مبارک باشه پارسه عزیز :72:
روزهای خوشی رو برای شما و حوا خانمتان آرزو می کنم. :72:
انشاءا.. که با توکل بر خدا بهترین ها در انتظارتان باشه. :72:
نمایش نسخه قابل چاپ
مبارک باشه پارسه عزیز :72:
روزهای خوشی رو برای شما و حوا خانمتان آرزو می کنم. :72:
انشاءا.. که با توکل بر خدا بهترین ها در انتظارتان باشه. :72:
منم تبریک میگم . انشا الله خوشبخت باشی.
سلام
[color=#FF0000]
من هم تبریک میگم ان شاءالله که با آگاهی وآمادگی کامل زندگی خوبی رو کنار هم داشته باشین
چقدر شیرینه که می بینیم دوستانمون به سلامتی سرو سامان می گیرن ومشکلشون حل می شه واقعا لذت بخشه امیدورارم بیشتر شاهد این خبرهای خوش باشیم:72::72::72::72::72::72: [/color]
سلام
من هم به نوبه خودم اين موفقيت و البته اتفاق خوب زندگيت رو تبريك ميگم .
:123:
اميدوارم همه جوونهاي ما با برنامه ريزي و پشتكار زندگي خوبي رو براي خودشون بسازن .:321:
دوستان دعا كنيم كه همه جوونها خوشبخت باشن .:323:
سلام دوستان
ممنونم,ولی خوب هنوز اقدامی نکردیما.فقط موافقت خانوادشونو جلب کردیم.پدرش مخالف بود که به لطف خدا موافقت کرد که چند سال بعد اگه پسر خوبی بودیم ,دخترشو به ما بده:227:
فقط باید روخودم کار کنم.
باید نگاهمو,گفتارمو,پندارمو عوض کنم.من دیگه نباید مثل یه پسر مجرد رفتار کنم.منظورمو میفهمین؟؟؟
آیا این طرز فکر من درسته؟؟
راستی سطح روابط خودمو با حوا خانم تو چه سطحی کنترل کنم؟یعنی حرفامو بهش بگم؟کارامو؟تو تصمیم هام باهاش مشورت کنم؟میتونم تو تصمیماش تاثیر گذار باشم؟یعنی نظر خودمو درباره تصمیم هاش بهش بگم؟
خلاصه یکم راهنماییم کنید.
بابا یکی هم مارو تحویل بگیره:302:
کار به جایی رسیده که پست های چند سال پیش داره میاد بالا:300:
سلام آقاي پارسه
اينكه نميخواي ديگه مثل پسراي مجرد باشي نشانه خوبي از داشتن تعهد شما به حوا خانم و اهميتتون به آينده تون هست و البته كار درست و عاقلانه هم همينه و تغيير رفتار و گفتار و پندار در جهت مثبت هم كار بسيار خوبيه كه ميخواين انجام بدين .
اگه برنامه ها و تصميم هاتون رو هم به حوا خانم بگيد با توجه به اينكه حالا ديگه خانواده هاتون هم درجريان هستند و ايشون بدونند كه شما تمام قوا و انرژيتونو براي رسيدن به او بكار گرفتيد و بي هدف نيستيد درنتيجه او هم اميدوارانه به برنامه هاش خواهد پرداخت و بي شك ايشون هم از برنامه هاشون به شما اطلاع خواهند داد .
يك نكته ديگه اينه كه بيش از حد معمول به صحبت كردن درباره اين موضوعات نپردازيد كه از هدف اصلي تون دور نشيد .:305:
با اميد به خدا كه زودتر به آرزوتون برسيد .:82:
براي خوشبختي جوونهامون دعا كنيم .:305:
سلام [color=#9400D3]دوست عزیز
خوب حالا که پدرشون موافقتشون رو اعلام کردن پس شما می تونین باهاشون حرف بزنین وبیشتر همدیگه رو بشناسین
پس بیشتر سعیتون تو این باشه که خلق وخوها عادت ها و ویزگیهای همدیگه ..انتظارات هر دوطرف وخلاصه یه شناخت لازمی صورت بگیره و ان شاءالله تصمیم صحیحی..
در هر صورت تعارفها رو بذارید کنار..وخود واقعی که هستید وخواهید بود را معرفی کنید وزیاد احساسی نشید ومواظب احساسات ودلیستگی هایتان باشید موفق وخوشبخت باشید [/color]
ممنونم از نظرت ثمین:72:
دوستان بازم سلام.
چند مدته که به تاپیک نرسیدیم,کلی خاک گرفته!!!!
سریع میرم سر اصل مطلب:
چند روز پیش تولد حوا خانم بود,از چند هفته قبل,رو در و دیوار وموبایل و... روز تولدشو نوشته بودم تا نکنه یادم بره:43:
شبه روز قبل تولدش,زنگ زدم خونشون,چند دیقه ای با مادرش صحبت کردم و بعد با حوا خانم مشغول صحبت شدم,اول تولدشو بهش تبریک گفتم,خیلی خوشحال شد که یادم بود.بهش گفتم که کادوی تولدت بمونه واسه وقتی که همدیگرو دیدیم,اون گفت همین که به یاد من بودی خودش از 100 تا کادو بیشتر برام ارزش داره:104: از این حرفش خیلی خوشم اومد.
بعد درباره مسائل دیگه صحبت کردیم,یکم از این که نمیتونیم باهم تماس داشته باشیم و پیامک بدیم گفتم, برگشت گفت:فکر کردی من ناراحت این قضیه نیستم؟ گفت منم دوست دارم بتونم بیشتر باهات هم صحبت بشم,ولی بهتره که کمتر باهم باشیم.من در جواب گفتم مهم برام راحتی اونه و نمیخوام که افکارشو مشغول خودم کنم,از لحن صدام فهمید که ناراحتم,گفت میدونم دلخوری ولی....
بگذریم,دیروز مادرم گفت که کاراتو راست وریست کن که هفته بعد یه سر بریم شهرستان!!!!
تا اینو گفت,یاد کادوی تولدش افتادم,حالا موندم چی براش بگیرم,از یه طرف کادوی تولدشه از طرف دیگه اولین کادوی منه(البته قبلا چند تا کادو براش گرفته بودم,به عنوان پسر عمه نه همسر آینده)
حالا از شما دوستان میخوام که راهنماییم کنید تا یه کادوی درست و حسابی براش تهیه کنم.
به جیب من دانشجو هم فکر کنید:311:
خودم فکر کردم که یه ساعت یا یه سرویس نقره براش بگیرم.
نظر شما چیه؟فکر کنم خواهر های تالار بهتر بتونن کمک کنن.