RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
كار به جاهاي باريك مي كشه ها.
پي همه چيز رو به تن خودت زدي؟!
پاي خانواده اش بياد وسط پاي خانواده تو هم ميياد وسط. حاضري كار به جدا شدن و اين حرفها برسه؟!
اگر روز ي خداي ناكرده رفتي توي دادگاه براي طلاق مي خواهي چه بگويي؟! به چه عنوان و دليل محكمه پسندي مي خواهي از او جدا شوي؟! دلايلت قانع كننده است؟!
به خاطر اينكه مادرش بي شعور است و امين طرف خانواده اش را مي گيرد و از تو ميخواهند زياد به ديدنشان بروي و امين هنوز نتوانسته مسئوليت پذير باشد؟! اين دلايل كافيست؟!؟!
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دانه
به خاطر اينكه مادرش بي شعور است و امين طرف خانواده اش را مي گيرد و از تو ميخواهند زياد به ديدنشان بروي و امين هنوز نتوانسته مسئوليت پذير باشد؟! اين دلايل كافيست؟!؟!
خودش می دونه.
ولی اگه کار به اونجاها برسه و من مجبور بشوم برای گرفتن حق و حقوقم توی دادگاه دفاع کنم خیلی دلایل دارم برای گفتن.
دوما من دادگاه نخواهم رفت. مطمئن باش.
اگه می خواد او بره دادگاه. من مشکلی ندارم . مهریمو می خوام و زندگی می کنم. مقدمات عروسی رو فراهم کنند!!!
خدا نکنه کار به اونجاها برسه ولی مطمئن باش من بازنده توی دادگاه نیستم.
چکار کنم دانه جان ؟؟؟
باز هم اشتی- حرف زدن با ملایمت- طفره رفتن- گاهی جواب دادن و ...
فقط تا کی ؟؟؟ تا اخر عمرم؟؟؟ واقعا اونطوری اعصابی برای من می مونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ لذتی می برم؟؟؟؟؟؟
نه من مرد سختی کشیدن هستم ولی عذاب کشیدن و تحمل کردن نه.
نمی تونم
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
تو چرا اینطوری شدی نازنین ؟چرا در برابر مشکلات داری ضعف نشون میدی . آقا جون با خانوادش رفت و آمد نکن . چرا دادگاه ؟ گره ای که با دست باز میشه چرا میخوای با دندون باز کنی ؟
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نازنین برو یک جای خلوت و فریاد بزن و با صدای بلند حرف بزن ، بگذار انرژی های منفی ات را با فریاد زدن تخلیه کنی ، تو انباشته از انرژی و افکار منفی هستی ،
چرا اینقدر مادر امین برات مهم شده ؟!بابا ولش کن ، آن یا واقعا همان زن بدی است که تو می گویی یا زن بدی نیست و تو در موردش اشتباه کرده ای ، خوب یا بد ، ولش کن .
تو در کائنات هرخواستی را دو دستی و چهار چنگولی بچسبی بیشتر از خواست و آرزو یت دور می شوی و زمانی که آن آرزو را رها می کنی برایت بهترین اتفاق ها خواهد افتا د، تو خیلی به خواستهایت چسبیده ای ، یک کم از خواست هایت فاصله بگیر ، در مورد هر کس منفی فکر می کنی تمام بار منفی به خودت بر می گردد ، برای همین حال و روزت اینطور است ، خیلی منفی فکر می کنی و تمام هاله ی دورت خراب شده ، دختر این کارها را نکن ، مثبت اندیش باش ، برو جلوی آینه به خودت لبخند بزن ، از زیبایی و توانایی هایت در آینه برای خودت بگو ، در آینه به خودت بگو که چقدر تصویر در آینه را دوست داری و چقدرتوانایی هایش را ستایش می کنی ،چرا که موجود دوست داشتنی است و...
تا خواستی به امین و مادر ش و خلاصه چیزهای بد فکر کنی بپرو برو دوش بگیر و زیر دوش نفسهای عمیق بکش ،آب تا حدی که بتوانی تحمل کنی ولرم رو به خنک باشد .
نازنین به مشاور تلفن کن ، شماره خانم لطفی را هم اگر خواستی بگو ، کاررا خراب نکن ، من به جای تو حسرت این روزهای قشنگ را می خورم که با دلخوری داره می گذره ، حیف نیست . به جای اینکه صدای خنده ی تو و امین به آسمان بلند باشد ،حرفهای بد به هم می زنید .
بیا یکبار فکر کن همین فردا که احساست نسبت به امین و خانواده اش خراب است
خدای ناکرده
خبر بیاورند
امین مرد. ( خدا ی ناکرده ) تو واکنش ات چطور خواهد بود ؟! واقعا نفس راحت می کشی و برای یک سعادت دوباره تلاش می کنی ، برای فرصتهایی که از دست رفته اشک می ریزی و نقش یک نامزد ناکام رابازی می کنی ؟! و.....
یا مادرش مرد ( خدا ی ناکرده ) . خودت را در این جایگاه ها قرار بده ، برات بد نیست .شاید اینجوری بفهمی که دختر مهربانی مثل تو فقط عصبانی است و باید عصبانیت اتش را کنترل کند و یاد بگیرد که با دلخوری هایش چطور کنار بیاید و...و حرف زور هم نزند و خواست زور هم نداشته باشد
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
سلام. چرا شماها همش فکر می کنید من بیچاره مقصرم؟؟؟
واقعا امین و خانوادش کشک؟؟؟!!!
چی بگم. حتما یک چیزی هست شماها می گید...
دیروز برای جای دیگه ای معرفی شده بودم برای کار. هم خوبه هم بد.
خوبی هاش:
1- تجربه یاد می گیرم. اینش خیلی خیلی برام مهمه.
2-محیطش مذهبی نیست( از شر این قیافه مثل گچ با این مقنعه تا دم دماغ و این مانتوی گشاد سیاه که یکساله هر روز دارم می پوشم، راحت می شوم)
3- به مترو نزدیکتر می شوم ( اگه بخواهم بعد ازدواج بروم خانه خودم کرج)
4- از شر مدیر جدیدم که تازه اومده و هیچی حالیش نیست و فقط و فقط رو اعصابمه احت می شوم.
بدی هاش:
1- 5 شنبه ها تا 12 باید بروم سر کار!!!!!!!!!!!!!!
2- حقوقم خیلی نمی ره بالا ( چون دارم می روم جای جدید حداقل 3 ماهه اول حقوق بالا بهم نمی دن که)
3- از اینجا بیام بیرون تا جای جدید جا بیفتم یک نوسان مالی دارم. ( با توجه به اقساط الان خیلی وحشتناک می شه! )
نمی دونم چی کار کنم؟؟؟
البته دل خودم می گه بروم . ولی بازم شما دوستان شاغل چه نظری می دهید؟؟؟
امین آقا هم زحمت کشیدن دیشب ساعت 10 اومد خوانه ما به بهانه اینکه بعضی از وسایلشو می خواد!!! شام موند و با پدرم هم نشست به حرف زدن تا 12 . خب موند دیگه!!! منم اصلا جز سلام جلوی بابا اینا باهاش حرف نزدم. تو اتاقم داشتم درس می خوندم.
شب هم زود خوابیدم. نیم ساعت بعد امین اومد پیش من خوابید. بعد 5 دقیقه یواشکی موهامو ناز کرد. دید من هیچی نمی گم. نزدیک تر شد و منو چسبوند به خودش و بیشتر نازم کرد. به روی خودم نیاوردم و خوابم برد.
صبح ساعت زنگ خورد بیدار شدیم. امین دوباره بغلم کرد. منم کمی خودمو نزدیک کردم و به سمتش برگشتم. در سکوت. بعد هم بلند شد رفت بره پادگان. فقط یک سلام علیک کردیم وچند جمله حرف روزانه زدیم. ناهارشو دادم رفت.
همین و همین
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نازنین جان کسی نمیگه تو مقصری
همه میخوان تو یه کم آروم باشی. عزیزم<a href="http://www.sweetim.com/s.asp?im=gen&lpver=3&ref=11" target="_blank"><img src="http://content.sweetim.com/sim/cpie/emoticons/0002031F.gif" border=0 ></a>
دوران عقد همه مشکل دارند. این دوران هم میگذره و تو به آرامش میرسی
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
در مورد کارت هم هر جا که دلت میگه برو. مطمئنا" جایی که پیشرفت کنی خیلی بهتره
البته این نظر منه.
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
مرسی. احتمالا قبول می کنم بروم ولی مصیبت دارم از اینجا بیام بیرون. مگه قبول می کنن؟؟؟ شرایط مالیم هم خیلی بهم خواهد ریخت!
همیشه همین بوده. من همیشه باید گیر پول باشم برای هر کاری.
کی خدا این روزها رو می گذرونه...
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
سلام نازنين جان
در مورد كاري كه گفتي شايد بد نباشه كه عوضش كني. اگر چيزي را از دست نمي دهي اين كار را بكن. حقوقت كه كمتر نمي شه. محيطش كه راحت تره و مسير رفت و آمدت در آينده راحت تر مي شه. اينها همه محسنات فقط مي مونه پنجشنبه ها كه اون هم با خودته. اگر مي توني برو. بعد از چند هفته عادت مي كني. شايد تغيير محل كار در روحيه ات هم تأثير خوبي داشته باشه.
من هم فكر مي كنم كه موقعيت بدي نيست. بي خودي از دستش نده و بيشتر در موردش فكر كن. نظر امين را هم بپرس عزيزم.
ضمناً ما بهت نمي گيم كه تو ايراد داري . مطمئن باش دستمون از چاره كوتاست اگر راه داشت مي تونستيم با آقا امين و مادرشوهرت هم حرف بزنيم مطمئن باش وضعيت اينطوري نبود اما وقتي مي بينيم كه واسه خاطر هيچ و پوچ و كوتاه فكري اونها داره زندگيت از هم مي پاشه به نظرت چي مي تونيم بگيم؟!
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
هنوز شرکت جدید ok نداده ولی اگه بده حتما می روم. جدا خستم. واقعا این یکسال این محیط مذهبی و خشک بی تاثیر نبود.
5 شنبه ها خیلی بده باید بروم. اگه این مشکلو نداشت خیلی خوب بود.
برام دعا کنید هر چی که خیر و صلاحمه برام پیش بیاد...