RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
سلام جناب گرین
خیلی وقته که تاپیکتون رو ایجاد کرده اید من هر از گاهی تاپیکتون رو می خوندم ؛ چون خودم رو مذهبی نمی دیدم چیزی برای نوشتن نداشتم
با خوندن پست دیگران برام یه سئوال پیش اومده
چرا فکر می کنی خانم های مذهبی بهتر می تونن توی این تاپیک نظر و راه حل بدهند؟
یادمه قبلا فکر می کردم اگه شخصی مذهبی باشه ( مرد دارای محاسن و زن چادری) اصلا رمانتیک و احساسی نیستند
ولی الان می گم چه ربطی داره؟مگه اگه کسی حجابش رو مراعات کنه یعنی توی وجودش احساس رو کشته؟
یا اگه مردی ریش داشته باشه اصلا توی دلش نیست که همسرش رو ببوسه؟
به نظرم این برمیگرده به طرز تفکر انسانها(تفکر قالبی) و دیدن اطرافیانشون
من احساس طرف مقابلتون رو اینگونه برداشت می کنم که به شما علاقه داره طبق گفته ی خودتون (که شاید اگر ازش بپرسید خودش بگه نه من ابراز علاقه ام خیلی صمیمی تر و گرمتر از اون چیزی است که شما دیدید و این باید باشه واسه بعد از ازدواج ) منتها چنانچه با شما همدلی کنه شاید اون حس علاقه و دوست داشتن بیشتر رشد کنه و کمی هضم این قضیه برای خانوم ها سخت میشه
و نگرانی شما از احتمال آینده اگرچه حق شماست ولی چون تعهدی نسبت به ایشون هنوز ایجاد نکرده اید بهتر است زیر نظر یک مشاور مطرح بشود
در اولین پستتون گفتید "حال که من مطمئنم که منو دوست داره ازش انتظاراتی دارم "
به نظرتون این مقداری خودخواهانه نیست ؟
صرف اینکه مطمئن شدید که ایشون به شما علاقه مند هست برایش انتظاراتی را در نظر گرفتید؟
و انتظار اینکه با شما وقتی ناراحت هستید همدلی کنه ؟چرا؟
چون دوستتون داره؟
و چه نوع همدلی مد نظرتون هست؟فقط گوش دادن؟ هم حسی کردن؟ آخی آخی گفتن؟راه حل دادن؟
اگه این مرحله به اون نحوی که مد نظرشماست پیش رفت آیا انتظارتون در همین حد میمونه؟(پیشرفته نخواهد شد؟)
اصولا هنگامی که تعهدی ایجاد نشده نمیشه خرده گرفت اما دغدغه شما مبنی بر اینکه می خواهید بدونید آیا همسرتون بعد از ازدواج توانایی ایجاد رابطه ای صمیمی را دارند و ایا اینکه می تونند شما را درک کنند یا خیر را بهتر است از طریق بررسی رابطه ی ایشون با دوستان و اعضای خانواده اش بسنجید ( مراجعه شود به پست مدیر)
خواندن لینک های زیر رو هم بهتون پیشنهاد می کنم
چگونه قبل از ازدواج در مورد شخص مورد نظر تحقیق کنیم
همراه کردن منطق و احساس در ازدواج
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
سلام
بهتره امروز شما به جای ایجاد یک وابستگی شدید که به دنبال اون توقعات هم هست بیشتر به دنبال شناخت طرف مقابل و ابعاد شخصیتی او باشید .
نگرانی شما در رابطه با آینده و بعد از ازدواج طبیعی است و باید دنبال پاسخ های منطقی برای نگرانی هاتون باشید .
آیا درشرایط سخت و ناراحتی شما رو تنها میذاره ؟
آیا در موقع ناراحتی به جای همراهی و آرامش دادن به شما ،خودش پریشان میشه و فرار میکند ؟
پاسخ به سوالهایی اینگونه نیاز به بررسی دارد . بنابراین بهتر است هردو با مراجعه به مشاور اینها رو بررسی کنید .
اینجا جواب قانع کننده ای نخواهید گرفت .
نگرانی که شما مطرح کردید میتونه دلایل مختلفی داشته باشه
ممکنه شخصیت فردمورد نظر هیچانی و احساسی باشه به گونه ای که در شرایط خاص دچار هیجانات شده و برخورد مورد نظرشما رونداشته باشه .
مثلا وقتی شما ناراحتیتون رو بیان میکنید ، یک دفعه احساس ناامیدی پیدا کنه و پریشان بشه در این صورت نه تنها نمیتونه شما رو آروم کنه بلکه خودش هم دچار تشویش و اضطراب شده و عصبانیت هم یکی از نشانه های آن باشد .
ممکنه علت اصلی مربوط به خانواده و شرایطی که در اون بزرگ شده ، باشه . ممکنه تنش های خاصی در محیط خانواده باشه که به موجب اون در دراز مدت آستانه تحمل پایین بیاد و در برابر کمترین ناراحتی دچار اضطراب بشه و آرامشش رو از دست بده و واکنش مناسبی نداشته باشه . (در این صورت فقط باشما اینگونه نخواهد بود بلکه با اطرفیان نیز اینچنین خواهد بود ) و یک بررسی دقیق با کمک مشاور می تونه به شما کمک کنه
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط green
و یه سوال دیگه، به نظر شما این انتظارات از ازدواج زیاده؟
جناب گرین
انتظاراتتان از همسر را روشن بیان نکرده اید ، و من هرچه در پستهایتان نظر کردم فقط دیدم که از این که در وقت ناراحتی شما درک نمی شوید بلکه مورد عصبانیت هم قرار می گیرید نگرانید ، که به طور مستتر من نیاز و انتظار همدلی را درک کرده و توصیه داشتم که برای سنجش این ویژگی در دختر مورد نظر از مشاور کمک بگیرید .
پس لطفاً انتظاراتتان را روشن بیان کنید تا بتوانیم در مورد منطقی یا غیر منطقی بودن آنها حرف بزنیم .
اجالتاً در خصوص نقش توقع و عدم توقع پست زیر را مطالعه فرمایید :
http://www.hamdardi.net/thread-14648-post-130156.html#pid130156
و این تاپیک را برای روشن کردن انتظارات پیش از عقد ازدواج :
قبل از ازدواج، توقعاتتان را ارزیابی کنید
.
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
کتاب هوش هیجانی از " گلمن " که آقای سنگ تراشان معرفی کردن رو در حال مطالعه هستم و جمله ای تو مقدمه کتاب هست که می تونه قابل تامل باشه:
" ریشه ی نوعدوستی همدلی است ، یعنی توانایی دریافتن هیجان های دیگران بدون درک نیاز یا نا امیدی دیگران ، نمی توان به آنها توجه و از آنان مراقبت کرد."
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
سلام
از خانم فرشته مهربان که راهنمایی کردن و باعث شدن که دوستان دیگه هم نظر بدن متشکرم.
از خانم آنی، فرانک، باران، بالهای صداقت و منتانا که لطف کردن و راهنمایی کردن ممنونم.
همه راهنمایی ها و لینک های معرفی شده رو با دقت مطالعه کردم، دوستان تعدادی سوال پرسیده بودن که می خواستم جواب بدم اما متاسفانه الان فرصت نشد.
انشالله دوباره میام و جواب می دم که بتونم بهتر راهنمایی بگیرم.
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
من خودم برای این جور رفتار چند تا احتمال می دم:
1- اینکه واقعاً ایشون توانایی همدلی و کنترل هیجانات دارن و الان به تناسب موقعیت و یا نداشتن امنیت از اینکه این ارتباط به ازدواج ختم می شه اینجور رفتار می کنن که این در واقع همین سوالی هست که من اینجا مطرح کردم.
2- شخصیتشون بعد از ازدواج هم همین طوره و نقش فعالی در رابطه ندارند.
3- انتظارات من برای این مرحله زیاده.
4- نحوه بیان کردن ناراحتی ها توسط من جوری هست که باعث می شه ایشون نتونن آرامش خودشونو حفظ کنن.
یا شاید هم ترکیبی از این موارد و یا موردی باشه که به دید من نیومده.
درباره مورد چهارم، یکی دو بار من ازشون خواستم که اگه این مشکلو احساس می کنن بهم بگن، اما خیلی چیز خاصی نگفتن.
خانم فرشته مهربان
من این سوالو به همین دلیل پرسیدم که شاید انتظار من زیاده باشه و نحوه برخورد ایشون با انتظارات معمول بهتر باشه.
منظور من از انتظارات، انتظارات در همین موردی بود که مطرح کردم، در مورد درک ناراحتی ها و همدلی (به قول شما). اینکه انتظار دارم که ناراحتی های منم درک بشه. من اگه ذهنم درگیر مسئله ای باشه یا از چیز دیگه ناراحت باشم معمولا منتقل نمی کنم، و این ناراحتی ها عموماً از مسائلی هست که بین خودمون پیش اومده. اما با این رفتار من فکر می کنم که اصلاً از نظر ایشون من حق ناراحت شدن ندارم. همین که انتظار دارم که از ناراحتی های من فرار نکنه و با آوردن بهانه صحبت کردنو تمام نکنه.
خانم بالهای صداقت
خیلی ممنون که جواب دادین. من شمارو یه خانم با تجربه در زندگی مشترک می دونم که با تکیه به توانایی های خودتون تونستین باعث پیشرفت چشمگیر زندگیتون بشید، و به همین دلیلم نظرات شما واقعاً برام ارزشمنده.
پرسیدین که چرا فکر می کنم که خانم های مذهبی بهتر می تونن نظر بدن، این دلیلی بود که خود اون خانم اوائل برای این رفتارشون می گفتن و من می خواستم که از صحت این موضوع مطلع بشم. از نظر من هم احساسات ارتباط چندانی به مذهبی یا غیر مذهبی نداره و شاید تنها بحث همون بازدارنده هایی باشه که خانم آنی گفتن.
در مورد اینکه پرسیدین که آیا انتظار داشتن من خودخواهانه نیست باید بگم که نه، از نظر من نیست.
در واقع انتظاری که من دارم مربوط به نگرانی در مورد بعد از ازدواج هست، و اگه قرار نبود با کسی ازدواج کنم حتی اگه هم منو دوست داشت برام مهم نبود که رفتارش چطور باشه. اینکه می گم بعد از اینکه مطمئن شدم منو دوست داره انتظاراتی به وجود اومد به این دلیله که من خودم وقتی کسیو دوست داشته باشم سعی می کنم ناراحتش نکنم، اگه ناراحت شد از دلش در بیارم و سعی در جبرانش داشته باشم. ولی وقتی کسی منو دوست داشته باشه و این رفتارارو نداشته باشه با خودم فکر می کنم که نکنه دوست داشتنش همین جوریه، یه جور دوست داشتن خودخواهانه. بدون احساس مسئولیت در قبال طرف مقابلش.
نوع همدلی همونجور که در جواب خانم فرشته مهربان گفتم بیشتر درک ناراحتی من هست. اینکه از نظر طرف مقابلم منم حق ناراحت شدن داشته باشم. گوش دادن به ناراحتی هام و مهم تر از همه اینکه کسی باشه که بتونه صحبت کنه. عمیقاً اعتقاد دارم که صحبت کردن در روابط انسانی خیلی مهمه و خیلی از مسائل با صحبت کردن قابل حل هست ولی وقتی طرف مقابلم از زیر بار حرف زدن شونه خالی می کنه فکر می کنم که یه ابزار مهم برای حل مسائلو از دست می دیم. از نظر من بیان ناراحتی، عصبانیت و حتی داد زدن خیلی بهتر از سکوت کردن و فرار کردن از مسائل هست.
البته صحبت شما کاملاً درسته، اینکه در صورت بر آورده شدن انتظارات، احتمال پیشرفته شدن انتظارات به وجود میاد.
خانم باران
فکر می کنم که شما خیلی خوب به مسئله پی بردید، این چیزی هست که دقیقاً اتفاق میفته:
"مثلا وقتی شما ناراحتیتون رو بیان میکنید ، یک دفعه احساس ناامیدی پیدا کنه و پریشان بشه در این صورت نه تنها نمیتونه شما رو آروم کنه بلکه خودش هم دچار تشویش و اضطراب شده و عصبانیت هم یکی از نشانه های آن باشد ."
خانم آنی
نه من و نه دوستانی که راهنمایی کردن قصد متهم کردن کسی رو نداریم. من نگرانی خودم رو مطرح کردم و دوستان هم با توجه به صحبت های من نظراتشونو گفتن. البته طبیعیه که این نگرش منفی من به این مسئله باعث بشه که دوستان هم بر مبنای صحبت های من تا حدودی نظری منفی داشته باشن. شاید اگه اون خانم اینجا نظراتشو می داد و از دید خودش به مسئله نگاه می کرد نظرات کمی متفاوت می شدن.
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
و حالا من یک سئوال از شما دارم ، که شاید پاسختون بتونه با ایجاد شفافیت بیشتر ما را در راهنمایی دادن به شما یاری کنه ، اونم اینه که :
شما از چه چیزهایی در رابطه با وی نارحت شده ای یا می شوی ( که انتظار درک و توجه به این نارحتی ها را داری ) ؟
قطعاً بیان مصداقی خیلی بهتر مسئله شما را روشن می کند و برای ما هم وقتی مسئله ملموس تر باشد راهنمایی دادن بهتر خواهد بود و شما هم بهره برداری مؤثرتر خواهید داشت . اینطور نیست ؟
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
خیلی نمی شه اینجا جزییات رو گفت.
اما مهمترین بحثی که خیلی اوقات هست و شروع اولین بحث های ما بود رو به صورت کلی می گم.
این خانم قبلاً خواستگاری داشته که قبلاً هم به هم علاقه مند بودن، که از طرف اون پسر به هم می خوره. مدتی پیش بعد از یه ارتباط کاری که با اون پسر داشتن، یه مقدار ارتباطشون غیر رسمی و غیر از ارتباطات مربوط به کار می شه. من هم از این بابت ناراحت شدم و ازش توضیح خواستم. من فکر می کنم ناراحتی من طبیعیه، اینکه از تمام نشدن یا زنده به گور شدن روابط قبلی طرفم نگران و ناراحت باشم. اما برخوردش جوریه که انگار من بیخودی ناراحت شدم و نباید اصلاً ناراحت بشم. سر همین بحث اوائل که هیچ توضیحی نمی داد و می گفت تو به من اعتماد نداری و بعدش هر وقت سوالی می پرسیدم یا می گفت می خوام برم کار دارم، درس دارم، خوابم میاد و بعدش هم دیگه خودش هیچی نمی گفت. چندین بار ناراحتیم به دلیل همین طفره رفتن از صحبت بود. البته بعد از چند ماه یه توضیحاتی داد و انصافاً از اینکه هم با حوصله توضیح داد هر چند خیلی قانع نشدم ولی خشنود شدم اما بعد از یه مدت دوباره سوالاتی برام پیش اومد که دوباره همون عصبانیت و همون حرفای قبلی.
و این چون اولین ناراحتی من بود و برخوردش به نظرم خوب نبود خیلی تاثیر منفی داشت. بیشتر از اینکه از اون موضوعی که پیش اومده بود ناراحت بشم از نحوه برخوردش ناراحت شدم. سعی کردم که چند بار با صحبت کردن این نگرانیمو بر طرف کنم اما به نظرم (همون چیزی که خانم باران گفتن) وقتی نگرانیمو مطرح می کنم نا امید می شه و همین باعث عصبانیتش می شه و عملاً دیگه جایی برای صحبت کردن باقی نمی مونه.
این اولین و شاید بیشترین بحثایی باشه که انتظار درک و توجه دارم، البته مسلماً ناراحتی ها محدود به این موضوع نبوده ولی هر چی فکر کردم بقیه موارد یادم نیومد الان. بیشتر فکر می کنم اگه یادم اومد میام و می گم.
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
اونچه که بیان کردید موضوع مهمی هست ، یعنی اگر جدی قصد ازدواج دارید لازمه مطمئن شوید که ذهنشون از رابطه قبلی خارج شده ، اگر کمتر از 1 سال از کات شدن موضوع رابطه و خواستگار قبلی با شما وارد رابطه شده است ، اشتباهه و احتمال نوعی جایگزینی میرود .
در هر حال موضوع ناراحتیهای شما اگر بر این سیاق باشد ، یعنی از این دست مسائل که به رفتار ایشان باز گردد ، پیامش تفاوتهایی در رفتار و نگرش و معیارهای شما دو نفر در عمل است ، اگر چه ممکنه در مقام حرف و بحث هم فکر و عقیده و با معیارهای مشترک به نظر می رسید ، اما واقعیت این است که هر کدوم از ما آدمها نسبت به ادعا و نظرات خود تا در مقام عمل خود را نسنجیده باشیم نمیتونیم مطمئن باشیم همان هستیم که می گوییم ، برای همین هم توصیه ما در مسیر شناخت اینه که احساسات را تعطیل کنید ( که شما نکردید ) چون موجب تحریف شناخت می شود و .... و همچنین توصیه به این می شود که برای شناخت باید وقت اختصاص داد و در شرایط عملی رفتار فرد را سنجید .
مثلاً با هم رستوران می روید و شما قبل از چشیدن غذا شروع می کنید به نمک زدن و .... برای طرف شما این میتونه نشونه بی دقتی یا نسنجیده عمل کردن باشه و ..... منظورم اینه که به رفتارهایی که کمتر مورد توجه قرار میگیره و عادی به نظر میاد باید توجه کرد ، بر زبان بدن ( که ناخودآگاه است ) باید تمرکز نمود و عملکرد فرد در تعامل با دیگران حتماً دیده شود ، و .... اینها منابع مطمئن تری نسبت به حرف و دیدگاه های نظری ، برای شناخت هست .
به پستهایی که در تاپیک ازدواج یک برون گرا و درون گرا معرفی کردم در مسیر شناخت توجه کنید ، یعنی بنا را بر عدم سنخیت و تفاهم گذاشتن و در پی یافتن موارد تفاهم برآمدن ما را از وابستگی ، احساسی عمل کردن و تحریف شناختی ناشی از اونها مصون میداره و بر رفتار عملی متمرکز می کند .
بهتر است موضوع را هرچه زودتر رسمیت ببخشید و خیلی جدی با وی مطرح کنید که تضمینی برای ازدواج نیست مگر بعد از شناخت عمیق و اطمینان هردوی ما از سنخیت لازم و تطابق معیارها . با پرهیز از هرگونه ابراز احساسات و احساسی رفتار کردن هر دو .
توصیه اکید بنده به شما اینه که اکنون وقت توقع و انتظاراتی ( که از احساسات بلند میشه )نیست اکنون وقت توجه و دیدن و یافتن رفتارهاست ، اگر شما تأکید داشته باشید که وی آنطور که می خواهید رفتار کند و ایشان هم به خاطر شما چنان کند از کجا می خواهید بفهمید که چطور آدمی است !! و اگر تا کنون هم اینگونه ایشان را ارزیابی کرده ای باید بگویم شناختتان سطحی است .
هر رفتار نامناسبی می بینید ناراحتی خود را بروز ندهید بگذارید او راحت خود را به شما نشان دهدو شما هم با وی همینگونه باشید و فقط نکات قابل توجه و مورد عدم پذیرش خود را که با معیارها و خواسته هاتان مغایر است را یادداشت کنید و با یک مشاور در موردشان وارد صحبت شوید و .....سپس مشترکاً در باره آنها در حضور یک مشاور گفتگو کنید و بخواهید که مشاور شما را در شناخت بهتر از همدیگر و رسیدن به نقطه تصمیم واقع بینانه یاری دهد .
موفق باشید
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
خانم فرشته مهربان
خیلی ممنونم از توضیحات کامل و مفیدتون.
این مطلبی که گفتید درسته، و این ایرادو به خودم وارد می دونم. من چون دوستش دارم بیشتر تمایل دارم که اختلافاتمون رو با هم حل کنیم و بعد اگه حل نشد به عنوان شناخت در نظرش می گیرم.
در مورد اینکه شناخت احتیاج به زمان داره منم کاملاً موافقم، همین طور با اینکه همیشه رفتارمون منطبق با گفتارمون نیست، یه تاپیک هم در همین مورد ایجاد کرده بودم که خیلی به نتایجی نرسید.
ولی یه مشکلی که هست اینه که این خانم و خانوادشون چندان با طولانی شدن شناخت موافق نیستن و به همین دلیلم من تمایل داشتم که در همین ارتباطات محدود بشناسمشون که همیشه هم می گن رفتار الانشون با زمان خواستگاری رسمی متفاوته.