگه داشتن کادوهای عروسی:311: و خلاصه هر خدمتی که ازم بر بیاد!
ضمنا آقای baby شما بی خیال آمدن شو برادر! میدونی چرا؟ چون عزب اوقلی که نمیتونی بیای تو عروسی! باید خانم جان را هم برداری بیاری و آنوقت خر بیار و باقالی بار کن! دیگه رد و بدل کردن ای میل و شماره تلفن خانم را داری با سارا! :311: و بعدش دیگه باقی ماجراها:227:
کسی عروسیش رو نپیچونه هاااا، نخ سوزن اگه بخواد دکتر هم باشه، سارا جون یادت باشه منو دعوت کنیا، بالاخره یه جورایی کارمون به هم ربط داره :227:
من میام ساقدوشت میشم :310:
سلام دوستان خوبم
حالتون خوبه ؟؟
صبح قشنگیه و صدای پرنده ها دل انگیزترش کرده
دوستتون دارم صمیمانه:43:
وقتی این کل کل های بین سارا و بی دل و بی بی و گل مریم و سرحالی و شلوغ بازی مامفرد و بقیه رو دیدم ، واقعاً که انرژی گرفتم ، کلی نشاط پیدا کردم :311:، رفتم سراغ تاپیک امروز دلم میخواد ، دیدم به به اونجا هم که همین خبره .:310::310:
راستش دیدم این کل کل کردنها یه جایی میخواد واسه خودش مستقل و با صفا ، برای همین رفتم یه باغ ردیف کردم که توش یه آلاچیق داره مخصوص جمع شدن و کل کل کردن ، تابلوی باغ همدردی رو هم نصب کردم براش تا از این به بعد هر کی از اهالی همدردی هوای سر به سر دوستان گذاشتن به سرش زد قرار مدار رو بزاره تو این باغ و آلاچیقش ، باشه ؟؟ موافقین ؟؟
اینم آدرسش ( خوب به آدرس توجه کنید که یه وقت راه رو گم نکنین ها :311: ) :
باغ همدردی >>> آلاچیق کل کل <<< خوش آمدید >>>
تدارک یه افتتاحیه رو هم ببینیم خیلی خوب میشه ! ، نه ؟
گل مریم عزیز ، سارا گلی و موعود جان ، حاضرین افتتاحیه رو راه بندازین ؟ مدیر و بقیه هم دعوت بشن ، یه کارت دعوت قشنگ هم طراحی بشه جالبه ها .
حاضرین ؟ ، قبول می کنید ؟
مامفرد نازنین و خوش اخلاق ، آنی پر انرژی ، شما هم کمک میدین ؟؟
جای بالهای صداقت خالیه باید خبرش کنم اونم بیاد کمک .
آقایون شما چی ؟ کدوماتون کمک می کنید ؟ چه کارایی انجام میدین برای افتتاحیه ؟
منتظرم ، خبرم کنید .....
.
خانم روزن تو رو خدا آرمان کوچولو رو هم بیار عزیزم من دلم میخواد ببینمش:43:
فرشته جان من که دربست در خدمتم .راستش رو بخواید من تو خونه اهل کار نیستم اما تو هر مراسمی باشه مخصوصا عروسی و هر مراسمی که شادی توش باشه همیشه میرم جایی که بتونم کاری بکنم چون حس خوبی بهم دست میده.
حالا من هستم