نوشته اصلی توسط
آی تک
سلام به همه دوستان.
مرسی طنین جان.شما خوبی؟
خبر که چی بگم.انقد پروسه طلاق طولانیه که حالا حالاها طول میکشه. از اون ور اون همسر نامرد برای اینکه من خسته بشم شروع کرده به تهمت زدن به من و کار زشتی رو که در حق من کرده داره به من نسبت میده. هر چند سعی میکنم برام مهم نباشه چون حسابم پاکه.
اون اوایل حال روحیم خوب نبود اما بعدش بهتر شدم.اما الان بازم روحیه ام افت کرده.
دیروز بعد از چندین ماه به یکی از دوستهای صمیمی ام زنگ زدم تا حال مادرش که سرطان داره رو بپرسم یکم دلم گرفته بود مثلا خواستم باهاش درد دل کنم متوجه شدم این بنده خدا خودش با دو تا بچه داره از همسرش جدا میشه.جالبه که روحیه اش خیلی خوب بود میگفت آی تک بیخیال غصه نخور من که آینده رو خیلی روشن می بینم.میگفت اون نامرد همسرم مثل من از کجا میخواد پیدا کنه اون ضرر کرد و این حرفها.
احساس کردم چقد من ضعیفم.شایدم آستانه تحمل و ظرفیت آدم هاست که با هم فرق داره.
چقد پاییز غم انگیزه حال آدمو بدتر میکنه:47:
فکر کنم رسما حرفهای بی سر و ته زدم:302: