RE: مشکل: جر و بحث های زیاد و تضاد های فکری
شما برای او دنیای رویایی و دروغین ساخته اید
ایا انتظار دارید یه شبه باور کند تمام اینها دروغ بوده ؟؟؟؟؟
ببخشید نشانی از تعهد ؟؟؟؟ نشانی از عشق ؟؟؟؟؟
تعهد به چی ؟؟؟؟؟؟ شما تعهد را چه تعریف می کنید ؟؟؟؟؟ تعریف شما از عشق چی ه؟؟؟؟؟
من در این رابطه نه عشقی می بینم و نه تعهدی
امیدوارم لحن تند مرا ببخشید
چرا به او نگفته اید که او را فقط برای دوستی می خواهید و به او نگفته اید که با او ازدواج نمی کنید
RE: مشکل: جر و بحث های زیاد و تضاد های فکری
شما دارید با این دختر بازی می کنید.
خودتون دارید می گید "حلقه" خریدیم. اون وقت می گید نشونه دوستی بوده فقط؟ اصلا چه لزومی داشت که برای دوستیتون این نشونه رو انتخاب کنید؟
شما یک تعهد نامه "عاشقانه" نوشتید. اون وقت می گید من قصدم فقط دوستی ساده بوده، چرا اون می گه ازدواج؟؟؟
برادر عزیز، دست کم با خودت رو راست باش.
اگر واقعا صلاح خودت و اون دختر رو می خوای؛ هر چه زودتر حقیقت رو بهش بگو
در ضمن، دلیل شما فقط عدم آمادگی تون نیست. دلیل اصلی تون تفاوت های شماست.(اخلاق،منش،علایق،مذه ب و تموم اون چیزهایی که خودتون گفتید)
وقتی می گید آمادگی ندارم ، معلومه می گه صبر می کنم.
دلیل اصلی رو بگید.
ای کاش توانایی این رو داشتید که راضیش کنید بره پیش مشاور.
به نظر من، به بهانه این که شما این تفاوت ها رو می بینید و به این علت، ازدواج با هم رو، موفق نمی بینید؛ ازش خواهش کنید بره پیش مشاوره، این مشکلات رو بگه و نظر مشاور رو بپرسه.
این واقعا بهترین کمکه که می تونید بهش بکنید.
اگر نمی تونید؛ کلا رهاش کنید. بیشتر از این کش ندید. اما با گفتن این دلایل، نه با نگفتنش.
RE: مشکل: جر و بحث های زیاد و تضاد های فکری
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ASHES
حالا که نگاه می کنم بله، من و او نمی توانیم در زندگی مشترک با هم به توافق برسیم.
و عشق تمام آن چیزی نیست که یک زندگی مشترک نیازمند اش می باشد.
صحیح؛ درس خوبی را آموختم، برای ام تجربه شد،
مطمئنا هیچ زمان دیگری تکرار نخواهم کرد و و همچنین فراموش نخواهد شد.
همیشه تجربه ها کارآمد هستند، اگر چندین بار تجربه نشوند.
:104::104::104::104:
شما را به خاطر این درک و جسارت در پذیرش آن و قصد توجه و پای بندی نسبت به آن تحسین می کنم .
برادر عزیز
همانطور که قبلاً گفم و البته جناب تقاب به خوبی بیان کردند کردند ، شما ویژگیهای مثبت اساسی دارید که کافیه فعال باشند تا در زندگی موفق باشید و میزان اشتباهاتتان را به حداقل رسانده و موفقیتها را روزافزون کند .
اما چیزی که مطمئنم خود به آن واقف گشته و حتماً سعی می کنید در عمل پیاده کنید ، قاطعیت ، و پرهیز از مدارای بیجا و متأثر از احساسات است . و البته می دانم که خود می دانید که منظورم از قاطعیت تندی و پرخاش نیست ، بلکه همین روندیه که تا حدودی در پیش گرفته ای و در مقابل تأکیدهای وی به حفظ رابطه و موضوع ازدواج ، واقع بین بوده و واقع بینانه موانع ( از جمله عدم امکان و سنخیتها و وجود تفاوتهای قابل توجه ) را بیان دارید و محکم بر آن بایستید . و خود را مسئول پذیرشش از سوی وی ندانید ، بلکه مسئول بدانید که روشن و واضح به او تاکید کنید که ادامه رابطه صحیح نیست ، و البته به او امیدواری دهید که با وجود خواستگارانی که دارد می تواند یک فرد متناسب و سنخ و با شرایط مناسب را انتخاب نماید ، و اینگونه خوشبخت تر خواهد شد .
این فرصتی است برای شما که ، دوری از احساسات و در پیش گرفتن صداقت و قاطعیت و مبارزه با سلطه پذیری را به خوبی تجربه کنید . پس خوب از آن استفاده کنید .
برای آن دختر هم فرصتی است تا واقع بینی ، و بیرون آمدن از احساس محوری و سلطه جویی را تجربه کند .
موفق باشید و پیروز
RE: مشکل: جر و بحث های زیاد و تضاد های فکری
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ASHES
نقل قول:
نوشته اصلی توسط اتنا
دوست خوبم شما نوشته اید
هدف ام از این رابطه ازدواج نبوده است، وقتی به هم وابسته شدیم و علاقه پیدا کردیم فقط یک دوستی سالم را می خواستم
پس چرا برای این خانم حلقه خریده اید ؟؟؟؟؟
چرا طوری وانمود کرده اید که قصد ازدواج دارید ؟
چرا از همون اول به این خانم نگفتید فقط یه دوستی سالم می خواهم ؟؟؟
به نظر من ایشون حق داشتند و دارند که هدف شما را از این رابطه بدانند
صحیح.
آن حلقه نشانه ای از آن تعهد نامه است، در تعهد نامه ذکر شده که حلقه ای از عشق، و نشانی از تعهد بر انگشت دست راست می شود.
حتی به او هم متذکر شدم که آن حلقه فقط در انگشت دست راست قرار بگیرد.
آن حلقه نشان از مالکیت ندارد، نشان از عشق و تعهد دارد، آن حلقه هر لحظه در معرض دید اوست، تصمیم با خود او خواهد بود.
اما او برای ازدواج پافشاری می کند.
گويا خود شما هم در دنياي رويايي و رمانتيك خودتون گير كردين!!!
حلقه ي تعهد حلقه عشق....بازي با الفاظ براتون گرون تموم ميشه.....
اين رابطه هر چه زودتر بايد تموم بشه...اگه به فكر خودتون نيستين به فكر اون دختر باشين....امكان نداره بتونه سر حرفش بمونه و تا چند سال حالا بگيم 5 سال بعد به پاي شما صبر كنه....هيچ كس از تغييرات افكار و نظراتش بي نصيب نيست....
چرا خودتونو ميندازين توي حچل(املاش همينه؟:325:)....رابطه ي تلفني....سفرهاي مخفيانه....استرس و اضطراب كه مبادا رابطه لو بره....چرا زندگي رو....بهترين سالهاي عمرتون رو اين طور با دستهاي خودتون ميسوزونين.....به خدا هيچ چي اخر اين جور رابطه ها وجود نداره.....
خود من با وجود گذشت 2 سال از اتمام رابطه تلفني و دورادورم هنوزم درد قلب و روحم تسكين پيدا نكرده!! هنوزم تا يه شماره ناشناس روي تلفن خونه ميبينم تنم ميلرزه...نكنه دوباره هوايي شده و سراغم رو گرفته!!
نكينيد اين كارو.....اين راهو كه هزاران نفر رفتن و برگشتن دوباره تجربه نكنيد....
كاش ميشد اون روزا هم يكي بود به من اين حرفا رو ميزد....