تا ز میخا نه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
نمایش نسخه قابل چاپ
تا ز میخا نه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
باهرکه بگفتم که ترادوست شدم
شددشمن من وه که چه طالع دارم
خستگان را چو طلب باشد و قوت نبو د
گر تو بیدا د کنی شر ط مروت نبود
هواخواه توام جاناومیدانم که میدانی
که هم نادیده میبینی وهم ننوشته می خوانی:72:
دوری از من اما چه نزدیك دلهایمان
تو و من
دوریم اما دستانت در دستان من است
رفتی توخداپشت وپناهت به سلامت
بگذاربسوزددل من مساله ای نیست.
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
هر ان که جا نب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حا ل از بلا نگه دارد
کاش اگرگاه کمی لطف به هم می کردیم
مختصربودولی ساده وپنهانی بود.
اي سرو پاي بسته به آزادگي مناز
آزاده من كه دل از دنيا بريده ام