-
RE: تنهاترین
" اگر تنهاترین تنهایان شوم باز هم خدا هست "
خداوندا به فریاد من بی کس برس !
نمیدونید چقدر سخته وقتی همیشه احساس تنهایی کنی حتی وقتی که به نظر سایرین تنها نیستی ....... دلم میخواد دراین لحظه زنده نباشم ! خسته شدم ظرفیت من لبریز شده حتی اگر این ظرفیت به اندازه همه اقیانوسهای جهان هم بود اگر لبریز نمیشد جای تعجب داشت .....
مشکل من بیماری جسمی مادرم نیست .... بیماری جسمی برای هرکس ممکنه پیش بیاد حتی من که الان مثلا سالم هستم معلوم نیست تا چند ساعت دیگه در چه وضعیتی باشم یعنی حادثه خبر نمیکنه .... مشکلم اخلاقشه اصلا غیر قابل تحمله باید همه اش سعی کنم مکالماتم در روز باهاش بیشتر از چند کلمه نباشه ...... چون با حرفهاش طوری منو میرنجونه و میسوزونه که !!!!!!!!
اصلا از من بدش میاد ... اگر بپرسید چرا جوابم اینه که : " نمیدونم ، اگر شما میدونید من هم میدونم ."
اصلا من برم مشاوره حضوری چی بهش بگم ؟ من خجالت میکشم خیلی چیزارو حتی برای دوستهای صمیمی ام بگم هرچند خیلی چیزا رو خودشون از رفتارها و ناراحتیهای من متوجه میشن ........ من برم مشاوره بگم مادرم چشم دیدن منو نداره شما بیایید و معجزه کنید تا اون از من خوشش بیاد !!!!!!!!
نگید نه اینطوری نیست ، اتفاقا هست ، این یکی رو استثنا بدونید لطفا ! مادرم اگر از دست خاله ، عمو ، دایی و سایر اقوام و آشنایان ناراحت بشه هرگز بهشون نمیگه . هرگز نمیگه ناراحت شدم ، هرگز طوری رفتار نمیکنه کسی ناراحت بشه حتی وقتی خودش واقعا رنجیده ولی تمام این ناراحتیها رو هرطوری هست روی من تخلیه میکنه ! خسته شدم ......
-
RE: تنهاترین
آيا تا كـنـون احساس دلتنـگـي، افسـردگـي، طـردشدگي، بي ارزشي و تنهايي را تجربه كرده ايد؟ آيا با محيط و افراد پيرامون خود احساس بيگانگي مي نـماييد؟ آيـا احــساس مي كنيد كسي در كنار شما نيست تا بتوانيد تجربـيـات و احساسات خود را با وي درميان بگذاريد؟
هـر فـردي در طـول زندگي خود گه گاهي احساس تنهايي ميكند اما تنهايي الزاما بــمفهوم تنها بودن نميباشد شما مـمكن است در ميان جمع و يا در يك ميهماني بوده و بـاز احــساس تنهايي كنيد. تنهايي يك حالت ذهـنـي دردنـاك احساس عدم رابطه با ديگران است. هـنگامـي كـه تـنها ميباشيد احساس نياز به تفاهم و اشتياق براي قسمت كردن احسـاسات و افـكارتان با ديگران در شما پديدار ميگـردد. اما زماني كه به مـرحله تنهايي راه مي يابيد چه اتفاقي روي ميدهد؟
در ذيـل به برخي از احـساساتي كـه در دوره تنــهايي با شـما هـمراه مي گـردنـد اشاره ميكنيم:
1- احساس اعتماد بنفس پايين.
2- احساس آنكه ديگران دائما در حال ارزيابي شما ميباشند.
3- از ملاقات با افراد جديد و يا حضور در مجالس عمومي دوري ميكنيد.
4- نسبت به ظاهر و خصوصيات شخصيتي خود خيلي انتقاد آميز برخورد ميكنيد.
5- خود و ديگران را بخاطر ضعف روابط اجتماعي خودتان ملامت مي كنيد.
6- اين تصور غلط در شما ايجاد ميگردد كه هيچكس شما را دوست ندارد.
7- در بيان احساسات خود دچار مشكل مي گرديد.
8- از آنكه از حقوق خود دفاع كرده و بـه درخـواستهاي غير منطقي "نه" بگوييد بـيـمناك مي شويد.
9- نسبت به موقعيتها واكنش افراطي بروز ميدهيد.
10- احساس انزوا، دلتنگي و تنهايي شديد مي كنيد.
-
RE: تنهاترین
اكنون شما چه خواهيد كرد؟ شما كه نمي تـوانيد تا آخر عمرتان اينگونه به زندگي ادامه دهيد. آمـوختن آنكه چگونه با تنهايي در زندگي خود كنار بياييم يكي از چالشهاي بزرگ زندگي ما ميباشد
1- با آن رودررو شويد: از آنكه به تـنـهايي خـود اذعـان كـنـيـد واهـمه نـداشـته باشيد. حقيقت آن است كه شما تا زماني كه علت امري كه سبب آزار شما شده را تـشـخيص نداده باشيد، قادر به تخفيف و تسكين مشكل خود نخواهيد بود.
2- آن را بپذيريد: مـهم اسـت كـه پـي بـه ايـن مسئله ببريد كه زمانها و موقعيتهايي در زندگي هر فرد وجود دارند كه در او ايجاد احساس تنهايي مي كنند چـه فــرد بخواهد چه نخواهد. ميزان معيني از احساس تنهايي بخش اجتناب ناپذيري در هر زندگي ميباشد. بجاي آنكه از آن گريزان باشيد بياموزيد چگونه با آن كنار بياييد.
3- تدبيري بيانديشيد: اغـلب پـريـشاني ها و ترسهاي ناشي از تنهايي را مي تـوان با شناسايي علل مشكلات و سپس تلاش براي اصلاح و بهبود شـرايـطي كـه سبب ايجاد احساس تنهايي در شما گرديده است، تقليل داد.
4- از آن سود بريد: تنهايي خود را توسط آموختـن روش كـنـار آمـدن بـا آن مبدل به يك مزيت گردانده و اتكاء به نفس خود را افزايش دهيد- مهمترين سرمايه شما به عنوان يك فرد تنها- از آن به عنوان يك فرصت مناسب براي شـنـاخـت هـر چـه بـهتر خـود اســتفاده كنيد. در عوض تحمل دوران وحشتـنـاك تـنـهايي با تعـمق در افكار، احساسات و ادراكات خود فرصتهايي براي رشد و پيشرفت شخصي خود پديد آوريد.
5- خود را سرگرم فعاليتهاي دلخواه خـود كنـيـد: در هـنـگام تنهـايـي بـرخـي افـراد آشفته وار به اين طرف وآن طرف پرسه زده و بدنبال فردي ميگردند كه بتوانـند توجهشان را معطوف وي كنند. در عوض از اين فرصت استفاده كرده و وقت خود را صرف سـرگرميها و فعاليتهاي خاص و دلخواه خود نماييد.
6- دست بكار شويد: پيشقدم شويد و اولين گام را شما بـرداريد.در عـوض آنكه منتظر فـردي باشيد كه از راه برسـد و شمـا را نـجات دهـد.در سـلام و احـوالـپرسـي بـا ديـگران پـيـشـقدم گرديد. لبـخنـد بـزنيــد و سلام كنيد. گذشته از آن، شـمـا بـايـد روي مهارتهاي اجتماعي و ميان فردي بيشتر كار كرده و بياموزيد كه بيشتر از حقوق خود دفاع كنيد.
7- كارهاي داوطلبانه انجام دهيد: كمك به ديگران اعتماد بنفس شما را افزايش داده و فرصتهاي جديدي براي شما پديد مي آورد تا بتوانيد با افراد جديدي ملاقات كنيد.
8- مشاركت كنيد: در يـك دوره آموزشي ويژه بزرگسـالان كـه در رابـطـه بـا رشـد فـردي مي باشد ثبت نام كنيد. بـراي مثال در كلاسهاي تقويت اعتماد بنفس ، روشهاي رابطه برقرار كردن با ديگران، چگونگي دفاع از حقوق فردي و چگونه مثبت باشيم عضو گرديد.
9- از عادات خوب پيروي كنيد: بجاي آن كـه يك گوشه بنشـيـنيد و هيـچ كـاري انـجام ندهيد: رژيم غذايي متعادل داشته باشيد، تمرينات ورزشـي منـظـمي را انـجـام دهيد و بقدر كافي بخوابيد.
10- خلاق باشيد: تنهايي الزاما با اندوه و بدبخـتي برابر نميباشد. زمان تنهايي را براي خلاقتر و سازنده تر ساختن خودتان بكار بنديد. كتاب بخوانيد، جدول و يا معما حل كنيد، به سينما برويد و يا به موسيقي گوش دهيد.
-
RE: تنهاترین
هر كسي به نوبه خود داراي مشكلات،
استرسها و تنشهاي مخصوص به خود مي بـاشـد امـا اگـر
شما بياموزيد كه چگونه با آنها كنار بياييد در پـايان پيروز از
ميدان خارج مي گرديد. بـراي بـرآمدن از پــس مشكلات به
نكات زير توجه كنيد:
1- به خودتان بگوييد كه ميتوانيد از پس آن برآييد: نـه مشـكـل و نـه تـوانايي خود را براي حل آن مشكل دست كم نگيريد. مـمـكن اسـت عـادت كـرده بـاشيـد تا با مشكلات سـطحـي بـرخـورد كـرده و يا آنها را ناديده بگيريد تا زماني كه آنقدر بزرگ مي گـردنـد كـه نميدانيد كه چگونه و از كجا شروع كنيد. بـه خـاطر داشته باشيد كه هيچ مشكلي آنقدر بي اهميت نيست كه آنرا ناديـده بگيريد. بجاي آنكه مشكلات را پنهان كنيد آنها را جدي بگيريد و در صدد حل آنها برآييد.
2- قدرت در دستان خود شما است: شـما قدرت آن را داريد كه مشكلي را حل كنيد و يا به مشكلي دامن بزنيد. اين بـستگي بـه آن دارد كه واكنشتان نسبت به آن مشكل مثبت باشد و يا منفي. واكنش منفي معمولا شامل احساس تهديد و خـطـر نـسـبت به مشكل ميباشد كه يك واكنش زنجيره وار را پديد مي آورد. فرد بـيمناك، احـساس خشم توام با نفرت در خود ميكند. نفرت و خشم تنها مشكل را وخيمتر ميكند. براي مثال: اگـر شما اضافه وزن داشته باشيد از آنكه زياد غذا ميخوريد از خودتان متنفر ميشويد. شـمـا مي بايد مثبت بيانديشيد. خود را دوست بداريد سپس خواهيد ديد كه اراده تغيير شكل ظاهري خود را در خويش خواهيد يافت.
3- از كاه، كوه نسازيد: آيا عادت داريد تا مشكلات را اغراق آميز جلوه دهيد. اگـر شما بيكار هستيد اين بدين مفهوم نيست كه هيچگاه قادر نخواهيد بود شغـلـي بـيابيد. و يا اگـر شـركــتتان از رونق افتاده بدين مفهوم نيست كه به پايان خط رسيده ايد. بـه خـاطـر داشته باشيد كه بسياري از افراد ديگر درشرايط بسيار بدتري نسبت به شما قرار دارند. مشكلات را از منـظر ديـگري مشـاهـده كـرده و از خـود سـوال كـنـيـد بـدتـرين اتـفاقي كه ميتوانست براي شما روي دهد چه چيز ميتوانست باشد؟ آيا ميتوانم آن را حل كنم؟
4- از احتمالات غافل نشويد: هـر مشـكلي راه حـلـي دارد و بـقول معروف پايان شـب سيه سپيد است. اعتقاد داشته باشيد جاي مشكلي كه برايتان پيش آمده ميتوانست مشكلي بس وخيمتر و مصيبت بار تر برايتان رخ دهد كه چنين نشده.
5- متعهد به خود باشيد: اكثر افراد شكست مي خورند نـه بـخاطر آنـكه فــاقد هـوش، فراست، توانايي، فرصت و يا استعداد ميباشند، بلكه به اين علت شكست ميخورند كـه از مشكل خود به عنوان بهترين فرصت ياد نميكنند. (كـه ميتوانند از آنها درس بگيرند و يا آن را به سمت و سوي دلخواه خود سوق دهند) شما قادريد موفق شويد در صورتي كه اشتياق خود را به زندگي از دست ندهيد حتي اگر زندگي تهي و پوچ بنظر آيد.
6- صحبت كنيد - گوش دهيد: بياد داشته باشيد كه كليد حل مشكلات بـيشتر اوقات در دست منبع ديگري غير از خودتان است. هرگاه نياز به كمك داريد قدم پيش بگذاريد و درخواست كمك كنيد. درخواست كمك عمل ناپسندي نمي بـاشد. در حقيقت بيشتر از آنكه ميانديشيد ديگران به كمك شما خواهند شتافت.
7- بيانديشيد، بيانديشيد و باز هم بيانديشيد: از خـود سوال كنيد كـه واقـعـا مـشـكـل شما چيـست؟ آيـا بـيـكاري است و يـا اعتـمـاد بنفس پايين؟ مشكل شما عدم سرمايه كافي ميبـاشد و خستگي و بـي حوصلگي؟ چگونه مي توانيد مشكل خود را حل كنيد؟ بدقت به مشكلات بپردازيد و سپس مرحله به مرحله آن را حل كنيد.
8- منتظر چه چيزي ميباشيد: معجزه هـا بـه خـودي خود روي نـمي دهنـد ايـن شـما هستيد كه بايد آنها را خلق كنيد. اگر مشكلي داريد قدم نخست را پيش گـذاشـته و آن را حـل كنـيـد بجاي آنكه منتظر بمانيد تا مشكل خود به خود حل گردد. آگـاه بـاشـيـد كـه مشكلات با گذشت زمان بدتر و جدي تر ميـگردند. پس اگر حقيقتا خواستار آن ميباشيد تا مشكلتان را حل كنيد قدم پيش بگذاريد و از پس آن برآييد.
9- خود انگيخته باشيد: شمـا تـنـها فردي هستيد كـه قـادر بـه تـحـت تـاثـيـر قـرار دادن افكارتان ميباشيد. افراد تنها ميتوانند شما را راهنمايي كنند ولي عاقبت اين تـنـها شما مي باشيد كه مي توانـيد ايجاد تحول كنيد. بيشتر اوقات اين مشكل نيست كه بايد حل گـردد بـلـكه اتـخـاذ تـصميم حل آن مشكل از سوي شما است كه اهميت دارد كه برخي اوقات افراد شهامت آنرا ندارند.
-
RE: تنهاترین
سلام عزيزم من فريبا كريمي هستم، يك دوست جديد كه زندگي شبيه تو ولي به مراتب سخت تر داشتم، ولي الان موفقم چون راهش را پيدا كردم. دوست داري به من ايمل بزني يا همين جا صحبت كنيم: faribakarimi@hotmail.com ايمل من است و اگر مايل بودي همين جا صحبت مي كنيم.
-
RE: تنهاترین
soul عزيز سلام
ببخشيد دوباره آدم اينجا تا كمي بيشتر توضيح بدهم تا شايد روي من حساب ديگري باز كنيد، اگر هنوز در باره مشكلتان صحبتي نكرده ام، چون فكر كردم شايد فضاي خصوصي تري نياز داشته باشيد تا از اول صحبت كنيم، صحبتي كه باز تر و راحت تر باشد. من يك خانم 40 ساله هستم كه تمام زندگيم مثل كتابي با فصلهاي مختلف بوده، فصلهاي تلخ و تلخ. من هم مثل شما از ناحيه خانواده دلگير دلگيرم، خيلي تنها، خيلي بد و وحشتناك..... از طرفي خودم هم مثل تو خيلي احساسي و تمام وجودم يك قلب است كه مي تپد. من يك راز پيدا كردم، يك راز براي زندگي كردن .... در آينده اگر مايل بودي تا با من صحبتي داشته باشي مفصل توضيح خواهم داد. الان در اين سن زندگيم سرشار از عشق شده، عشق را با تمام وجودم لمس مي كنم. خوشبختم! شايد خيلي عجيب باشه كه كسي در اين دورن و زمونه حرف از خوشبختي و اينكه خوشبخته بزنه. ولي من مي زنم. ديوانه هم نيستم ..... چون متأهلم، فرزندي 3 ساله كه تمام وجودش عشق و زيبايست دارم. كار مي كنم. تحصيلات عاليه دارم. و هر چيزي را كه فكر كني ..... از همه مهمتر و بهتر اينكه احساس خوبي دارم .... احساس آرامش، صلح ..... با خودم و با دنياي خودم. شايد بگي خوش به حالت ..... خوب پس خوش باش. اما من اينجا آمدم و با خواندن زندگيت كه يك چيزي شبيه زندگي من بود و ولي همانطور كه گفتم به مراتب سخت تر ...... خواستم رازي را كه در دنياي هستي پيدا كردم برات بگم. لابد باز هم مي گي .... خوب بگو چرا اين همه مقدمه ...... بذار همه استفاده كنند. باشه مي گم ولي ترجيح دادم ابتدا در فضايي خصوصي كمي بيشتر تو را بشناسم، و تو هم مرا بيشتر بشناسي .......
باز هم ميل خودت است و من از گفتن گذشته ام در اينجا مشكلي ندارم ...... هر طور كه شما راحتي
به اميد خبري از شما
فريبا
-
RE: تنهاترین
سلام soulعزیز
جواب من شاید به نظرت خیلی الکی بیاد . ولی نظر شخصی من همیشه اینه اگه مشکل رو می شه حل کرد آدم یه غصه بخوره و در نهایتش مشکلش حل بشه اشکال نداره. ولی به قول خودت وقتی می گی هیچ راهی نداره . درموردش فکر نکن بی خیال باش . هرچی بهت گفتن خودتو بزن به اون راه یعنی برات اهمیتی نداره.درسته که اهمیت داره و در واقع ناراحت می شی ولی کم کم باورت می شه یا اگه هم نشه طرف مقابلت رو دلسرد کردی تا هی رو اعصابت راه نره . چون همیشه می گن اگه می خوای یکی رو آتیش بزنی در بحث و دعوا جوابشو نده. یک بار دو بارو سه بار بالاخره خسته می شه که . عزیزم من مشکلت رو کاملا درک می کنم ...
ولی خدارو فراموش نکن در برابر کارهای بد اونا تنها از خدا بخواه که کمکت کنه ...به نظرمن اگه بری سرکار خیلی بهت کمک می کنه اونجا اعتمادبه نفس پیدا میکنی دوست های خوبی پیدا میکنی و شاید موقعیتی برای ازدواج
ناامید نباش باشههههههههههههه
-
RE: تنهاترین
ممنون دوست گلم
راستش اونا به خواسته های من بی توجه هستند ....... دقیقا مادرم همین برخورد رو با من داره یعنی اگر خواسته ای ازش داشته باشم یا در مورد خیلی جدی باهاش حرف بزنم (که معمولا هیچ خواسته ای ازش ندارم چون دیگه بعد از این همه سال خوب میشناسمش ) صورتش رو برمیگردونه سمت دیگه یا اگر تلویزیون روش باشه سمت TV و اصلا به حرفام گوش نمیده و طوری وانمود میکنه یعنی اصلا من اونجا نیستم ......
کلا ایشون روی اعصاب من راه میره من وقتی میخوام برنامه مستند به زبان اصلی یا اخبار انگلیسی گوش کنم اینقدر صحبت میکنه و با یکی حرف میزنه یا کلا مثل بچه ها سرو صدا میکنه تا توجه من از یک اخبار 15 دقیقه ای پرت بشه ! مطمئنا الان هم هیچکس اون متهم نمیکنه من دوباره محکومم و باید همش احترام بذارم صبر کنم و........
کلا همه اش خواسته از همون بچگی منو نادیده بگیره ...... برای همین اعتماد بنفسم کم هست خودم هم اینو قبول دارم ...... من یک بچه ناخواسته بودم البته یک دختر بچه ناخواسته .مطمئنا اگر بچه اولش پسر بود اون الان به آرزوش رسیده بود و اینهمه من بیچاره نبودم .......
ممنون از راهنماییت من الان دنبال کار هستم گرچه قبلا خیلی راحت و توسط آشنایان برام کار پیدا شد و نشد که برم اما الان خودم دارم دنبال کار میگردم ولی چون سابقه کار ندارم یکم سخته ........ ولی میرم و اگر شد با در آمد کم هم میرم چون اینقدر توی خونه موندم ممکنه بعد از مدتی دل کندن از خونه و شرایط فعلی برام سخت بشه و به حالت جنون برسم اگر تا الان نرسیده باشم و مادر از گل بهترم به آرزوش برسه .......
گرچه سرکار نرفتن من یک غمه و رفتنش هزار رو یک غم چون اونطوری از لحاظ دیگه توقعات ازم بالا میره ...... چقدر یک آدم میتونه بیچاره باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
RE: تنهاترین
سوال عزيز
سلام
دوست دارم حالا كه تقريباً 10 ماه از نوشتن اين مطلب مي گذرد بدانم درحال حاضر شما در چه وضعيتي هستيد و بالاخره چه تصميمي گرفتيد.
آيا شغل مناسبي پيدا كرديد؟ و به خواسته هايتان رسيديد؟
اميدوارم هنوز هم به اين سايت سر بزنيد و پاسخم را بدهيد.
موفق باشيد
-
RE: تنهاترین
همچنين منتظر خبراي خوب و خوش از سوي شما هستم