RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سلام!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حد اقل الان انتظارشو نداشتم:104: خیلی متشکرم:72:
به قول بی بی: بله با شما هستم:43:
سلامی ویژه هم به تک تک اعضا دوست داشتنی تالار دارم. متاسفانه به دلیل مشغله فراوان فرصت زیادی برای همراهی با دوستان نازنینم ندارم، اما یاد تک تکتون هر لحظه در فکر و در دلم زنده است و برای همتون آرزوی بهترینها را دارم.
به هر حال این نیز بگذرد! لطف زندگی به همین دگرگونی اوضاع روزگار و احوال ما آدمهاست.
التماس دعا:72:
بی دل
lklklklklklklklk
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سلااااااااااااااااااام:
امیدوارم که در این روزها طاعات و عبادات همه شما قبول درگاه حق بوده باشه..
منم دوستان چند روزی با همسرم اومدیم مسافرت و من امروز به اینترنت دسترسی کوتاهی داشتم و دیدم بی دل جونم پررنگ شده...هورااااااااااااااا:43:
خوش آمدی بی دل عزیزم...
غزاله جان شما چطوری؟بهتری؟چی شد عزیزم؟
لیلی جان از شما و لطف شما به خودم هم ممنونم عزیزم ..منم خوشحالم از تالار نرفتی و کنار ما موندی تا باهم از تالار درس یاد بگیریم...می دونم شما لایق بهترین هایی دوست خوبم...
برای همه شما ارزوی خوشبختی دارم و در این روزها التماس دعا....
:72:
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
"برای رسیدن به همه چیز باید از همه چیز گذشت"
از همه چیز؟!!!
با جمله اول موافقم چون در این مدت عمیقا تجربه اش کردم، وقتی که به معنای واقعی کلمه همه چیزهایی رو که جونم و روحم و عمرم و... بهشون بسته بود پشت سرم جا گذاشتم و وقتی که فکر همه آنچه را که رها کرده بودم قلبمو فشار میداد و اشک رو از چشمانم سرازیر میکرد، اونوقت سعی میکردم حتی این اشکها هم دلیلشون رو برای ریختن عوض کنند. این بود که قرآنم رو برمیداشتم و شروع میکردم به تلاوت قرآن و اشکهام و دلتنگیم رو به وجود عزیزش ربط میدام و ازش میخواستم فقط این یک چیز را یعنی ارتباط با وجود مقدسش رو ازم نگیره...لحظاتی بود که از شدت ضعف و بیحالی می افتادم توی رختخواب و توان بلند شدن نداشتم، خوب میدونستم که فقط اونه که اگه بدونه جز به خودش به جای دیگه ای چشم امید ندارم منو بلند میکنه...الان، اما وقتی میبینم همه اون چیزها خودش داره از در و دیوار سرازیر میشه و من نه دیگه شعفی برای اینها دارم و نه دلتنگی برای جا مونده ها.
سالها دلم میخواست به جایی برسم که هیچ چیزی آرامش درونی ام را نتواند بهم بریزد چه با شادی و چه با غم و یا...
یک نفس مطمئن که هیچ چیز جز یاد خدا آرامش نمیکنه چرا باید دنبال داروهای تقلبی بگرده؟
از همه چیز نباید گذشت!
اما چیزهایی هم هست که اصلا نباید و قرار نیست که همه سرمایه های انسان را صرف خود کند.
در یکسری از تاپیکها مطالبی میبینم که با اینکه دلم میخواهد پاسخگو باشم اما واقعا نمیدانم به زنی که تمام انرژی های درونی و احساسات و عواطف اش معطوف و متمرکز به همسر یا... شده چه توصیه ای باید کرد. این بود که مشکلات دوستان یکسر ی مطالب را به ذهنم تداعی کرد که اینجا بنویسم.
دور و برم به تازگی پر شده از آدمهای حروم خور و بی دین و ... که ...
اما من با اینها رعایت حق الناس رو به واقع تجربه کردم
خیلی وقته که از دهانم غیبت کسی بیرون نیومده
دروغ، مطلقا
چقدر وقتی تو کارم گیر میکنم تا میفهمن، با سر میدون که گیر و گرفت کارم رو حل کنن
کی قراره بره بهشت؟
نمیدونم اما یادته میگفتی جهان بینی ات عوض میشه؟
داره عوض میشه! اما من فکر کنم دارم کم کم اونی میشم که خودم دلم میخواست.
به نظرم تا خدا راه زیادی نیست
من اما کجا داشتم دنبالش میگشم
اشتباه نکنید ها!
هنوز هم خیلی وقتها دلم میخواهد بهانه دستش بیافتد برای نق زدن و گریه کردن، اما ...به هر حال یه جا باید آدم تکلیف خودشو با خودش معلوم کنه دیگه، یعنی ترموستات گذاشتم: هر جا لازم باشه خودش سویچ رو آن و آف میکنه
راستی! :46:
از قدیم گفتن کجا خوشه؟
من میگم: اونجایی که هیچ تعلق مادی نداشته باشی
میشه! شعار نیست!
حتی اگه یه دوره کوتاهی هم طول بکشه، اونقدر لذت بخش هست، که مزه اش برای همیشه زیر زبون آدم بمونه.
من به نقشه جغرافیا کاری ندارم، آنچه که میگم: جغرافیای درون آدمه، منظورم: دل آدمه!
تازه دارم میفهمم: "بی دلی" چه عالمی داره!
میگید نه؟ امتحان کنید!
یک روزگاری یه بنده خدایی بود که برای خودش کسی بود اما از دار اموال مادی دنیا، دوقلم جنس فکسنی بیشتر نداشت، میگفت "سبکی بار بهشته"
من میگم این متعلقات دور و بری مون که هیچی! به کل بندازین از ذهن و دلمون بره
اما از درونمون چی رو بندازیم که بالن روحمون سبک شه بره بالا؟
من فعلا "دل" ام را انداختم
البته حواسمون باشه خیلی چیزا رو اشتباهی نندازیم پایین!
از همه چیز نباید گذشت:323:
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
بي دلم سلام
جور ديگر ديدن مباركت باشد .:72:
بي بال پريدن مباركت باشد .:72:
[align=center]
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سلام بی دل عزیزم
خوشحالم که می بینمت ، و خوشحالتر از حرفهای قشنگت .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی دل
به نظرم تا خدا راه زیادی نیست
من اما کجا داشتم دنبالش میگشم
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد
بر سبیل بی دلی بودی ، اما شاید نمی دیدی که بر این سبیلی
آره به قول آنی عزیز مبارکت باشد این ردای نو بر دیده جان . به نظرم یافته ای حکمت نامی که در این سرا برای خود برگزیده ای .
من که می گم از همه چیز باید گذشت ، همه آنچه که رنگ و بوی غیر او را دارد و در حقیقت حقه ، هیچ هستند که به دیده ما چیزی می آیند ، از همین هیچ هاست که باید گذشت .
کل شیٍ هالک .... همه اونچه رنگ نیستی دارند و ما هستشان می بینیم را باید رها کرد تا به هستی رسید و آنوقت است که هر کدام از اون رها شده ها به ما برگردد با بهره ای از هستی مطلق است برای آنکه مرکب رهواری شود برای رهپوی از تعلق رها یافته به پوییدن راه نشیب و فراز وجد و سرخوشی به صحت و درستی و نیفتادن در وادی بیراهه ها......
مبارک باشدت روزگار نوین ....
:72::72::72:
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
به به سلاااااااااااام به همه دوستاي نازنين تالار...
چه خوبه كه "بي دل" عزيزم و "آني جون" رو با هم ميبينم....
دلمون واستون واقعا تنگ شده بود...
بيدل عزيز خوش اومدي ... اينطور احساس كردم كه كسالت داشتي عزيزم...!! (مثل اينكه خيلي بيخبرم از حال دوستاي گلم..)
اميدوارم اشتباه كرده باشم و اگر هم بوده رفع شده باشه....
حالا كه اينجايي خوشحالم همينطور از ديدن آني عزيز ... آني جون وقتي مينويسي... وقتي هستي آدم ارومه ....
فرشته جون.... سارابانوي با شوق و ذوق .... غزاله عزيزم ... مريم گلي خانومم.... بالهاي صداقت مهربون...
پرديس عزيز .... نيلوفر جووونم.... ليلي خانووم مهربون.... گرين عزيز ... محمد ابراهيمي عزيز و كم پيدا.... كيوان عزيز غايب هميشه حاضر.... كامران عزيز .... مدير همدردي محترم و كم حرف !! .... و همه دوستايي كه تو ذهن و قلبم جادارين دوستتون دارم و خوشحالم كه اينجايين....
راستي بقيه بچه ها كجان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ |مريم...؟؟ موعود؟؟؟ بي بي ؟؟ نقاب ؟؟ شادي ؟؟ روزن؟؟ بارون؟؟ آرمان ؟؟كنجكاو؟؟ مهتاب؟؟وووووووووووو............ .؟؟؟ كسي از گردآفريد عزيز خبري نداشت؟؟؟
روز تاسوعا و عاشورا حرم امام رضا (ع) بودم البته تاسوعا تونستم برم داخل حرم و نماز ظهر رو اونجا بخونم واسه همتون دعا كردم .... و از طرف همتون دو ركعت نماز خوندم...
اميدوارم شما دوستاي عزيزم منو تو دعاي خيرتون فراموش نكنين...
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سلام شیرین جون
خوبی خانمی ؟
ممنون از دعا و نایب الزیاره بودنت ،
از حال دوستان پرسیدی ، منم اضافه می کنم ، بلوم ، مامفرد ، مهتاب ، فائزه ، کیمیاخاتون ، ستاره ، طاهره ، آرزو ، سایه های ماه ، فیلو سارا ، دل ، و......
کجایید ؟؟؟ حالتون خوبه ؟؟ خوشحال میشیم از خودتون بهمون خبر بدید ؟؟
ما هم خوبیم و دعا گو
همگی خوش و خرم و شادکارم باشید
آمـــــــــــــــــــــین
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سلام شیرین جون
خیلی خیلی به یادت هستم
خدا می دونه چقدر دلم می خواد بیام مشهد
یادته برام دعا کردی که با دخترم و همسرم بیام مشهد
دعایت مستجاب شد و حالا لحظه شماری می کنم که طلبیده بشم برای زیارت انشاالله:323:
اونقدر هم دل توی دلم نیست که بیام توی صحن حرم و تو رو ببینم :327:
این رو رمزی نوشتم فقط خودت ببینی :163: و گرنه مدیر تالار خط خطی ام می کنه :311:
RE: حال و احوال ياران همدردي (2)
سلام و احترام
من چند وقت به مرخصی رفته بودم استراحت کردم 4 رو ز مشهد بودم برای همه شما اعضای خوب تالار دعا کردم چند وقت تالار نبودم دلم برای اعضا خوب تالار تنگ شده بود دلم برای مدیران خوب تالار خیلی تنگ شده بود دلم برای مدیر خوب همدردی خیلی تنگ شده بود چند وقت تالار نبودم خیلی تجربیات زیادی یاد گرفتم سعی می کنم در تالار مفید باشم از مدیر خوب همدردی برای من خیلی زحمت کشید خیلی تشکر می کنم
خانم فرشته مهربان برای من خیلی زحمت کشیدندخیلی تشکر می کنم دوست خوبم بود استاد خوبی و عالی برای من بودند براشون ارزوی موفقیت سلامتی دعا می کنم
خانم سارا خیلی تشکر می کنم واسشون ارزوی شادکامی در کنار همسر شون دارم
خانم باران 68 دوست خوب با تجربه و هنرمند و تواتمند با دانش است براشون ارزوی موفقیت سلامتی دعا می کنم
خانم انی برای من خیلی زحمت کشیدند خیلی تشکر می کنم دوست خوبم بود معلم خوب عالی برای من بودند براشون ارزوی موفقیت سلامتی دعا می کنم
از خانم بالهای صداقت خانم بی دل خانم نیلوفر 25 خانم گل مریم خانم شیرین اقای بی بی از همه خیلی تشکر می کنم
برای همه شما اعضا خوب تالار ومدیران خوب تالار و مدیر همدردی براتون ارزوی موفقیت سلامتی ارزو می کنم:72::72::72::72: