نوشته اصلی توسط
دختر آریایی
از این چیزی که از این خانم و خونوادشون مشخصه اینه که همیشه میخوان دخالت کنن و از اون جور آدمایی هستن که تا حق دخترشونو کامل نگیرن ول کن نیستن.
واقعا با این چیزایی که شما میگی زندگی شما سرانجامی نداره.واسه درست شدن این زندگی دو طرف باید سعی کنن و بخوان.
و مشخصه که خانمتون هیچ تلاشی نمیکنه.
اون هر اتفاقی هم که بین خودتون میفته خیلی بزرگتر از اون چیزی که هست میره به خونوادش گزارش میده.
با این دخالتها و شکستن حرمتا و همه چیو تقصیر شما انداختن و پاک دیدن خودشون مشخصه که اونا فقط دنبال بهونه هستن واسه طلاق.
که تا تقی به توقی بخوره میگن جدایی .
تو زندگی هزار تا مشکل هست ،الان اگه بازم شما کوتاه بیای از کجا معلوم تو زندگیتون این مشکلات بیشتر نباشه.
به نظر من تا کار به جاهای باریکتر نکشیده و اون خودش نرفته واسه مهرش یا طلاق اقدام کنه شما اولین کاری که میکنی این باشه که هیچی به نام خودت نباشه تا نتونه ازت بگیره واسه مهرش.
چون از اونا بعید نیست که این کارو کنن .
اونا همین الانشم دارن چهره واقعیشونو رو میکنن.
پس شما هم باید همه جوانبو در نظر بگیرین.
شما هم اگه دیدی واقعا نمیتونی با این شرایط کنار بیای از طلاق نترس ،چون اولا هنوز نامزدین و دوما شرایط خیلی بهتری هست که حداقل بتونی آرامش داشته باشی کنارشون.با این وضع زندگی کردن چیزی از روانتون باقی نمیمونه